«نواصولگرایی» اصلاح اصول یا ایده حضور

زاویه با «گفتمان انقلاب اسلامی»که امروز باید دنیا شاهد عینیت یافتن چنین گفتمانی درنظام جمهوری اسلامی ایران می بود از ناحیه همین مدیریت های خسته و بسته درطیف های تندرو از دوجریان اصولگرایی و اصلاح طلبی به وجودآمد.

کد خبر : 706762
سرویس سیاسی فردا؛ ایرنا نوشت: دو ماه پس از شکست اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم «محمد باقر قالیباف» ایده ای را در قالب نامه مطرح کرد که در محافل سیاسی و رسانه ای با واکنش های فراوانی ربرو شد. «نواصولگرایی» گفتمان جدیدی که قالیباف در 31 تیرماه امسال و در پاسخ به نگرانی های نسل جوان از آینده جریان اصولگرایی از آن رونمایی کرد.
برخی چهره های سیاسی بازنگری در گفتمان اصولگرایی و ترمیم آسیب های چند دهه گذشته را انگیزه طرح ایده نواصولگرایی دانستند.
**اصولگرایان و آسیب های مدیریت خسته و بسته
رئوفیان درباره بسترها و پیشینه شکل گیری بحث نواصولگرایی از سوی قالیباف به پژوهشگر ایرنا گفت: اصولگرایی مدت ها درگیر حقیقت تلخی است که از ناحیه برخی مدعیان دو آتشه اصولگرایی بر این جریان حاکم شده است. فضای نفس گیری که تنفس و تحرک در آن برای اصولگرایان معتدل بسیار سخت و خسته کننده است. پیشرفت ، حرکت و دستیابی به اهداف اصولگرایان در چنین فضایی با موانع جدی روبروست.
«بنده با مطرح شدن انتقادها از جریان اصولگرایی و فضای کنونی کاملا موافق هستم اما سوالی از طراحان بحث اصولگرایی پیش می آید که «این زودتر می خواستی، حالا چرا». از سال 85 تا کنون بسیاری از چهره های دلسوز اصولگرا، بارها و بارها به شرایط و فضای حاکم بر اصولگرایی معترض بودند و نسبت به زاویه موجود بین مسیر درست اصولگرایی و حرکت های کنونی، هشدار دادند. در دایره بسته کنونی، جمع قلیلی اصولگرایی را مصادره به مطلوب کرده اند و اجازه ورود در حلقه تصمیم گیری به دلسوزان واقعی این جریان را نمی دادند. بارها در دیدار با آیت الله موحدی کرمانی و دیگر شخصیت های دلسوز و تاثیرگذار و بسیاری از جلسه ها و نشست ها این درد را فریاد زدیم، اما متاسفانه نه تنها ترتیب اثری داده نشد بلکه باچوب «وحدت شکنان» و «بازیگران در زمین رقیب» ما را راندند و برسراصولگرایی آن آوردندکه امروز شاهدیم.»
این فعال سیاسی اصولگرا افزود: زاویه با «گفتمان انقلاب اسلامی»که امروز باید دنیا شاهد عینیت یافتن چنین گفتمانی درنظام جمهوری اسلامی ایران می بود از ناحیه همین مدیریت های خسته و بسته درطیف های تندرو از دوجریان اصولگرایی و اصلاح طلبی به وجودآمد، طیف ها و اشخاصی که منافع گروهی و شخصی را بر منافع ملی ترجیح دادند وگفتند: دیگی که برای ما نجوشد ... ! و این از جمله ایرادهای مهمی است که به این جریان نیز وارد است. «سوءمدیریت»آفت خطرناکی است که هرجا، جا خوش کند؛ نه از «تاک» نشان خواهد ماند ونه از «تاک نشان».
عضو حزب ایران زمین افزود: بهتر نبود طراحان موضوع نواصولگرایی هنگام انتخابات و ورود به تشکیلات جمنا(جبهه مردمی نیروهای انقلابی)، این سوال را ازخود می‌کردند که چرا این «جمنا» ازاول خشتش راکج گذاشته و بیجا نام «جبهه» برخود نهاد و چرا تعدادی شخصیت های حقیقی مجری سیاست های شکست خورده و زاویه دار با اصل مشی اصولگرایانه عوامل پشت پرده شده اند که ازهمان اول بوی الرحمن اش به مشام می رسید؛ چرا؟! این موضوع نشان می دهد که آقای قالیباف علیرغم اینکه همان زمان علم به این کجروی ها داشتند نه خود معترض شدند و نه درصدد حمایت از انتقادهای دلسوزان برآمدند شاید به این دلیل که فکرمی کردند تنها با حمایت ازسوی جمنایی ها غلبه بر رقیب امکان پذیراست اما این بار نیز نه تنها اجازه رقابت نهایی با روحانی را به وی ندادند بلکه تصمیم به حمایت از رییسی در رقابت با روحانی را برعهده اوگذاشتندکه نتیجه اش به مراتب تلخ تراز دوره یازدهم بود و این نامه هم بازخورد چنین نتیجه ای است.
