اسنادی از ارتباط آمدنیوز با سرویسهای جاسوسی
زم به " حسن . ی" مأموریت داده است تا با استفاده از برخی دسترسیهای مشخص مستمراً اطلاعاتی پیرامون اقوام و مذاهب و اقلیتهای کشور تهیه کند.
انتشار بخش ششم ترمینولوژی اجساد، سایهها، روحالله زم تحت عنوان "سایههای محله بدنام آمدنیوز" و افشای اسامی و نقش برخی از عوامل پشت پرده آن جریان آلوده، واکنش تعدادی از نامبردگان در گزارش پیشگفته را در پی داشت. از سوی دیگر سکوت اغماگونه برخی دیگر از آنها بسیار پررمزوراز مینمود و حتی بیش از واکنش نشان دادهها ، جلبتوجه میکرد. از میان واکنشها، صرفاً به سه مورد که نمایشگر وجوه آشکار و پنهان ریاکاری و نفاق وقاحتِ محیرالعقول جماعت موردبحث و ایضاً درماندگی و استیصال آنها هستند اشارهای گذرا به عمل میآید. ازایندست مصادیق عبرتآموز، واکنش محمدتقی کروبی، فرزند لندن نشین یکی از سران فتنه 88 و اردشیر امیر ارجمند، مشاور پاریس نشین یکی دیگر از سران آن فتنه و "معتاد دورهگرد چند مصرفی" بنام روحالله زم ، مورداشاره قرار میگیرند. محمدتقی کروبی درواکنشی عجولانه، بدون اشاره به خوشخدمتی خویش به درگاه قدیمیترین و ستمکارترین و موذیترین امپراتوری استعماری جهان و با تلاش ناکام برای به فراموشی سپردن خیانتی که علیه ایران و ایرانی و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران مرتکب شده و نقشی که در قالب جارچی برای بوق معروف آن درگاه ( موسوم به بیبیسی) و گرم کردن بازار دهها شبه رسانه وابسته به شیپور ملکه فرتوت بریتانیا ایفا کرده، یکسره از کنار همه آنها میگذرد و بدون وجود هیچ ربط منطقی ،مستقیماً سابقه مجروحیت خود در دوره دفاع مقدس را به رخ میکشد و منّت میگذارد که در قبال آن مجروحیت، از هیچ امتیازی استفاده نکرده و با سوءِاستفاده از این موضوع ، میخواهد کل آن جفاها و خیانتها و اتهامات سنگینی که بهنظام و به آراء مردم در سال 88 وارد کرده را، بهعنوان " تلاشی دلسوزانه برای اصلاح ساختار نظام " معرفی میکند! او ضمن تکذیب اطلاعات موثق موجود، دریافت هرگونه وجهی از بیگانگان را حتی در قالب "بهاصطلاح" مؤسسات و بنیادهای خیریه و حقوق بشری و حق المشاوره و حقوق کارشناسی و ... تکذیب کرده و با وقاحتی شگفتانگیز، طلبکار هم میشود و گلایه میکند که پس از فرارش از کشور و شرکت در پروژه جنگ نرم تمامعیار علیه مردم و نظام، چرا کرسی تدریس او بدون ابلاغ رسمی به وی، تعلیق شده است! این از رویکرد وقیح آقازاده فتنه گرکه به همین مختصر بسنده میکنیم و میگذریم. اما همپالگی و همکارش، اردشیر امیر ارجمند نیز با دستپاچگی و درماندگی تلاش میکند محورهای اصلی و مبنایی گزارش فارس دیده نشوند و یکسره به وادی دیگری ورود میکند که خود بهتنهایی بیانگر عادی شدن اتکای این فراریان به دامان دشمنان ملت ایران است. او به نقش خود در تعمیق توهّم فتنهگرِ متوهّم 88 نمیپردازد؛ از غائله آفرینی و زدن جرقه اغتشاشات خیابانی در آن مقطع عبور میکند؛ به نقش برادر منافقش و به تیم گروهک تروریستی منافقین که او را از کشور فراری دادند و به مرکزیت نفاق در پاریس تحویل دادند، کمترین اشارهای نمیکند؛ پیرامون ارتباط تشکیلاتی کنونی خویش با گروهک تروریستی منافقین و پذیرش رهبری مریم قجر عضدانلوِ ابریشمچیِ رجوی(!؟) و همنوایی با ترکی فیصل از قبیله آل سعود در نمایش رسوای اخیر منافقین در پاریس هیچ نمیگوید؛ اما ناخواسته و ندانسته کارکرد عینی نفاق را نهتنها به نمایش میگذارد، بلکه جار میزند! آنجا که ادعا میکند برای او سپاه پاسداران