ولگردی‌های جوانی آقای رئیس‌جمهور/ خاندان پوتین؛ پدربزرگ آشپز لنین، پدر جاسوس و برادری که در لنینگراد کشته شد!

گفتگو‌ها محترمانه است و همان طور که استون می‌گوید به پوتین اجاره می‌دهد که بخش ناگفته خود را هویدا کند. با این حال سیر داستان گونه مصاحبه‌ها شامل تنش‌های مختلفی که روسیه در آن‌ها درگیر است را در بر می‌گیرد، از حمایت از اسد تا اتهاماتی که درباره انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا متوجه روسیه است.

کد خبر : 690605
سرویس بین الملل فردا: رابرت شیر: سی سال پیش، زمانی که خبرنگار لس آنجلس تایمز بودم، به نشست پولیت بورو، اجلاس رازآلود و مبهم هیئت مرکزی جزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی دعوت شدم در حالی که گورباچف برنامه تغییر و گشایش خود را آغاز کرده بود. برنامه پرسترویکا یا بازسازی دولت شوروی او ناگزیر (شاید هم غیرعمد) به فروپاشی تجربه هولناک کمونیست شوروی و ساخت دنیایی متفاوت از نظر فرهنگی، نژادی و دینی در کشوری می‌انجامید که یک ششم جهان را در اختیار داشت.مصاحبه من با مسئول تبلیغات، الکساندریاکولوف لیبرال‌ترین فرد پولیت برو و متحد گورباچف بود. همان زمان بود که به اتاق مرد شماره دو حزب یعنی یگور لیگاچف که شدیدترین مخالف پرسترویکا نیز رفتم. البته در آن زمان با بوریس یلتسن چهره کم‌تر شناخته شده حزب که اولین رئیس جمهور روسیه پس از فروپاشی شوروی بود رو به رو نشدم. یلتسین ولادیمیر پوتین مامور سابق کا. گ. ب. را به عنوان بخشی از برنامه اصلاحی خود به دولت دعوت کرد و سرانجام در ۳۱ دسامبر ۱۹۹۱ زمانی که یلتسین استعفا داد پوتین به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد. سال‌های بعد او توانست با انتخاب مجدد به عنوان رئیس جمهور نامزد حزب کمونیست را ببرد. الیور استور کارگردان، در مجموعه مهمی از مصاحبه‌های الیور استون فیلم ساز با پوتین که به صورت کتاب و مستند منتشر می‌شود، پوتین توضیح می‌دهد که با فروپاشی شوروی جنگ سرد و تهدیدهای بی پایان دوران مقابله پایان یافته است. اما این چیزی نیست که بتواند موقعیت کنونی را توضیح بدهد. اگر چه پوتین کمونیسم را به عنوان ایدئولوژی رد می‌کند و ارتدوکس مسیحی سنتی روسیه را ارج می‌نهد، او هم چنان یک ملی گرا است که عمیقا معتقد است باید روسیه به احترامی که شایسته آن است برسد. این احترام شامل نگرانی‌های قدیمی روسیه درباره مرز‌ها و نیز روسی زبان هایی می‌شود که با فروپاشی شوروی ناگهان خود را درون مرزهای جدیدی دیدند، برای مثال می‌توان مثال اوکراین را در این مورد زد. او در این مصاحبه ضمن این که معتقد است اعتقاد گورباچف مبنی بر لزوم تغییرات بزرگ در نظام پوسیده شوروی درست بود از او به خاطر ساده لوحی اش در تشخیص موانع داخلی بزرگ در برابر این اصلاحات و نیز در برابر آمریکا انتقاد می‌کند. گفتگوهای متناوب آن‌ها بین ۲ جولای ۲۰۱۵ تا ۱۰ فوریه ۲۰۱۷ در شرایطی ضورت گرفته است که دو قدرت نظامی جهان در بی سابقه‌ترین تنش و دشمنی از زمان پایان جنگ سرد قرار دارند.همان طور که استون اشاره می‌کند، گرایش قدرت به حاکمان فاسد هر کشوری به نام میهن پرستی باید یکی از نگرانی‌ها هرکشوری، مخصوصا روسیه باشد. گفتگو‌ها محترمانه است و همان طور که استون می‌گوید به پوتین اجاره می‌دهد که بخش ناگفته خود را هویدا کند. با این حال سیر داستان گونه مصاحبه‌ها شامل تنش‌های مختلفی که روسیه در آن‌ها درگیر است را در بر می‌گیرد، از حمایت از اسد تا اتهاماتی که درباره انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا متوجه روسیه است.
فردا نیوز در سلسه گزارش‌های خود این مصاحبه‌های مهم و کلیدی را ترجمه و منتشر خواهد کرد.
استون: به گمانم بسیاری از شهروندان غربی به جز آن چه در اخبار آمده است درباره شما چیزی نمی‌دانند. دوست دارم در ابتدا درباره پیش‌زمینه زندگی خودتان برای‌مان بگویید. می‌دانم که پس از جنگ جهان در اکتبر ۱۹۵۲ به دنیا آمده اید. مادرتان کارگر کارخانه بوده و پدرتان نیز در جنگ بوده است. اما من نمی‌دانم بعد از جنگ چه می‌کرده است. این را هم می‌دانم که هم راه با اقوام تان در مجتمع‌های آپارتمانی زندگی می‌کرده اید.
