عواقب «اعتماد به امریکا» از سرنوشت مصدق تا مرسی

وجه اشتراک مشخص گورباچف و ادوارد شوادنادزه تامحمدمرسی و محمدمصدق «اعتماد به امریکا»است و همگی این افراد نتیجه خوش‌بینی به امریکا رادر طول زمان مدیریت خوددریافتند و همین عامل منجربه سقوط این افراد ‌شد.

کد خبر : 713280

روزنامه جوان: وجه اشتراک مشخص گورباچف و ادوارد شوادنادزه تا محمد مرسی و محمدمصدق «اعتماد به امریکا» است و همگی این افراد نتیجه خوش‌بینی به ایالات متحده امریکا را در طول زمان مدیریت خود دریافتند و همین عامل منجر به سقوط این افراد ‌شد. بسیاری عامل مؤثر در فروپاشی شوروی را عملکرد دستگاه سیاست خارجی این کشور می‌دانند که رفتار و اقدامات خود در روابط بین‌الملل را بر پایه اعتماد به امریکایی‌ها گذاشت و شیوه مذاکرات دوطرفه با نمایندگان امریکایی را برد- برد و اعتمادسازی قرار داد و در مقابل امتیازات ارائه داده به غرب به افتتاح شعبه‌ای از رستوران‌های مک دونالد در مسکو قناعت کرد. صف‌های طولانی در مقابل شعبه‌های مک‌دونالد در شوروی برای سیب‌زمینی سرخ‌کرده، تنها خروجی‌اش احساس خودکوچک‌بینی در جامعه آن روز شوروی شد؛ صف‌هایی که مشابهت فراوانی با سلفی‌های مرسوم امروز با صادرات کشورهای غربی به کشورمان دارد. دولت ریگان در آن مقطع زمانی تلاش می‌کرد سبک مذاکرات جدیدی را با شوروی به نمایش بگذارد، به این معنا زبان تهدید را در میز مذاکره به کار نگیرد و با اتخاذ ژست انسان‌دوستی امریکا را حامی صلح و امنیت تعریف کند. همانطورکه اشاره شد بسیاری از تحولات منطقه نظیر آنچه در فروپاشی شوروی گذشت، مشابهت‌هایی با آنچه در مصر پس از دوران بیداری اسلامی و حتی ایران دوران محمد مصدق دارد. از گورباچف تا مرسی محمد مرسی نیز به عنوان رهبر حزب آزادی و عدالت، وابسته به اخوان‌المسلمین، پس از انقلاب مردمی سال ۸۹ مصر به عنوان اولین رئیس‌جمهور منتخب این کشور پس از سرنگونی حسنی مبارک، برگزیده شد و در ادامه به جای انتخاب عقلانیت در عرصه سیاست خارجه رویه اعتماد به امریکا را در پیش گرفت و همین اشتباه استراتژیک منجر به سقوط وی از قدرت شد. نتیجه این اعتماد کودتای ارتش به فرماندهی ژنرال سیسی در ژوئیه(تیرماه) ۲۰۱۳ میلادی شد؛ کودتایی که مرسی را رهسپار زندان کرد با پنج عنوان اتهامی: وادی نطرون، جاسوسی برای حماس و بیگانگان، حوادث کاخ الاتحادیه و همچنین وی در پرونده‌های اهانت به دستگاه قضایی و جاسوسی برای قطر تحت محاکمه قرار گرفت. در تمام مدتی که محمد مرسی در زندان به سر برد، امریکایی‌ها کمترین تلاشی برای رهایی وی از زندان و برکناری سیسی صورت ندادند و ترجیح دادند با دولت جدید مصر وارد تعامل شوند؛ مسئله‌ای که مشابه آن نیز در مورد دیکتاتور عراق صدام حسین قابل تعمیم است. سبک مذاکراتی امریکا در دوران ریگان با شوروی اعتمادسازی در دولتمردان ارشد این کشور بود و چنین رویه‌ای را درباره دولت محمد مرسی نیز انجام داد و دولت محمد مصدق هم قبل از گورباچف و مرسی به امریکایی‌ها اعتماد و بلافاصله پاسخ چنین اعتمادی را دریافت کرد. تبلور اعتماد به امریکا در اظهارات مصدق سطح اعتماد محمد مصدق به امریکایی‌ها را می‌توان از اظهارات وی در دیدار با ترومن دریافت؛ آنجایی که وی بیان می‌کند: «بین ملت‏ ما و امریکا همواره روابط دوستانه برقرار بوده. یقین دارم دولت‌های آزاد خصوصاً دولت دوست ما، امریکا در این موضوع مهم ‏از معاضدت ‏آمال ایران خودداری نخواهد کرد.» بیان قیدها در گفته‌های مصدق مبنی بر «امریکا دولت آزاد»، «دولت دوست ما امریکا»، «همواره رابطه دوستانه میان ایران و امریکا بوده» و«امریکا از معاضدت آمال ایران خودداری نخواهد کرد» نشان‌دهنده این مسئله است که محمد مصدق دیدگاهی مثبت نسبت به سیاست‌های دولتمردان امریکا درباره ایران داشته و شکل‌گیری چنین دیدگاهی دفعتاً صورت نگرفته و به‌راحتی قابل تقلیل نبوده