۳ گزاره در نقد پیشنهاد «آتشبس یک طرفه» دکتر زاکانی / «آتش بهاختیار» در مقابل «آتشبس»
تأکید بر کلیدواژه «آتشبس» است که در زمانی مطرح شده که همزمان رهبر معظم انقلاب فرمان «آتش بهاختیار» را برای اوضاع فعلی کشور تجویز و صادر کردهاند! اگر قرار بر انفعال، سکوت و آتشبس در مقابل جریان مفتون و مرعوب غرب بود دیگر چه نیازی به آتش بهاختیار بود؟!
چکیده یادداشت دکتر زاکانی بر این نکته استوار بود که با وجود اتفاقات اخیر و اختلافات و دعواهای به وجود آمده «باید هوشیار بود و از جنجال پرهیز کرد» اگرچه توصیه ایشان کاملاً متین و مورد نیاز امروز جامعه و دو طرف اختلافات هفتههای اخیر است اما ایشان در ادامه پیشنهادی را مطرح میکنند که جای تأمل و گلایه دارد؛ ایشان از منتقدان دولت و نیروهای انقلاب میخواهد که در مقابل درگیریهای خودساخته جریان مفتون و یا مرعوب غرب «آتش بس یک طرفه دهند»!
دعوت منتقدان دولت به پرهیز از جنجال و آتشبس یکطرفه، ناخواسته نیروهای انقلاب را در معرض اتهام و ضعف استدلال قرار میدهد که گویا مقصر جنجالهای اخیر آنان بودهاند و الان هم خودشان باید برای ایجاد آرامش در جامعه یکطرفه آتشبس دهند و از جنجالها دستبردارند؛ اما این برداشت براساس شخصیت انقلابی دکتر زاکانی مسلماً با نیت درونی ایشان متفاوت است ولی گلایه اصلی از یادداشت ایشان، تأکید بر کلیدواژه «آتشبس» است که در زمانی مطرح شده که همزمان رهبر معظم انقلاب فرمان «آتش بهاختیار» را برای اوضاع فعلی کشور تجویز و صادر کردهاند! اگر قرار بر انفعال، سکوت و آتشبس در مقابل جریان مفتون و مرعوب غرب بود دیگر چه نیازی به آتش بهاختیار بود؟! در نقد یادداشت دکتر زاکانی ۳ نکته قابل تأمل است:
۱) از زمانی که رهبر معظم انقلاب موضوع «آتش بهاختیار» را مطرح کردند هم تحلیلهای مغرضانه و منصفانه زیادی در تبیین این کلیدواژه مطرح شد و هم اتفاقاتی اخیراً درست یا غلط به این موضوع نسبت داده شد؛ از امضای طومار منع ورود بانوان به ورزشگاهها و شعار علیه رئیسجمهور در روز قدس گرفته تا مداحی میثم مطیعی در نماز عید فطر و مخالفتها با سند 2030. اما با تبیین دقیق مقام معظم رهبری از معنای آتش بهاختیار در خطبههای نماز عید فطر، دیگر جای هیچگونه ابهام در معنا و مصادیق این موضوع وجود ندارد چرا که آتش بهاختیار کار فرهنگی خودجوش و تمیزی است که نه با فحاشی و بیقانونی سازگار است و نهقرار است مدّعیانِ پوچاندیش را طلبکار کند و هر اقدامی که با این شاخصهها همراستا باشد، مصداق واقعی آتش بهاختیار خواهد بود.
۲) فارغ از تبیین مفهوم آتش بهاختیار و مصادیق آن، آنچه در اولویت نخست و مهمتری قرار دارد پاسخ به این سؤال است که اصولاً رهبر معظم انقلاب چه ضرورت و اولویتی برای بیان این موضوع در حال حاضر احساس کردند که مجبور به صدور فرمان آتش بهاختیار شدند؟
الف) رهبر معظم انقلاب چون میدیدند برخی از دستگاههای فکری، فرهنگی و سياسی کشور دچار اختلال یا تعطیلی در وظایف خود شدهاند و نمیتوانند درست مدیریت کنند، به هستههای فکری، عمليِ جهادی و فرهنگی در سرتاسر کشور فرمان دادند که با هدفغلبه گفتمان انقلاب در جامعه مستقل و خودجوش آتش بهاختیار اقدام و این کاستیها را جبران کنند.
ب) رهبر معظم انقلاب فرمان آتش بهاختیار را به آن دلیل صادر کردند که معتقدند جوان مؤمن انقلابی در عرصههای مختلف سياسی، فرهنگی و اجتماعی امروز جامعه باید «احساس مسئولیت» و «نقش فعال» داشته باشد و برای پيروزی گفتمان انقلاب اسلامی صراحتاً خطاب به آنان میگوید «تماشاچی نباشید» و «نگاه نقادانه و دغدغهمند داشته باشید».
۳) بر اساس آنچه گفته شد مقصود رهبر معظم انقلاب از به کار بردن «آتش بهاختیار» نفی نگاههای انفعالی و بیتفاوتی، پرهیز از گوشهنشینیها و سکوتهای مصلحتاندیشانه و عدم موضعگیریهای بهموقع و علاجگویانه است و جوان مؤمن انقلابی را از افتادن در دام اینگونه عافیتطلبیها در مواجهه با حوادث و اتفاقات کشور برحذر میدارند! خلاصه آنکه لازمه امروز جامعه ما برای «بازشناسی سره از ناسره و اصلاح اساسی جهت گیری مسئولان کشور» آنگونه که توقع دکتر زاکانی است، «آتش بهاختیار» جوانان مؤمن و انقلابی است نه «آتشبس»!