خسروِ مردم یا خسروِ هامون؛ مسئله این است!/ چرا جریان شبهروشنفکری سینما به دنبال مصادره خسرو شکیبایی با «هامون» است؟
برای پی بردن به میزان محبوبیت حمید هامون و سایر نقشهایی که مرحوم شکیبایی ایفا کرده است؛ کافیست در میان اطرافیان خود پرسوجو کنید تا ببینید مردم خسرو شکیبایی خانه سبز را بیشتر به خاطر میآورند یا خسرو شکیبایی هامون را؟ این سوال را میشود در مورد سایر نقشهای خسرو شکیبایی در آثاری مثل «خواهران غریب» و «روزی روزگاری» هم پرسید و مطمئن باشید که جواب همه این موارد آن گزینهای است که در برابر «حمید هامون» قرار گرفته است!
کد خبر :
699721
سرویس فرهنگی فردا؛ احسان سالمی: 28 تیر ماه سال 87 بود که خسرو شکیبایی بازیگر سرشناس سینما، تلویزیون و تئاتر کشورمان به رحمت خدا رفت. روزی که در آن یکی از قلههای بازیگری در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی از جامعه هنری کشور کم شد تا بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر هیچگاه این روز تلخ را فراموش نکنند.
شکیبایی فقط «هامون سینمای ایران» بود!
شکیبایی از آن دسته بازیگرانی بود که در کارنامه کاری خود آثار زیادی را به ثبت رسانده است و تقریبا جز هنرپیشههای پرکار محسوب میشده؛ که البته با توجه به تواناییهای منحصر به فرد او در عرصه بازیگری، موضوع عجیبی نیست و تقریبا هیچ کارگردانی در سینمای ایران نیست که دوست نداشته روزی با خسرو شکیبایی همکاری کند.
اما در این میان آنچه که در ارتباط با شخصیت مرحوم شکیبایی جالب توجه و تا حدودی عجیب به نظر میرسد؛ اصرار بیش از اندازه برخی جریانهای رسانهای و چهرههای حامی جریان شبه روشنفکری سینمای ایران به پرداختن به یکی از نقشهای شکیبایی است. «حمید هامون» نقشی است که بیشتر رسانههای این جریان بر روی آن مانور میدهند و سعی میکنند که با عباراتی همچون «هامون سینمای ایران» او را بیشتر به خاطر حضور در این نقش ستایش کنند. گویی که شکیبایی فقط «هامون سینمای ایران» بود!
از انتخاب مردم تا انتخاب شبهروشنفکران
هر چند که هیچکس نمیتواند منکر حضور درخشان و ماندگار شکیبایی در فیلم سینمایی «هامون» و نقش «حمید هامون» بشود ولی سوال اصلی این است که آنچه که شکیبایی را در ذهن و خاطر مردم ایران ماندگار کرده است؛ بازی در این فیلم است و یا نقشهای دیگری که خیلی از رسانههای این جریان تمایلی به اشاره به آن ندارند؟
مرحوم خسرو شکیبایی در نمایی از سریال «روزی روزگاری»
با نگاهی به کارنامه پربار شکیبایی در عرصه بازیگری به نقشهای بسیاری بر میخوریم که نمیتوان به راحتی از کنار آنها عبور کرد. نقشهایی مثل «رضا صباحی» در سریال خاطرهانگیز «خانه سبز» که به عنوان یک وکیل پایهیک دادگستری فعالیت میکرد و یا نقش «پدر» در فیلم سینمایی «خواهران غریب» و یا حتی «مراد بیگ» در سریال «روزی روزگاری» که هر کدام با نقش دیگر از زمین تا آسمان تفاوت داشتند ولی وجه اشتراک همه آنها ماندگاری بازیگر این نقشها یعنی خسرو شکیبایی در ذهن مردم است. نقشهایی که بدون شک بیشتر از «حمیدهامون» در خاطره عموم جامعه باقیمانده ولی همواره به واسطه
تبلیغات گسترده رسانههای حامی جریان شبهروشنفکری در سایه این نقش قرار گرفتهاند؛ هرچند که حافظه مردم براساس اینگونه تبلیغات به ثبت خاطرات چهرههای سرشناس نمیپردازد.
چرا بعضیها دوست دارند بیشتر به هامون بپردازند؟
برای پی بردن به میزان محبوبیت حمید هامون و سایر نقشهایی که مرحوم شکیبایی ایفا کرده است؛ کافیست در میان اطرافیان خود- منظور افرادی است که جز مردم عادی جامعه محسوب میشوند نه آنها که جز سینماروهای حرفهای هستند- پرسوجو کنید تا ببینید مردم خسرو شکیبایی خانه سبز را بیشتر دوست داشتند و به خاطر میآورند یا خسرو شکیبایی هامون را؟ این سوال را میشود در مورد سایر نقشهای خسرو شکیبایی در آثاری مثل «خواهران غریب» و «روزی روزگاری» هم پرسید و مطمئن باشید که جواب همه این موارد آن گزینهای است که در برابر «حمید هامون» قرار گرفته است!
شاید به جرات بتوان گفت که شخصیت حمید هامون اساسا هیچگاه شخصیت محبوب عموم مردم کشورمان نبوده است؛ چه آن زمان که در سالهای آخر دهه 60 به عنوان یک روشنفکری بیقرار و پریشان راهی پرده سینماها شد و چه حالا که به عنوان تصویر ایدهآل زندگی روشنفکرانه به مخاطبان معرفی میشود.
مرحوم خسرو شکیبایی در نمایی از فیلم سینمایی «هامون»
درواقع همواره تنها بخشی از پیگیرترین علاقهمندان سینمای ایران هستند که معتقدند حمید هامون ماندگارترین نقش خسرو شکیبایی در ذهنها و خاطره مردم است در حالی که شاید نظر این گروه به لحاظ بالاتر بودن فهم هنری و تعیین جایگاه هنری یک فرد بتوانند قابل قبول باشد ولی در بحث از محبوبیت یک شخصیت یا تعیین جایگاه ملی او اینگونه نیست.
با این تفاسیر به نظر میرسد آن که بیشتر از همه از طرح نام اثری همچون هامون و شخصیت اصلی او استقبال میکند؛ جریان شبهروشنفکری سینمای ایران است؛ جریانی که با ساخت «هامون» وارد مرحله جدیدی از فعالیتها خود شد و اساسا به همین خاطر است که این جریان همواره بر روی این فیلم به عنوان نقطه عطف حیات هنری خود تاکید میکند.