است. محمد مصدق همچنین اینگونه از شاه حمایت و وی را فردی رئوف و مهربان می‌داند: «اینجانب صلاح نمی‌دانم... بین شاه و ملت جدایی بیندازیم، آن هم چنین یاد شاه رئوف و مهربانی که نمی‌خواهد خود را از مردم جدا کند.» سخنان مصدق از مذاکرات مجلس شورای ملی در ۳۰ مهر ۱۳۰۶ شماره ۱۲۴ مبنی بر«... شما نوشته‌جات ملکم را بخوانید، ببینید اگر ناصرالدین شاه یک نفر آدم عاقلی بود می‌بایستی تمام اختیارات خودش را به ملکم واگذار کند. چون آنچه او گفت به خیر مملکت و به خیر ناصرالدین‌شاه بود ولی چون نکرد و چون یک دسته‌هایی بودند که در واقع مخالف با عقیده ملکم بودند آنها می‌رفتند ملکم را بد می‌کردند...» چنین برمی‌آید که وی با عرض ارادت به ملکم خان قسم وفاداری مادام‌العمر به این گروه فراماسونی یاد می‌کند. تلاش برای تکرار مصدق جریان غربگرای داخلی در فرایند مذاکرات هسته‌ای ایران با ۱+۵ نیز بدون توجه به تجربیات گذشته کشور و هزینه برآمده از اعتماد به امریکا و همچنین سرگذشت گورباچف و مرسی و دهها نمونه بین‌المللی دیگر این باور را در افکار عمومی گسترش دهند که امریکای امروز با امریکای گذشته تفاوت‌های بسیاری دارد و مقامات دولت اوباما اراده‌ای برای احیای دشمنی‌های گذشته نداشتند و باید در مذاکرات با این کشور اصل را بر اعتماد گذاشت و بر همین اساس انجام تعهدات زودهنگام و یک‌طرفه در فرایند اجرای برجام و بر پایه اصلی تصنعی به نام «اعتماد مطلق» به غرب را به دولت تحمیل می‌کردند؛ ‌اعتمادی که یکی از نمونه‌های بارز آن در تاریخ معاصر «مصدق» است که رهبر معظم انقلاب هم درباره تکیه و اعتماد وی به امریکایی‌ها بیان می‌کنند: «مصدق برای مقابله با انگلیس به امریکا تکیه کرد و همین خوش‌بینی و ساده‌اندیشی و غفلت، زمینه‌ساز موفقیت کودتایی امریکایی شد؛ کودتایی که همه زحمات ملت را در ملی کردن نفت به هدر داد» یا در جای دیگری در همین باره می‌فرمایند: «مبارزه با استکبار یک حرکت معقول، منطقی، خردمندانه، دارای پشتوانه علمی و متکی به تجربه ملت ایران است. اشتباه مصدق پس از ملی شدن صنعت نفت تکیه و اعتماد و امید به امریکا بود، امریکایی‌ها از این خوش‌بینی و ساده‌اندیشی استفاده کردند و کودتا را به راه انداختند.» رهبری همچنین در هنگامه‌ای که جریان غربگرا و غرب‌باور داخلی مذاکره مستقیم با امریکا آن هم بر پایه اعتماد را راهکار اساسی برای رهایی کشور از مشکلات می‌دانستند نیز به مقامات دستگاه سیاست خارجه تأکید می‌کردند که چنین اعتمادی هزینه‌زاست و می‌تواند مشکلات کشور را چند برابر افزایش دهد. به عنوان نمونه ایشان در یکی از سخنرانی‌های خود می‌فرمایند: «عمده این است که ما به خودمان اتکا کنیم، اساس کار این است. ما باید به خودمان اتکا کنیم، به دیگران نمی‌شود اتکا کرد، به بیگانگان نمی‌شود اتکا کرد، نمی‌شود اعتماد کرد. من مکرر در دوران همین مذاکرات هسته‌ای - شاید چهار پنج مرتبه یا بیشتر- گفتم به امریکایی‌ها نمی‌شود اعتماد کرد. حالا هم ملاحظه می‌کنید و می‌بینید، حرف‌هایی که می‌زنند، اظهاراتی که می‌کنند و عملکردی که نشان می‌دهند، کاملاً امضای آن حرفی است که بنده آن‌وقت می‌زدم، یعنی واقعاً نمی‌شود به اینها اعتماد کرد.» ایشان در خردادماه امسال نیز عامل نقض برجام و عدم‌اجرای تعهدات این کشور را اعتماد به امریکایی‌ها در فرایند مذاکرات هسته‌ای عنوان می‌کنند: «می‌توانستیم به دشمن اعتماد نکنیم اما در جاهایی به علت‌هایی مثلاً برای گرفتن بهانه از دست امریکایی‌ها کوتاه آمدیم که البته بهانه گرفته نشد و ضربه هم خوردیم. هر جا عرصه کار با بیگانگان است باید با دقت، وسواس و احتیاط کامل وارد شد و در لحن و بیان هم به‌گونه‌ای سخن گفت که اعتماد به دشمن در آن احساس نشود، زیرا هم در داخل و هم نزد بیگانگان تأثیر منفی خواهد داشت.»

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: