امامخمینی:کاشانی گفت خیلیخری که اینطور فکرمیکنی
رو کرد به آقای کاشانی که آقا شما چرا خودتان را - قریب به این معانی - به زحمت انداختید؟ آخر شما چرا در سیاست دخالت میکنید؟ سیاست، شأن شما نیست، چرا شما دخالت میکنید؟ از این حرفها شروع کرد گفتن. آقای کاشانی فرمودند:«خیلی خری»! شما نمیتوانید که این کلمه در آن وقت مساوق با قتل بود.
کد خبر :
712912
سرویس سیاسی فردا: امام خمینی سوم دی سال 59 در دیدار با ائمه جمعه سراسر کشور درباره ورود آیت الله کاشانی به سیاست می گویند:
من یک قصهای از مرحوم حاج آقا روح الله خرم آبادی شنیدم و یک قصه هم خودم دارم. مرحوم آقای کاشانی - رحمه الله - را که تبعید کرده بودند به خرم آباد و محبوس کرده بودند و در قلعه فلک الافلاک یا کجا، آقای حاج آقا روح الله میفرمودند که من از آن کسی که رئیس ارتش آنجا، و آقای کاشانی هم تحت نظر او بود و محبوس بود - من حالا وقتی میگویم محبوس در زمان رضاخان، شما خیال میکنید مثل حبسهای عادی زمانهای دیگر بود، البته پسرش هم مثل پدر بود لکن آن کسی که گرفتار میشد اگر از اشخاصی عادی بود همچو مرعوب میشد که در حبس یک کلمهای که برخلاف مثلاً دولت یا آن کسی که در آنجا هست
بزنند، امکان نداشت برایشان - مرحوم حاج آقا روح الله گفتند که من از این رئیس ارتش که در آنجا بود خواهش کردم که من را ببرد خدمت مرحوم آقای کاشانی، قبول کرد و ما را بردند پیش ایشان.
بیشتر بخوانید: معتضد: هیچ حکومت غربی دلش برای مردم ایران نمیسوزد
آن رئیس، آنجا بود و من هم بودم و آقای کاشانی. آن شخص شروع کرد صحبت کردن، و رو کرد به آقای کاشانی که آقا شما چرا خودتان را - قریب به این معانی - به زحمت انداختید؟ آخر شما چرا در سیاست دخالت میکنید؟ سیاست، شأن شما نیست، چرا شما دخالت میکنید؟ از این حرفها شروع کرد گفتن. آقای کاشانی فرمودند:
«خیلی خری»! شما نمیتوانید که این کلمه در آن وقت مساوق با قتل بود. ایشان گفتند:
«تو خیلی خری، اگر من دخالت در سیاست نکنم کی دخالت بکند؟» یک قصه هم من خودم دارم. وقتی که ما در حبس بودیم و بنا بود که حالا دیگر از حبس بیرون بیاییم و برویم قیطریّه و در حصر باشیم، آن رئیس امنیت آن وقت در آنجا حاضر بود و ما بنا بود از آن مجلس برویم، ما را بردند پیش او. او ضمن صحبتهایش گفت که: آقا! سیاست عبارت از دروغگویی است، عبارت از خُدعه است، عبارت از فریب است، عبارت از پدرسوختگی است، این را بگذارید برای ما. من به او گفتم: این سیاست مال شماست! البته بعدش آمد دروغی گفت که [فلانی] بنا گذاشتند که در سیاست دخالت نکنند و ما هم جوابش را دادیم.
مسئله این است، البته سیاست به آن معنایی که اینها میگویند که دروغگویی، با دروغگویی، چپاول مردم و با حیله و تزویر و سایر چیزها، تسلط بر اموال و نفوس مردم، این سیاست هیچ ربطی به سیاست اسلامی ندارد، این سیاست شیطانی است. و اما سیاست به معنای اینکه جامعه را راه ببرد و هدایت کند به آنجایی که صلاح جامعه و صلاح افراد هست، این در روایاتِ ما برای نبّی اکرم با لفظ «سیاست» ثابت شده است. و در دعای، در زیارت جامعه ظاهراً هست که «ساسَةُ العباد» هم هست.