**«نواصولگرایی» تغییر رفتار یا تعویض لفظ
بیادی درباره آینده ایده «نواصولگرایی» به گروه پژوهش و تحلیل خبری ایرنا گفت: گفتمان اصولگرایی با تغییرلفظ و اسم تغییر نخواهد کرد. به نظر می رسد این رفتار قاطبه اصولگرایان تمامیت خواه است که باید تغییر کند و به اصالت خود بازگردند. در این طیف بزرگ کسی با اصول مشکلی ندارد آنچه مشکل آفرین است رنگ عوض کردن عده ای است که متصل به باندهای قدرت ثروت هستند که حاضر نیستند جایگاه قدرتی و منافع شخصی خود را از دست بدهند و لابد کشور انقلاب را سند شخصی و خانوادگی خود پنداشته اند و یکی از آثار ناموفق آنان حرکت های تمامیت خواهی پروژه شکست خورده «باند جمنا» می باشد. لذا چنانچه منظور طراحان نواصولگرایی این است که اصولگرایان کنونی کنار روند و گروه دیگری جایگزین آنها شوند شاید ایده جالبی باشد اما مورد پذیرش واقع نخواهد شد. باید گفت که حضور یا عدم حضور در یک جریان سیاسی حق قانونی هر شخصی است و نمی توان در این حیطه برای کسی تعیین تکلیف کرد و مشکلات اصولگرایی هم با این الفاظ حل نخواهد شد. اما می توان درباره عملکردهای اصولگرایی انتقاد جدی داشت.
دبیرکل جمعیت آبادگران جوان درباره آینده ایده «نو اصولگرایی» معتقد است: تا زمانی که ساختار و قوانین اجرایی کشور با شرایط روز متناسب و اجزاب واقعی و فراگیر و اثرگذار مستقر نشود با هیچ اسم و لفظی معضلات حل نخواهد شد. در حقیقت موضوع نو اصولگرایی هم نتیجه ای نخواهد داشت . آنچه می تواند به اصولگرایی کمک کند تدبیر و عملکرد صادقانه و استفاده همه ظرفیت های موجود در کل کشور است. نباید انتظار داشت با تغییر لفظ رفتار و تفکری تغییر کند. لذا مشکلی که این روزها جریان های سیاسی و اکثریت مردم با آن درگیر هستند سوء استفاده از نبود احزاب است.
«در موسم انتخابات جبهه های بی نام و نشانی تشکیل می شوند و با عملکرد خود به جریان های سیاسی آسیب می زنند و پس از کسب کرسی های قدرت پس از چند سال بدون عذرخواهی به فعالیت خود پایان می دهند. مطرح شدن برخی ایده ها شاید نوعی بازتعریف جریان اصولگرایی باشد اما تا از اشتباهات گذشته عبرت گرفته نشود و باز مهندسی واقعی و آسیب شناسی عالمانه بدون حب و بغض صورت نپذیرد هیچ کاری کمافی السابق پیش نخواهد رفت. همه جامعه اصولگرایی باید از شکست ها عبرت گرفته و دست به هرکاری ناشایست برای خارج کردن رقیب نزنند و هر کلامی را بر زبان جاری نکنند چرا که کشور ما در یک موقعیت حساس در خارج و شاهد یک دگردیسی در تفکرات و رفتارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، مخصوصاً در میان نسل جوان می باشد.
**تحولات معرفتی جامعه و ضرورت بازتعریف گفتمان اصولگرایی
ظریفیان درباره انگیزه و هدف از طراحی موضوع نواصولگرایی می گوید: انگیزه افراد از طرح چنین موضوعاتی تا حدودی درونی است اما اینکه با مطرح شدن بحث هایی مانند نو اصولگرایی، گفتمان جدیدی حول محور آقای قالیباف در جریان اصولگرایی شکل گیرد، بسیار بعید است. اصولگرایی سابقه ای طولانی و نیروهای مرجعی دارد که این نگاه انتقادی و نوگرایی باید به اتکا آن نیروهای مرجع شکل گیرد. ممکن است شکست های قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری و نوع برخورد اصولگرایان با وی، این ایده را در ذهن ایشان شکل داده باشد که بدنه و جوانان اصولگرایی به ایشان تمایل دارند، اما به نظر من ایشان مرجعیت لازم برای پرچم داری در این عرصه را ندارند.
این مدرس دانشگاه درباره ضرورت های بازتعریف اصولگرایی به پژوهشگر ایرنا گفت: هر جریانی از جمله اصولگرایی هرازگاهی نیازمند بازبینی اساسی نسبت به مبانی، روندها، برنامه ها و استراتژی های راهبردی خود است. با توجه تحولات معرفتی، نسلی و تجربه زیستی ایرانیان در عرصه سیاسی جریان اصولگرایی هم نیازمند یک بازکاوی انتقادی است تا مشخص شود در کجای سیاست کنونی ایران ایستاده و با چه جغرافیای معرفتی، اجتماعی و سیاسی روبرو است. نوع رویش ها و ریزش ها به ویژه در نسل جوان خود را مورد بررسی قرار دهد. این نگاه انتقادی در جریان اصلاح طلبی مورد توجه بوده است. شکاف ها و شکست ها و تغییرات اساسی در اردوگاه اصولگرایان ایجاب می کند که این جریان هم نگاهی انتقادی به ادامه مسیر خود داشته باشد تا برای مسیر آینده خود برنامه ریزی و حرکت کند.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: