چند درصد مردم مستاجرند؟
۳۰ درصد جمعیت مردم کشورمان خانه ملکی ندارند و مستاجرند، این درحالی است که آماریک میلیون و ششصدهزاری خانههای خالی کشور از سال ۹۰ تا سال ۹۵ به حدود دو میلیون و ششصد هزار خانه خالی افزایش پیدا کرده است.
کورش شجاعی در یادداشت امروز روزنامه خراسان نوشت: داشتن یک سرپناه و محلی برای زندگی جزو ابتدایی ترین و اساسی ترین نیازهای هر یک از افراد انسانی است، نیازی که متاسفانه در برخی کشورها و از جمله ایران به سختی تامین میشود و نه تنها «خانه دار شدن» برای عده زیادی چه قبل از انقلاب و چه پس از انقلاب یک «رویا» بوده و هست، بلکه افزایش نجومی و سرسام آور اجاره خانهها، شرایط را به سمتی میبرد که برای عده قابل توجهی از مردم پیدا کردن خانه قابل سکونت با اجاره بهای مناسب نیز به یک آرزو تبدیل شده است! این معضل یکی از نشانههای اوج بی تدبیری و بی عدالتی و بی سامانی و به هم ریختگی وضعیت تامین مسکن در کشور است که باید مسئولان هر چه سریع تر برای حل آن چارهای اساسی و موثر بیندیشند. چرا که اگر بعضیها میتوانند به مردم بگویند که گوشت کیلویی ۴۰ هزار تومان و مرغ کیلویی ۸ هزار تومان و ... را ماهی یک بار و یا ۶ ماه یک بار میهمان سفرههای خود کنند اما هیچ کس به هیچ عنوان نمیتواند این جسارت را به مردم بکند و بگوید که به خاطر کوتاهیهای ما و سرسام آور شدن اجاره خانهها، بروید کنار کوچهها و خیابان «چادر» بزنید!! طبق آمار منتشر شده ۳۰ درصد جمعیت مردم کشورمان خانه ملکی ندارند و مستاجرند، این در حالی است که آمار یک میلیون و ششصد هزاری خانههای خالی کشور از سال ۹۰ تا سال ۹۵ به حدود دو میلیون و ششصد هزار خانه خالی افزایش پیدا کرده و رشدی ۵۵ درصدی داشته است این آمار علاوه بر نابه سامانی و به هم ریختگی وضعیت مسکن و ساخت و ساز در کشور از وجود شکاف و فاصله طبقاتی بزرگ و همچنین نوعی سرگردانی سرمایهها بر اثر رکود تولید حکایت میکند. و در این بین آنچه بیش از هر چیز دیگری دل و جان وجدان انسان را میآزارد این است که تعداد قابل توجهی از هموطنان عزیزمان علاوه بر دست به گریبان بودن با بیکاری و ضیق و تنگنایی معیشت و گذران زندگی، در به در باید دنبال سرپناهی موقت و اجارهای بگردند که توان تامین هزینه آن را داشته باشند. و این اصلا انصاف نیست که دولت و مجلس جمهوری اسلامی، عزیزان اجاره نشین را این چنین به حال خود واگذارند! مشکل کجاست و چاره چیست؟ آیا واقعا مسئولان نمیتوانستند پیش از اینها تدابیری بیندیشند و کاری کنند تا اوضاع اجاره و اجاره نشینی به این وضع اسفبار نرسد؟ آیا اگر همت موثر و کارساز دولتهای قبلی و فعلی و لااقل بخشی از همّ و غم نمایندگان مجلس در تمامی دورهها به ساماندهی اثرگذار برای تامین مسکن مردم تعلق میگرفت باز هم شرایط بر این منوال بود و درها بر همین پاشنه لق میچرخید!؟ معلوم است عمده این مشکلات حاصل ندانم کاریها و بی تدبیریها و درگیر نبودن اکثر مسئولان با معضل اساسی «بی خانگی» و اجاره نشینی است و بخشی از این معضل محصول نامبارک آینده نگر نبودن و بی برنامگی و «ابن الوقت» بودن برخی مسئولان است. آیا واقعا - اگر با درایت مهاجرت از روستاها و شهرهای کوچک مدیریت میشد - اگر با مطالعه دقیق و کارشناسی شهرکهای اقماری ساخته میشد - اگر وسایل مناسب ایاب و ذهاب عمومی برای شهرکها مهیا بود و امکانات مناسب برای این سکونتگاهها تهیه میشد - اگر امکانات آموزشی و بهداشتی و همچنین سازمانها و نهادها وادارات با اختیارات مناسب در روستاها، شهرکها و شهرهای کوچک و بزرگ عادلانه توزیع میشد - اگر «اجاره به شرط تملیک» جزو اولویتهای مسئولان ذی ربط قرار میگرفت - اگر فشارها و افزایش قیمتهای شهرداری درباره ساخت و سازها، منطقی کاملا قابل دفاع داشت - اگر ضابطهای وجود داشت و نظارتی بود - اگر برخی بنگاه داران بر تنور هر چه داغ تر کردن گرانی اجاره خانهها نمیدمیدند - اگر عرضه و تقاضای خانههای اجارهای با هم تناسب میداشت - اگر همه موجران، انصاف داشتند - اگر راه اندازی و رونق ساخت و ساز جزو اولویتهای مسئولان بود موضوع مهمی که علاوه بر تاثیر جدی بر ساماندهی وضعیت مسکن و خروج این صنعت از رکود باعث رونق حدود ششصد شغل و حرفه و اشتغال زایی فراوان میشود و اگر برخی مسئولان با مشکلات مردم و از جمله مشکلات اساسی و مهم اجاره نشینی از نزدیک آشنا بودند باز هم اوضاع مسکن و اجاره و اجاره نشینی به اینجا میرسید!؟ و حال که مسئولان کوتاهی کرده اند، اگر خیرین بزرگوار همان طور که در امر ساخت مدرسه و بیمارستان، درمانگاه و مسجد دست خیر و دهنده دارند به امر مهم ساخت خانههای اجارهای در جای جای کشور لااقل برای زوجهای جوان بیشتر همت کنند بی گمان بخشی از مشکلات هموطنان در این زمینه حل میشود. آقایان مسئولان، ابتدایی ترین و اساسی ترین حق زندگی مردم داشتن «سرپناه» را جدی بگیرید آن هم برای این مردم عزیز و فداکار که هر جا لازم بوده، پای کار بوده اند و حاضر در عرصه.