«خنداننده» خندوانه به چه دلایلی «رکیک» نیست؟
رکیک بودن مرتبه ای دارد که برنامه خندوانه با اعتماد کامل به رامبد جوان فرسنگها با آن فاصله دارد.
کد خبر :
691291
مشرق: مسابقه «خنداننده شو» در هفته اخیر با جنجالهای فراوانی توام بود و در مواردی این برنامه در روند اجرای مسابقهاش با چالش حذف و ممیزی مواجه شد. اجرای «سیده زینب موسوی» ، «حسین شاهرخ نیا» و « مجید افشاری» با چالشهای رسانهای و به صورتی شفافتر با هجمههای عجیب و غریبی روبرو شده است؛ هجمهای که عمدتا غیرکارشناسی و با رویکردهای هیجانی به نگارش درآمده است و زمینه سانسور بیشتر را در رسانه ملی فراهم می آورد. رسانه ملی سالهاست با چنین هجمهها و انتقاداتی روبروست و متاسفانه نوع انتقاد رسانهای از رسانه ملی شکل کارشناسی و منطقی ندارد. همین پنجشنبه هفته گذشته بود که «دکتر شهرام خرازیهای» منتقد و روزنامه نگار با سابقه در برنامه شهرفرنگ حاضر شد و به صورت جدی به عملکرد غیر تخصصی برخی رسانهها در مورد شیوه انتقاد و خبر رسانی،نسبت به پدیدههای هنری صحبت هایی را بر زبان آورد که بسیار قابل تامل و شنیدنی است. آنچه شهرام خرازیهای بر زبان آورد چکیدهاش این می شود که در شرایط کنونی هر خبربیاری به خبرنگار، هر خبرنگاری به منتقد، هر منتقدی به کارشناس و هر کارشناسی به تحلیلگر، تغییر کاربری داده است. یعنی زمانیکه در یک
رسانه خبرنگاری که مسئول دریافت و انتشار خبر است به خودش اجازه می دهد در مورد یک برنامه خاص به صورت کارشناسانه قضاوت کند نتیجهاش این می شود که در یک اقدام غیر قابل انتظار، حجم زیادی از انتقادات بدون پشتوانه در برخی رسانهها منتشر شود و اجرای استندآپ حتی معضلی سیاسی شود. تصور کنید با تغییر جایگاه خبربیاران با تحلیلگران، زمانی سریالهای کره ای که از رسانه ملی پخش می شد در تحلیلهای رسانهای انگ فراماسونری و صهیونیستی میخورد تا همین اندک سریال خارجی سرگرمیساز از رسانه ملی پخش نشود و رسانه ملی به «نفس» «نفس» بیفتد. قطعا لحظه به لحظه برنامه خندوانه قابل نقد است و البته بزرگترین نقد وارد به رسانه ملی این بود که کاملا رسانهای یکطرفه است و حضور مردم را در مجموع برنامههای صدا و سیما نمیتوان دید. مخصوصا در عصر رقابت با رسانههای لندنی و لس آنجلسی که سعی میکنند ارتباط خود را با مردم دو طرفه کنند، عیب و نقصان بزرگ رسانه ملی این است که رسانهای مبتنی بر ارائه مونولوگ بود. خندوانه به تدریج در عرض چهار سال این نقصان بزرگ را برطرف کرده است و حالا در کارزار استعداد یابی «خنداننده»، مردم حضور دارند و مردم استندآپ
مینویسند و اجرا میکنند. این اتفاق از منظر مردم ( به معنای مردم، نه رسانهها) رویداد فرخنده و بسیار مبارکی است. اما آنچه در استندآپهای خنداننده ارائه می شود عمدتا توسط شرکت کنندگان نوشته می شود که استعدادهای بسیار منحصر به فردی هستند. یک نکته بسیار مهم در فرهنگ عامه غرب در نسبت با رسانههای مدیایی این است که «کریس راک»، «رابین ویلیامز» و حتی «ماز جبرانی» (کمدین ایرانی) از طریق برنامههای مشابه خندوانه به عنوان اجرا کننده کمدینهای تک نفره به شهرت رسیدند و محبوب شدند. حالا در مواجهه نرم با رسانه ملی حتی اجرای «مجید افشاری» که با عنوان ناکامی در ازدواج و خواستگاری در رسانههای عمومی منتشر می شود، در ردیف شوخیهای منشوری دستهبندی میشود. استندآپ شیوه خاصی از هجو است که حفرهها و معایب فرهنگ عامه را به نقد و چالش میکشد. یعنی «سیده زینب موسوی» با عنوان کردن مسئله رفتار دو فوتبالیست منشوری، خیلی ساده و با زبانی عمومی، به انتقاد از رویدادی وقیحانه در زمین بازی فوتبال میپردازد. کسانی که استنباط رکیک از این قسمت دارند، هنوز این مهم را درک نکردهاند که ذات استندآپ انتقادی است و مردم به رفتار زشت انجام شده در