بانام باکریها و همتها و ... عجین است! جستجو در کل سوابق این عنصر منافق، مصداقی به دست نمیدهد از ارادتش به شهدای بزرگواری که سینه مجروح و پردرد خویش را سپر ملت در برابر تسلیحات میزبانان فعلی او رفیقش محمدتقی کروبی (فرانسه و انگلیس و دیگران) قراردادند، اما در همین سوابق، مصادیق فراوان و متعددی وجود دارد که نشان میدهند مثلاً حقوقبگیر او در سایت سعودنیوز(آمدنیوز سابق) در برابر یکی از قهرمانان نسل همتها و باکریها، فرمانده دلاور مبارزه با تروریسم در کل منطقه، سردار قاسم سلیمانی، چه مواضعی میگیرد و چه "مأموریتی" برای زدن او نیروی تحت امرش( نیروی قدس سپاه پاسداران) به عهده دارد. مضاف بر مواضع خائنانه و آشکار سایت و کانال سعودنیوز علیه سردار بزرگ اسلام و نیروی قدس، اطلاعات پشتصحنهای نیز وجود دارد که در ادامه گزارش حاضر و در حدی که ملاحظات جانبی اجازه میدهند، بهاختصار اشاره خواهد شد. این عاقبت محتوم نفاق است که از هر جنسی و در هر زمانی باشد، حتی وقتی در هزاران پوشش و لفافه زرق و برقدار پیچیده شود، باز پنهان نمیماند و افشا و رسوا میشود؛ چنانکه اردشیرامیرارجمند نیز پس از ادعای منافقانه فوقالاشاره، بلافاصله تهدید میکند که میتواند شکایت ما را به محاکم لندن و پاریس تقدیم کرده و ما را در دادگاههای میزبانان و اربابان خویش و گروهک تروریستی منافقین محکوم سازد! آیا این مقدار بلاهت برای کسی با این همه داعیه "حقوقدانی" امری طبیعی است؟ یا این همان عاقبت محتومی است که گریبان نفاق و منافقین را میگیرد و دوگانگی چهره و زبان را با آنچه در دل دارند، آشکار میسازد و افشا میکند؟ چرا و چگونه محمدتقی کروبی و اردشیر امیر ارجمند میخواهند نقششان در "پروژه جنگ تمامعیار غیرنظامی دشمن" در سال 88 ، علیه جمهوری اسلامی ایران فراموش شود؟ چگونه میخواهند همراهی و همنوایی خود با جریان متحد ضد ایرانی وهابیت و بهائیت و منافقین و سلطنتطلبان و صهیونیسم و فتنهگران و اصلاحطلبان تجدیدنظر کرده، علیه جمهوری اسلامی ایران از یادها برود؟ و باوجود دهها شاهد و سند، چگونه نقشآفرینی و کارفرمایی خویش در "محله بدنام آمدنیوز" و خط دهی و تغذیه خبری و تحویل اخبار جعلی به یک بیمار روانی معتاد به الکل و مواد مخدر همچون روحالله زم را انکار میکنند؟ موضوع پرداخت مقرری ماهانه به روحالله زم توسط هر دو نفر که قابلانکار نیست. آیا آن را نیز تکذیب میکنند؟ البته افرادی همچون دو نفر یادشده ، محسن کدیور ، یوسفی اشکوری،مهاجرانی و سروش و رندانی از این قماش به دلیل لودگیها ، آلودگیها وابستگیهای روحالله زم از ابتدا ، هم قصد استفاده حداکثری از ضعفها و عقدهها و جنون و شاخ و زهر زم را داشتند و هم بهشدت تلاش میکردند این ارتباط لو نرود. اما تکذیب ارتباط با آمدنیوزپس از افشای سند کوبنده، مستحکم و غیرقابلانکار وابستگی آن به قبیله قرونوسطایی آل سعود (که در گزارش پنجم ترمینولوژی منتشر شد) بسیار رواج پیدا کرد؛ گرچه صدها رد از روابط قبلی بر جای گذاشته باشند؛ تا آنجا که خود روحالله زم نیز در تاریخ شنبه 17 تیرماه جاری اعلام کرد که "مؤسّس آمد نیوز بوده؛ اما در مدیریت آن نقشی ندارد!!" و حتی برای کاهش بار اتهامات سنگینی که اخیراً پیرامون او مطرحشده، حاضرشده خود را "گربه خان باجی" معرفی نماید! این واکنش عجیب روحالله زم، بدنبال انتشار دو سند کوبنده متوالی بود: از طرفی انتشار سند میزبانیِ (هاستِ) سایت آمدنیوز توسط قبیله آل سعود در شماره پنجم گزارش ترمینولوژی بود که پس از افشای آن، روحالله زم