حباب فیلمسازی مهران مدیری در سینما ترکید!
فیلم سینمایی «ساعت ۵ عصر» مهران مدیری به دلیل ضعف فیلمنامه و نمایش سینوسی قصه نتوانست مخاطبان خود را با داستان همراه کند و در چند روز آینده اولین شکست مهران مدیری در پرده سینما رقم می خورد.
کد خبر :
705426
مشرق: مهران مدیری که به واسطه دو دهه فعالیت و ساخت سریالهای طنز و اجرای برنامههای کمدی به چهرهای شوخ طبع و شیرین زبان در قاب جادو و شبکه نمایش خانگی شناخته شده است در اولین گام خود در عرصه سینما همان مسیر گذشته خود در تلویزیون را طی کرد و به سبک و سیاق ساخت مجموعههای تلویزیونی خود رفت. مهران مدیری در فیلم «ساعت ۵ عصر» سعی کرد تا بار دیگر به سراغ بخشی از مسایل و مشکلات مردم جامعه خود برود و در قالب طنز و شوخی برخی از موضوعات اجتماعی و سیاسی روزگار خویش را به نمایش درآورد. مدیری «ساعت ۵ عصر» خود را در حالی با نمایی از یک فضای بسیار آرامش بخش و آهنگ نسبتا آرام و طولانی از «پادکو د سیا» آغاز میکند که تنها با پیچیده شدن صدای درگیری همسایهها با یکدیگر در آپارتمان، تمام این آرامش ویران و به یکباره تا پایان داستان شاهد عدم آرامش هستیم.این فیلم مانند اکثر آثار مهران مدیری دارای یک شخصیت اصلی است که سیامک انصاری نقش اصلی آن را ایفا میکند و داستان و تمامی موقعیتها و عوامل دیگر قصه، حول محور این شخصیت حرکت میکند. مهران مدیری در اولین فیلم سینمایی خود داستان زندگی چند ساعته یک وکیل میانسال به نام مهرداد
پرهام با بازی سیامک انصاری را روایت میکند که اول صبح با یک تلفن ساده از طرف بانک که به او اعلام می شود امروز آخرین مهلت پرداخت قسط وی میباشد، به تکاپو میافتد تا به بانک برسد تا خانهاش را از او نگیرند اما تا رسیدن به بانک با داستانهای مختلفی از روزمرگیهای ما آدمها روبرو میشود که همین امر باعث تاخیر و به موقع نرسیدن به بانک میشود. وقایع داستان «ساعت ۵ عصر» اپیزودیکی است و موضوعی که مهران مدیری به سراغ آن رفته را میتوان به راحتی در آثار گذشته این کارگردان دید. «ساعت ۵ عصر» زاده همان تفکر تلویزیونی مدیری است و نکته و نصیحت جدیدی برای گفتن ندارد. با همین تعریف میتوان گفت که مدیری در حقیقت همان فرمول همیشگی برنامه سازی اش در تلویزیون را تکرار کرده است. همان که از «ساعت خوش» به وجود آمد و با «پاورچین» ادامه پیدا کرد و با «مرد هزار چهره» به تکامل رسید. شخصیتی که در جای خودش است اما بارها مورد اشتباه قرار میگیرد. مشابه این داستان را در مجموعه «مرد هزار چهره» دیدهایم، فردی که به دلیل قرار گرفتن در موقعیتهای مختلف اما به اشتباه، دچار مشکل میشود و مشکلات زیادی برایش بوجود میآید. مدیری تلاش کرده تا در
هر اپیزود از این فیلم سینمایی به سراغ یکی از معضلات اجتماعی برود و آنها را در با زبان طنز به چالش بکشد و در این راه از ابزار "اغراق" هم برای ایجاد موقعیت کمیک بهره برد اما همین امر نیز باعث شد تا «ساعت ۵ عصر» از فضای رئال کمی فاصله بگیرد. به عنوان مثال در نشان دادن شلوغیهای مترو، حضور تعداد زیاد بیماران در بیمارستانهای دولتی، حضور بیشمار مردم برای تشییع هنرمندان، بیکاری کارگران و اعتصاب آنها برای مطالبه حق و حقوقشان و موارد دیگر نمونههایی از این "اغراق" است. مدیری در این فیلم چند کنایه سیاسی هم میزند که سعی میکند با زیرکی تمام و بدون ممیزی آنها را نمایش دهد تا گرفتار ممیزیهای ارشاد و توقیف فیلم نشود. در ادامه هم مهرداد پرهام به دلیل همین واکنشهای زیادی دستگیر و مورد بازپرسی قرار میگیرد که نقش بازپرس وزارت اطلاعات را خود مهران مدیری برعهده دارد اما در سکانس پیوند خوردن مدیری و انصاری یکی از سردترین سکانسها شکل میگیرد. شاید هم هدف فیلمساز از ساخت آن سکانس، نمایش شخصیت چهرهای مهربان و منطقی از بازپرسان اطلاعات باشد. اما یکی از ضعفهای اساسی فیلم سینمایی «ساعت ۵ عصر» این است که فیلمساز زمان کافی
برای خلق درست و مطلوب شخصیتپردازیهای قصه خود در فیلمنامه نمیگذارد و باقی اجزای قصه در حد تیپ باقی میمانند تا به ساخت موقعیتهای طنز کمک کنند. در این فیلم پلانهای اضافی در بهشت زهرا(س) به خوبی باعث لکنت کلام در فیلمنامه و بعضی از سکانسهای فیلم شده که انتظار میرفت تا مهران مدیری با توجه به زمان کافی که برای ساخت فیلم داشته است بهتر از اینها بتواند آنها را به نمایش درآورد اما در این راه هم موفق نبوده است. حتی اپیزود ورود امیر جعفری در نقش فرد معتاد، فیلم و فیلمنامه را از یکدستی آن خارج کرد و باعث افتادن ریتم داستان شده است که حتی به نظر میرسد حذف این اپیزود هم صدمهای به قصه فیلم وارد نمیکند و این تازه سرآغاز مشکلات عجیب و غریب فیلمنامه است که بر پرده نقرهای سینما نقش بسته است. نخستین تجربه سینمایی مهران مدیری بیش از آنکه یک اثر طنز باشد را میتوان یک نگاهی انتقادی به وضعیت اجتماعی جامعه دانست و نشان میدهد که فیلمساز به هیچ وجه نتوانسته از پس موقعیت سازی برای مطرح کردن انتقادات اجتماعی خود در فیلم برآید و مجموعه ای از اپیزودهای سطی را در فیلم خود گنجانده که به هم پیوسته نیستند و مستقل عمل
میکنند. اپیزودهایی که خلاقیت و نبوغ مهران مدیری در آن به چشم نمیخورد و در پایان کار هم تدوین عجولانه فیلم موجب کسل کنندهتر شدن هرچه بیشتر این فیلم شده است تا مخاطب ناراضی از این فیلم، سالن سینما را ترک کند. در نهایت «ساعت ۵ عصر» با سکانسی به پایان میرسد که مانند تیر خلاص به مخاطب بهت زده فیلم است که از ابتدا مجموعهای از اتفاقات سطحی و روزمره با پرداخت ضعیف را بر پرده نقرهای شاهد بوده است. سکانسی که در آن دوربین تلفن همراه به سوی تماشاگر گرفته میشود و صدای تشویق تماشاگران شنیده می شود!! که با تعجب نامزدِ پرهام همراه است. تشویقی که با بهت زدگی مخاطبان همراه میشود. در پایان هم باید گفت که «ساعت ۵ عصر» مهران مدیری به دلیل ضعف فیلمنامه قادر به ساختن موقعیت کمیک در فیلم خود نبود و نتوانست یک اثر اجتماعی با رویکردی انتقادی را به خوبی بر پرده نمایش دهد.