زمین فوتبال میخندند، اما همین خندیدن قباحت رفتارهای زشت اجتماعی را بیشتر به چالش میکشد. اگر استندآپهای قدیمی رابین ویلیامز را تلویزیون پخش می کرد شاید این مشکلات پیش نمی آمد. رابین ویلیامز بارها اداها و رفتارهای هیپیهای همنجسگرا را که در میان عموم مردم آمریکا مد شده بود، بارها در استندآپهایش با همین شیوه خاص مورد انتقاد قرار میداد. در اجرای استندآپ ، مردم دقیقا به عیوب و نقصانها میخندند. آیا خندیدن از سر انتقادات به رفتار کریه عمومی، معنی رکیک میدهد. موسوی در ادامه استندآپش با استفاده از کلمه برجام به سادگی و روشنی، عدم برنامه ریزی خانوادهها در نداشتن برنامه تربیتی برای فرزندان را به چالش میکشد. فراموش نکنیم روزی مهران مدیری را با همین سبک و سیاق میکوبیدند و به خاطر استفاده از عبارت پاچهخواری در شوء شبانه پاورچین، حجم وسیعی انتقاد علیه او را منتشر میکردند. بسیاری در انتقادات خود مینوشتند که مهران مدیری قصد توسعه فرهنگ پاچه خواری را دارد. چقدر انتقاد به استفاده از این عبارت در رسانهها منتشر شد! در صورتیکه مهران مدیری با استفاده از عبارت موصوف، سبب تصحیح کردن عبارت زشت و رایجی در فرهنگ
گفتاری مردم شد که سالها در فرهنگ عامه استفاده میشد و جایگزینی نداشت. وقتی که «حسین شاهرخ نیا» فرهنگ زنان قاجاری را به نقد میکشد و عبارات شیرین را جایگزین الفاظ زشت میکند، مردم تصور نمیکنند با تکرار چنین کلماتی، عبارات زشتی که همچنان در فرهنگ عامه وجود دارد، تصحیح می شود. تصور کنید اگر همین رویه ادامه پیدا کند روزی فرزندان همین سرزمین عبارت بامزه و جالبی را رد و بدل میکنند. که فلانی هنوز جای سفت کمدی اجرا نمیکند. این عبارت خیلی بهتر از مجموعه کلمات زشتی است که هم اکنون در فرهنگ عامه گفتگوی مردم رایج است. متاسفانه خبربیارانی که یک شبه تحلیلگر شدهاند به این مسئله فکر نمیکنند هیچ عبارت رکیکی در برنامه خندوانه ادا نشد. قصد «سیده زینب موسوی» کاملا هجو فرهنگ عامه است و در موضوع نامگذاری، چون خودش نام زینب را یدک میکشد با سایر اسامی شوخی کرد، در صورتیکه که خودش نام بزرگی را یدک میکشد و استندآپ موسوی با توجه به اسم و عنوان خانوادگیاش معنادار می شود. فرهنگ استندآپ در واقع فرهنگ نقادانهای است و نکته جالب، «برداشتهای رکیک» برخی منتقدان است. منتقدان چنین وضعیتی، برداشتهای رکیک خود را به نگارش
درآوردهاند و هیچگاه نمیتوانند به هیچ لفظ رکیکی اشاره کنند. رسانه ملی و شیوه تولیدات هنری اش در امر نمایش و سرگرمی عمومی کاملا قابل نقد است. اما در مورد خندوانه دو اتفاق قابل تقدیر افتاده است که خندیدن جنبه ارزشمندی به خود گرفته است. کافیست به ترکیب مهمانان توجه کنیم که خانواده شهدای مدافع حرم سهم بزرگی را از این برنامه داشتهاند. با شهدای مدافع حرم خندیدن کاریست که رامبد جوان مسبب آن است. رامبد جوان حداقل در چند بزنگاه مهم مخصوصا در دوران پسابرجام با دعوت از خانواده شهدای هسته ای کار بزرگی کرده و حداقل در طول بیست سال اخیر ثابت کرده که کمدین شرور و لودهای نیست و با توجه به خطوط قرمز سیما هیچگاه دست به هیچ هنجار شکنی بزرگی نزده است و هجمههایی که در فضای مجازی منتشر میشود، مصداق همان همکاری است که طی سالها، در مورد مهران مدیری صورت پذیرفت. فشارهای بیهوده و اینکه استدلالهای فردی را به کمدی کاملا دو پهلو و انتقادی نسبت دهیم و حضور مردم را در رسانه ملی تحمل نکنیم، مصداق این است که به مردم آدرس تماشای شبکههایی را بدهیم که استندآپهای تک نفره اش را زنان سالوسی اجرا می کنند که در تمسخر و هجو شعائر دینی
و انقلابی کوتاهی نمیکنند. چرا رسانههای منتقد یکبار ننوشته اند که برنامه استندآپ مستهجن فلان شبکه لندنی پرطرفدار، رکیک است . سخنان مجری سالوس شبکه لندنی در هجو ایمان و انقلاب رکیک است یا استندآپ سیده زینب موسوی در خندوانه؟! رکیک بودن مرتبهای دارد که برنامه خندوانه با اعتماد کامل به رامبد جوان، فرسنگها با آن فاصله دارد.