پوتین: مادر من در کارخانه کار نمی‌کرده است، او کارگر بوده است، اما شغل‌های مختلفی را انجام داده است. من تن‌ها بچه بوده ام و پیش از من دو فرزند خانواده ام فوت کرده اند. یکی از آن‌ها را در محاصره لنینگراد و دیگری را در طول جنگ. آن‌ها نمی‌خواستند من را تحویل یتیم خانه بدهند به همین خاطر مادرم سرپرستی من را برعهده گرفت
استون: به این خاطر که نمی‌خواست شما را تحویل دهد؟
پوتین:درست است، و پدر من هم در کارخانه کار می‌کرد.
استون: دقیق چه کار می‌کرد؟
پوتین:او مهندس بود، از کالج فارغ التحصیل شده بود، تحصیلات فنی داشت و در کارخانه کار می‌کرد.
استون: کار او پیوسته بود یا وقفه داشت؟
پوتین:بله بله به طور پیوسته. کار او نیز تا مدت‌ها ادامه داشت و پس از آن بازنشسته شد. او تا حدود ۷۰ سالگی مشغول به کار کردن بود.
پدرم درنیروی ویژه ارتش کار می کرد
استون: او در جنگ زخمی شده بود؟
پوتین:بله. زمانی که جنگ شروع شد او در واحد ویژه کار می‌کرد، واحد کوچک اطلاعاتی که به قلب دشمن می‌رفتند تا عملیات‌های خاصی را اجرا کنند. در چنین گروهی ۲۰ نفر اعزام می‌شدند و ت‌ها ۴ نفر زنده می‌ماندند. او این‌ها را برای من تعریف می‌کرد و وقتی که رئیس جمهور شدم و اسناد و آرشیو را می‌گشتم فهمیدم آن چه می‌گفته واقعا رخ داده است. این مساله خیلی عجیب بود. پس از آن هم به عنوان نیروی نظامی به یکی از خطرناک‌ترین جای جبهه لنینگراد فرستاده شد که جبهه نفوذناپذیری به نام Nevsky Pyatachok بود. درگیری‌های آن منطقه حول رودخانه ریتنوا بود و ارتش شوروی قصد داشت منطقه نفوذناپذیر ۲ در ۴ کیلومتری بسازد.
استون: فکر می‌کنم برادر بزرگ شما چند روز یا چند ماه پیش از آن که شما به دنیا بیایید از دنیا رفت؟
پوتین:خیر. او در محاصره لنینگراد از دنیا رفت در حالی که کم‌تر از سه سال داشت. در آن زمان برای زنده ماندن، کودکان از خانواده شان گرفته می‌شدند تا با حمایت دولت از بین نروند، اما برادر من مریض شد و از دنیا رفت. پدر و مادر من حتی متوجه نشدند که او کجا دفن شده است. در کمال تعجب جدیدا توسط برخی از افرادی که درباره این مساله کنجکاو بوده اند چیزهایی در آرشیو پیدا شد. آن‌ها با استفاده از نام پدر، نام خانوادگی، آدرس مکانی که کودک از آن جا گرفته شده است توانسته اند مدارکی درباره این که برادرم کجا دفن شده و به کدام یتیم خانه سپرده شده است پیدا کنند. سرانجام هم سال گذشته من برای اولین بار توانستم از محل دفن وی که در یادبود سوندرای سن پترزبورگ است بازدید کنم.
استون: خوب! من تصور می‌کنم با توجه به خسارات جنگ جهانی دوم پدر و مادر شما چندان از این تراژدی شکسته نشده اند. آن‌ها لابد بعد از تولد فرزند سوم شان که شما بودید امیدی تازه پیدا کرده اند
پوتین: آن‌ها ناامید نشدند، اما جنگ در سال ۱۹۴۵ تمام شد و من در ۱۹۵۲ متولد شدم. آن زمان، دوران بسیار سختی برای مردم عادی شوروی بود با این حال آن‌ها تصمیم گرفتندکه فرزند سوم خود را به دنیا بیاورند.
در جوانی اندکی بزهکاری داشتم!/اصلا منظم نبودم
استون: من شنیده ام که در جوانی اندکی بزهکاری مخصوص این دوران را داشته اید. شنیده ام که شما جوانی شلوغ کار بوده اید و از ۱۲ سالگی جودو کار می‌کرده اید.
پوتین: بله! پدر و مادر من تلاش می‌کردند که به تربیت من توجه زیادی کنند با این حال من آزاد بودم و اغلب وقت خودم را در خیابان می‌گذراندم. آن قدر‌ها هم که به نظر می‌رسد، منظم نبوده ام. هنگامی که تصمیم گرفتم به طور منظم ورزش کنم جودو را شروع کردم که به فاکتوری اساسی در تغییر زندگی ام تبدیل شد.
پدر بزرگم آشپز استالین و لنین بود
استون: من هم چنین شنیده ام که پدر بزرگ مادری شما زمانی آشپز استالین و لنین بوده است.
پوتین: بله، درست است. دنیای کوچکی است واقعا! قبل از انقلاب ۱۹۱۷ او در رستورانی در پتروگراد لنینگراد آشپزی می‌کرد. اما نمی‌دانم چطور شد که به دستگاه فرد بانفوذی مثل لنین راه پیدا کرد. پس ازآن نیز در حومه شهر، جایی که استالین زندگی می‌کرد، برای او کار می‌کرد. پدربزرگم مرد بی غل و غشی بود.
روزگار جوانی آقای رئیس‌جمهور
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: