مدرسه ملی سینما و میراث برباده رفته شاعر سیاستمدار سینما!/ شفافیت آنچه که ایوبی نداشت و حیدریان باید داشته باشد
مدرسه ملی سینما در روزهای اخیر به صورت غیررسمی تعطیل شده و هنوز سرنوشت شاگردان این مدرسه مشخص نشده است؛ شاگردانی که به گفته ایوبی بنا بود سرشار از «امید» برای فردایی روشن باشند و اکنون ناامید از فرصت از دست رفته احتمالا به دنبال موسسهای خصوصی اما معتبر(!) هستند.
کد خبر :
699535
سرویس فرهنگی فردا: روزنامه وطن امروز در تازهترین شماره خود به بررسی چگونگی شکلگیری مدرسه ملی سینما به عنوان یکی از طرحهای پیشنهادی در دوران مدیریت حجتالله ایوبی رئیس سابق سازمان سینمایی وزارت ارشاد پرداخته است. میراثی که این روزها در آستانه تعطیلی همیشگی است تا طرح عجیب و خلقالساعه مرد سیاستمدار سازمان سینمایی در دورهای کوتاه و به یک باره با شکست روبرو شود.
در این گزارش آمده است:
حجتالله ایوبی در حالی از فردایی روشن برای شاگردان مدرسه ملی ایران سخن میگفت که اخیرا با لغو بورسیههای تحصیلی و تعطیلی کلاسهای آموزشی، این مدرسه در سکوت خبری تعطیل شده است؛ اتفاقی که به نظر میرسد حیدریان، رئیس جدید سازمان سینمایی جزو اولویتهای کاری خود قرار داده است. وی پس از روی کار آمدن درباره مدرسه سینمای ملی گفته بود: «این مدرسه تغییراتی نسبت به فعالیتهای گذشته خود خواهد داشت اما به کار خود با یک سمت و سوی مرتبط با سازمان سینمایی ادامه میدهد، به طور کلی از نظر ما در سازمان سینمایی بخش مستقل غیرمرتبط چیز اضافهای است».
اقدامی که شاید پیش از تاسیس مدرسه ملی سینما بسیاری از منتقدان و کارشناسان و اهالی سینما به بیتاثیر بودن آن ایمان و اذعان داشتند و بارها بر ناکارآمدی این مدرسه در حضور هزاران موسسه دولتی و غیردولتی سینما تاکید کرده بودند.
آغاز پراعتراض مدرسه ملی
مدرسه سینمای ملی ایران، طرحی بود که حجتالله ایوبی پس از روی کار آمدن در سازمان سینمایی آن را برنامهریزی و اجرایی کرد. این مدرسه که وجودش در میان انبوه مدارس سینمایی توجیهی نداشت، مدعی بود بنا دارد به واسطه هنرمندان برجسته کشور، سینماگرانی حرفهای را تحویل جامعه دهد. اختصاص بودجه کلان ایوبی به این مدرسه باعث شد اخباری مبنی بر دستمزدهای هنگفت به مدرسان این مدرسه منتشر شود. اخباری که حاکی از دستمزدهای ماهانه چندده میلیونی به کارگردانهای مشهور بود. مدرسهای که فلسفه وجودیاش برای بسیاری از سینماگران مبهم بوده و بسیاری علنا ناکارآمدی آن را اظهار
داشتند و هدف تاسیس آن را چیزی جز ارتقای سینما و سینماگران میدانستند.
همچنین بهروز افخمی درباره این مدرسه در برنامه هفت گفت: من نمیدانم مدرسه ملی سینما میخواهد چه کند که دانشگاه صداوسیما، هنر و سوره نتوانستند انجام دهند. در واقع درست کردن یک مدرسه سینمایی جدید خیلی کار عجیبی است. وی با نقل خاطرهای از ضابطیجهرمی اظهار داشت: من از آقای احمد ضابطیجهرمی که یکی از باسابقهترین استادان سینمایی ماست، شنیدم که آقای ایوبی از ایشان درباره راهاندازی مدرسه ملی سینما نظر خواستند. ایشان میگوید، گفتم شما کمی دیر دارید از من سوال میکنید! چون امروز در همه جای دنیا مدرسههای سینمایی را تعطیل و کوچک میکنند. اگر از من زودتر
میپرسیدید میگفتم اصلا چنین کاری نکنید. ایوبی از ایشان پرسید برای چه؟ میگوید گفتم آموزش سینما و آمادگی برای فیلمسازی 2 بخش دارد. یک بخش مربوط به استعداد شخصی است که آن را نمیتوان آموزش داد و به هیچ کس استعداد هنری را تزریق کرد اما یک بخش مربوط میشود به معلومات و علوم اکتسابی. چه آنهایی که نظری هستند و با خواندن کسب میشوند و چه آنها که تجربیاند و با کارکردن با وسایل فنی به دست میآیند. در مورد دوم و یادگیری مهارت امروزه آنقدر وسایل ارزان شده است که هر فرد علاقهمندی میتواند به جای پرداخت شهریه یک ترم دانشگاه خود یکسری وسایل نیمهحرفهای برای
فیلمبرداری و تدوین فیلمش فراهم کند. وی افزود: درباره علوم نظری که باید مطالعه شود نیز امروزه از طریق اینترنت میتوان به دریایی از معلومات خواندنی و چیزهایی که برای دیدن و تماشای فیلمهای کلاسیک و قدیمی است دست یافت. در ایران هم که برای به دست آوردن اینها نیازی به پرداخت هزینه نیست، بنابراین هرکس که علاقهمند به سینماست میتواند از این طرق یاد گیرد. علت اینکه در تمام دنیا مدارس سینما کوچک و تعطیل میشوند همین است که دنیا آنقدر کوچک شده است که هر چیزی بخواهید در دسترس است، تنها همت، علاقه و پشت کار میخواهد. افخمی در نهایت گفت: اما اکنون به هر حال تشکیلات
جدیدی راهاندازی میشود و عدهای هم مشغول میشوند!
این برای سازمان سینمایی خوب است. البته این مدرسه نیز در کنار عمده اقدامات و برنامههای جانبی سینما در دوران ایوبی نظیر جشنواره فیلم فجر، از شفافیت برخوردار نبوده و در عمده فعالیتهای سازمان سینمایی در دوران وی، هیچگاه آمار شفاف و دقیقی از هزینهکردها و بودجههای مالی این فعالیتها اعلام نشده است.
ایوبی، امید و سینمای فرانسه
حجتالله ایوبی دوران تحصیلات تکمیلیاش را در رشته علوم سیاسی در دانشگاه لیون فرانسه گذرانده است. وی که شاید معدود ارتباطش با عالم سینما در کتاب «سیاستگذاری فرهنگی در فرانسه» بوده است، از بدو نشستن بر جایگاه ریاست سازمان سینمایی همواره مورد اعتراض اهالی سینما قرار گرفته بود. وی که علاقه وافری به فرانسه و سینمای آن دارد، به صورت مشهود سینمای ایران را به سوی سینمای فرانسه سوق داد. هرچند سینمای فرانسه شهره به ابزوردیسم و سینمای واقعنمایی سیاه بوده و یأسگرایی عنوانی مشهور بر سینمای فرانسه است اما ایوبی همواره این سینما را که در ایران به ژانر نکبت مشهور
است، سینمای امید میخواند. اینگونه پاک کردن صورت مساله و شاعرانگی برای حل مشکلات، هیچگاه تمامی نداشته است بهگونهای که همواره شاهد اعتراضات شدید هنرمندان به نحوه مدیریت وی بودیم. فرهاد اصلانی درباره مدیریت ایوبی نوشته بود: «معاونت سینمایی برای حل مسائل سینما فقط اشعار مولانا را از بر میکند». اعتراضات به مدیریت ایوبی در جشنواره فجر اخیر شدت گرفت و هرکدام از هنرمندان از آن با عباراتی نظیر «بیاهمیت بودن جشنواره»، «جشنواره جهان سومی»، «جشنوارهای در حد لیگ یک» و... یاد کرده بودند.
سرانجام مبهم مدرسه ملی
با روی کارآمدن حیدریان و عزل ایوبی، دوران جدیدی در سازمان سینمایی رقم خورد. حیدریان در بسیاری از ارکان این سازمان تحولاتی را پدید آورد که آخرین آنها مدرسه ملی سینماست. این مدرسه در روزهای اخیر به صورت غیررسمی تعطیل شده و هنوز سرنوشت شاگردان این مدرسه مشخص نشده است؛ شاگردانی که به گفته ایوبی بنا بود سرشار از «امید» برای فردایی روشن باشند و اکنون ناامید از فرصت از دست رفته احتمالا به دنبال موسسهای خصوصی اما معتبر(!) هستند.
اما فارغ از اینکه بناست چه سرنوشتی برای این مدرسه بیحاصل رقم بخورد، به نظر میرسد برای یکبار هم که شده باید بسیاری از فعالیتهای ایوبی در دوران مدیریتش برای اهالی فرهنگ شفافسازی شود. فعالیتهای مالی مدرسه، جشنواره فجر و... هنوز در هالهای از ابهام است و گفتهها مسائل نهچندان خوشایندی را مطرح میکند. چرا هیچگاه درباره مسائل رخ داده در جشنواره فجر، چه در حیطه انتخاب و داوری و چه در حیطه مسائل مالی شفافسازی نشده است.
چرا ایوبی بر تاسیس و اختصاص بودجهای کلان به مدرسه سینمای ملی اصرار کرد در حالی که بسیاری از صاحبنظران این امر را به صورت بدیهی ناکارآمد میدانستند؟ آیا ایوبی مدرسه و ارتباط پرسود با سینماگران را بهانهای برای فعالیت انتخاباتی و ریاستش بر ستاد هنرمندان روحانی در سال 96 کرده بود که با پایان یافتن انتخابات این مدرسه نیز به تعطیلی گرایید؟ آیا عدم شفافیت مالی، صرفا بر اساس کارنابلدی مدیران سینمایی است یا واهمهای از افشای آن وجود دارد؟ آیا حضور و انتخاب اساتید اروپایی در مدرسه، برای نیل به اهداف خاصی در چارچوب فکری سینماگران بود؟
همه اینها پرسشهایی است که ایوبی باید به آنها پاسخ دهد. به گفته وزیر ارشاد، ایشان عزل نشده بلکه موقعیتی متفاوت از پیشین پیدا کرده است. این تغییر که به نظر میرسد به واسطه اعتراضات شدید هنرمندان و اهالی فرهنگ و رسانه صورت پذیرفته، باعث شد ایوبی بتواند علاوه بر استفاده از رانت اطلاعاتی و ارتباطاتی خود در انتخابات، از سوالات و پرسشها نسبت به عملکرد خود در دوران مدیریتش فرار کند. اما ضروری است رئیس فعلی سازمان سینمایی گزارشی از عملکرد رئیس قبلی ارائه دهد یا ایوبی برای شفافسازی مسائل مالی، سیاسی و فرهنگی رخ داده در دوران مدیریتش، نسبت به رسانهها و اهالی
فرهنگ پاسخگو باشد.