بلافاصله مجید نیکنام را بهعنوان مؤسّس سایت معرفی میکند تا اتهام خود را کمرنگ کرده و ننگ میزبانی سایت توسط سعودیها را متوجه نیکنام نماید وازسوی دیگر افشاگری جدیدتر و افشای ویدئوی حاوی پیام روحالله زم برای پدرش در تاریخ 17/4/96 چنان ضربهای بر روح و روان این "معتاد چند مصرفی" وارد کرد که ادعای پیشین خود را فراموش نمود و چند ساعت پس از افشاگری جدید، رسماً خود را مؤسّس سایت آمدنیوز معرفی کرد که بنا به توصیه پدر، فعالیتهایش را از اقدامات آشکار علیه نظام، به "پشت پرده" منتقل کرده است و در همانجا تلاش کرد زمان ضبط ویدئوی افشا شده را حدود 32 ماه به عقب براند تا ارتباط پیام آن ویدئو با سایت سعودنیوز را منتفی سازد. واکنشهای "مثلث متحد" محمدتقی کروبی، اردشیر امیر ارجمند و روحالله زم که در سطور پیشین بهاختصار مورداشاره قرار گرفت، تنها بخشی از نتیجه آب بستن به لانه خفاشان است که موجب جاری شدن سیلی ویرانگر در محله بدنام سعود نیوز شده است؛ این درحالی است که اسناد و افشاگریهای دیگر، در راهند. *** در گزارشهای پیشینِ "ترمینولوژی اجساد، سایهها، روحالله زم" و در فصل مربوط به ارتباط تیم فاسد آمدنیوز با سرویسهای جاسوسی میت، موساد و آل سعود، شش شاهد و قرینه و دلیل و سند منتشر شد و موردبحث قرار گرفت. اکنون به ادامه آن بحث میپردازیم: هفتمین سند ارتباط زم با سازمان میت را روزنامه ملیت ترکیه با ایفای نقش حمایت از زم و بابک اجلالی و با انتشار سناریوی کلیشهای و ناشیانه "صربستان" به دست داد. ماجرا از این قرار بود که تنها 4 ساعت پس از اشاره تلویحی بخش اول سلسله گزارشهای حاضر به وجود شواهدی دال بر نقش داشتن روحالله زم وبابک اجلالی در ترور سعید کریمیان(سرپرست شبکههای فارسی زبان جم در استانبول) روزنامه ملیت ترکیه اعلام کرد که پلیس صربستان، دو مأمور امنیتی ایرانی را به اتهام ترور سعید کریمیان بازداشت کرده است! صرفاً به فاصله چند دقیقه پس از انتشار خبر ملیت، آمد نیوزکه مترصد آن خبر جعلی بود اولین و تنها سایتی بود که همان را به نقل از ملیت منتشر کرد! خبری که آشکارا بهمنظور رفع اتهام از روحالله زم ، آنهم توسط میت تولید و با دستور آن سازمان به روزنامه ملیت، منتشر شد و جالب اینکه پیش و پسازآن هیچ خبری در این راستا از هیچ منبع دیگر منتشر نشد و رسانههای دیگر نیز، ساختگی بودنش را دریافته وقعی بدان ننهادند. این ماجرا عملاً یک گاف بزرگ از یک سازمان جاسوسی پرادعا بود؛ گافی که دست یک رسانه مدعی و قدیمی ترکیه را نیز رو کرد و روحالله زم را هم، رسواتر نمود. اما پیرامون شواهد و قرائن دست داشتن روحالله زم و بابک اجلالی در ترور پیشگفته، درحال بررسی اطلاعات موجود و تکمیل آنها هستیم و بهمحض پایان بررسیها نتایج را منتشر خواهیم کرد. هشتمین سند را روزنامه اسرائیلی "آرتزشوا" منتشر نمود. افشاگری این روزنامه مبنی بر دیدار سفیر رژیم اشغالگر قدس در لندن همراه با یکی از مقامات ارشد موساد از مرکز بیبیسی فارسی(خبر25/2/1396 باشگاه خبرنگاران جوان) ازجمله اخبار بسیار مهمی بود که در تبوتاب فضای انتخاباتی کشور، چندان دیده نشد. در آن خبر، ضمن اشاره به اسامی تعدادی از کارکنان فارسیزبان بیبیسی که در دیدار مذکور حضورداشتهاند، آمده بود که آن ملاقات توسط "بهروز آفاق" و "باقر معین" پیگیری و برگزارشده است. اما نکته مهمتر آن است که این دو تن بلافاصله پسازآن ملاقات، نشست جداگانهای با علیاصغر رمضانپور، روحالله زم و بابک اجلالی برگزار کرده و به بهانه تأسیس یک تلویزیون فارسیزبان