«نواصولگرایی» یا انقلاب در «سازمان رای»
واکنش برخی فعالان اصولگرا به ایده نواصولگرایی تحلیل های بیش از حد اتوبوسی و ناامید کننده ای است. این اظهارات نشان داد که حتی دبیر کل یک حزب کار کشته هم می تواند بینش سطحی داشته باشد و عمق بحران و ناکارآمدی در اصولگرایی را درک نکند.
کد خبر :
706886
سرویس سیاسی فردا؛ محمد جعفری: بعد از نامه مهم قالیباف در چند روز اخیر واکنش های مثبت و منفی حکایت از یک واقعیت دارد. آنکه قالیباف درست شلیک کرده و از علل اساسی شکست های اخیر و آینده اصولگرایان را نمایانده است. قبل از این نیز بارها در رسانه های شنیده بودیم که اصولگرایان در فهم طبقه متوسط دچار نقصان اند اما تا بحال یک چهره اصولگرا ابعاد مختلف این نارسایی و راه حل آن را اینچنین شفاف ارائه نکرده بود.
واکنش برخی فعالان اصولگرا به ایده نواصولگرایی تحلیل های بیش از حد اتوبوسی و ناامید کننده ای است. این اظهارات نشان داد که حتی دبیر کل یک حزب کار کشته هم می تواند بینش سطحی داشته باشد و عمق بحران و ناکارآمدی در اصولگرایی را درک نکند.
مطرح کردن ایده «نواصولگرایی» نه به این معنا است که قالیباف می خواهد، آنچنان که منتقدان می گویند، در اصول تغییر ایجاد کند و نه، آنچنان که در برنامه جهان آرا نیز تاکید کرد، در صدد تراشیدن جایگاه رهبری و تئوریسین برای خود است. چراکه بخواهیم یا نخواهیم مزیت نسبی او در قدرت مدیریتش است که هم به روز و کارآمد است و هم جهادی. هرچند نشان داده از بسیاری از تئوریسین های جریان اصولگرا بحران عقلانیت و مقبولیت را زودتر و بهتر درک کرده و آن را فریاد می کند.
ناکارآمدی سازمان رای اصولگرایان
قالیباف فهمیده است که نمی توان نیاز طبقه متوسط امروز را نادیده گرفت و همزمان ارزشهای انقلاب اسلامی را نیز حفظ کرد. از این رو لُبّ پیام نواصولگرایی را می توان در باز تعریف سازمان رای اصولگرایی تحلیل کرد. همان گرهی که تجزیه و تحلیل آن می تواند ریشه ناکامی های اخیر اصولگرایان را درمان کند.
اصولگرایان 20 سال است که با شعار عدالت اجتماعی و معیشت می خواهند قدرت را به دست بگیرند. هرچند تا اواخر دهه 80 توانستند با همین شعار ها رای اکثریت مردم را به دست آورند. اما دو اتفاق مهم سازمان رای آن ها را در یک دهه گذشته ضعیف و ضعیف تر ساخته است.
1- دغدغه طبقه متوسط (اکثریت جمعیتی ایران) از معیشت و عدالت اجتماعی به سمت آزادی های فردی و اجتماعی چرخش داشته است. به همین دلیل دیگر شعار عدالت اجتماعی و معیشت آن تاثیر گذاری قدیم را نزد قشر متوسط ندارد.
2- از طرف دیگر ظهور شبکه های اجتماعی و رواج ماهواره، سازمان رسانه ای انحصاری جمهوری اسلامی که اغلب در اختیار اصولگرایان بوده و بلندگوی شعارهای عدالت اجتماعی و معیشتی است را از یکه تازی در عرصه رسانه انداخت. این مسئله باعث کاهش ضریب نفوذ صداوسیما و همزمان افزایش مخاطبان ماهواره و شبکه های اجتماعی شد که اغلب با خط دهی بیگانگان اداره می شدند و شبانه روز بر تفوق آزادی های فردی و اجتماعی بر عدالت و معیشت تکیه دارند.
این سوال مطرح می شود که آیا دیگر نباید سازمان رای اصولگرا ها را در بسیج و مساجد دنبال کنیم؟
بسیار روشن است که پاسخ به این سوال منفی است. چرا که همین سازمان رای می تواند از حداقل ارزشهای انقلاب اسلامی صیانت کند. اما باید توجه داشت که مهمترین ارزش انقلاب اسلامی که در کلام رهبری معظم انقلاب نیز می توان بار ها و بارها آن را موکد یافت سرمایه اجتماعی انقلاب مردم به معنای فراگیر و جامع از جمهوریت می باشد.
تغییر و تحولاتی که در بالا به برخی از آن ها اشاره شد یک فاصله زیادی میان شعار های قشر متوسط و شعار های انقلاب انداخته است. بی توجهی و غفلت اصلولگرایان به این تغییرات سبب خواهد شد نه تنها در عرصه انتخابات بازنده بمانند، بلکه مانع تحقق حداکثری شعار های انقلاب اسلامی در سطح جامعه خواهد شد.این سوال قالیباف به عنوان یکی از فرماندهان لشکر اصولگرایی که «چگونه میتوان بدون چشم پوشی از آرمانها با واقعیت تغییر سبک زندگی طبقة متوسط کنار آمد؟» را می توان در همین راستا ارزیابی کرد. پاسخ این سوال می تواند به پیوند میان اصولگرایان و طبقه متوسط بیانجامد.