جدید(با پشتوانه مالی و با کارفرمایی دستگاه جاسوسی قبیله آل سعود) آخرین خطوط کاری را در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ایران به آنها ابلاغ کردهاند. شایانذکر است که بهروز آفاق و باقر معین هر دو از کارکنان قدیمی بیبیسی جهانی و هر دو از مدیران اسبق بیبیسی فارسی و هر دو - بر اساس سوابق موجود- از عمال کهنهکار سرویس اطلاعاتی انگلیس هستند. علاوه بر آن، بهروز آفاق از سران بهائیت در لندن است که متأسفانه موجب انحراف تعدادی از کارکنان و خبرنگاران ایرانی بیبیسی و گرویدن آنها به فرقه ضاله بهائیت شده است.(پیرامون نفوذ بهائیت در محله بدنام آمدنیوز و ارتباطات روحالله زم با آنها ، گزارش جداگانهای منتشر خواهد شد.) نهمین دلیل عملگی زم و تیم آلوده او برای سرویسهای جاسوسی بیگانه، از طریق بررسی و ارزیابی نوع اخبار و اطلاعاتی حاصل میشود که او شبکه همکاران داخلیاش مأمور به جمعآوری آنها هستند. اطلاعات ارزیابیشده کاملاً موثق حکایت دارند که این تیم ، مأمور جمعآوری اطلاعات پیرامون نیروی پرافتخار قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامیشده است! فارغ از اینکه در شرایط اعلام عجز سیا و موساد و MI6 و ... نسبت به دسترسی به نیروی قهرمان قدس، از "تیم مافنگیهای عملی" چهکاری ساخته است و چه دسترسیهایی میتوانند به نیروی عظیم قدس پیدا کنند، اما این سؤال که روحالله زم اطلاعات استراتژیک پیرامون نیروی قدس و مأموریتهایش و فرماندهانش و ... را برای چه منظوری و برای کدامین مشتریها میخواهد، آیا گویای پشتصحنههای چندلایهای نیست؟ علاوه بر آن زم روانی معتاد را چهکار به جبهه مقاومت؛ اعم از حزبالله لبنان و انصار الله یمن و حشدالشعبی عراق و مقاومت شیعیان بحرین و حجاز و مقاومت سوریها در برابر تروریسم دولتی غربی، عبری، عربی؟ مروری گذرا بر اخبار و مواضع سایت و کانال کثیف آمدنیوز، حجم بسیار گستردهای از حملات اهالی آن محله بدنام علیه جبهه مقاومت اسلامی در منطقه غرب آسیا را منعکس میکند و همزمان با آن ، مدح جنایات قبیله قرونوسطایی آل سعود و عملکرد انواع و اقسام تروریستهای تکفیری ، منجمله داعش علیه آن جبهه قهرمان و مظلوم را بازتاب میدهد و بلافاصله این سؤال بزرگ را مطرح میکند که چرا این موجود معتاد و روانی، چنین حملات کینهتوزانهای را علیه این جبهه مقدس روا میدارد؟ در همینجا امثال اردشیر امیر ارجمند منافق باید شرم کنند از داعیه منافقانه "اعتقاد به سپاه باکریها و همتها"؛ در حالیکه به روحالله زم حقوق میدهند تا بهزعم خود ، از قهرمان بزرگ مبارزه با تروریسم تکفیری، سردار پرافتخار "قاسم سلیمانی" و نیروهای تحت امرش، اطلاعات جمعآوری کنند و در اختیار آل سعود و آل صهیون و آل ترامپ و آل ملکه فرتوت بریتانیا قرار دهند! همچنین اگر برملا شود که زمِ معتادِ مجنون، به " حسن . ی" مأموریت داده است تا با استفاده از برخی دسترسیهای مشخص خود (....)مستمراً اطلاعاتی پیرامون اقوام و مذاهب و اقلیتهای کشور تهیه کند و در اختیارش بگذارد، کیست که نداند "حسن . ی" این اطلاعات را چگونه و از چه مجرایی میخواهد به دست آورد و روحالله زم چنین اطلاعاتی را برای چه مصرفی نیاز دارد؟ آیا مسئولین ارشد دستگاههایی که از خیانتها و جنایتها و آلودگیهای اطلاعاتی پیشگفته مطلع هستند و اقدامی در جهت محدودسازی دسترسیهای تیم فاسد محله بدنام آمدنیوز انجام نمیدهند، میتوانند پاسخگوی عواقب این خیانتها باشند؟ آیا این رویکرد، شائبه نهتنها اطلاع، بلکه همکاری و همراهی را تقویت نمیکند؟