روایت یک فیلم که پیدایش داعش را توضیح میدهد
فیلم سینمایی صبح نزدیک نسخه تغییر کرده فیلم «شهابی از جنس نور» است که به کارگردانی محمدرضا اسلاملو در دو نسخه سینمایی و مینی سریال آمده نمایش شده است، این فیلم پیشینه فکری جریانهای تکفیری در سوریه را روایت میکند.
کد خبر :
689603
خبرگزاری تسنیم: سال آخر ریاست جواد شمقدری در سازمان سینمایی فیلمی با عنوان «شهابی از جنس نور» با تهیه کنندگی) شفیعآقا محمدیان و روحالله برادری( و کارگردانی محمدرضا اسلاملو ساخته شد. به گفته کارگردان اثر، این فیلم به دلیل تغییر مدیریتها ناتمام ماند و به سرانجام نرسید که همین موضوع باعث شد پس از گذشت سه سال ونیم ادامه فیلم با تهیهکنندگی سید حامد محسنپور دوباره تهیه و با نام جدید «صبح نزدیک» ساخته شود. در رابطه با همین موضوع با تهیهکننده مرحله دوم و کارگردان فیلم صبح نزدیک به گفتوگو نشستیم. نیاز سینمای انقلاب اسلامی ما، سینمای استراتژیک است با توجه به اینکه فیلم صبح نزدیک یک بار ساخته و پروسه آن به اتمام رسیده کمی موضوع عجیب به نظر میرسد راجع به این بازسازی توضیح بدهید. اسلاملو: به دنبال موفقیت فیلم مستندِ جعبۀ سیاه که به لطف خدا در جشنواره فجر درشش سال پیش بهترین جایزه مستندسینمایی به ان تعلق گرفت، پیشنهاد طرح یک فیلم سینمایی از جنس سینمایِ استراتژیک را به معاونت سینمایی دولت دهم(آقای شمقدری) دادم، البته در آن زمان سینمای استراتژیک را خیلی مطرح میکردم ، اینکه "نیاز سینمای انقلاب اسلامی ما، سینمای
استراتژیک است" ایشان پیشنهاد بنده را پذیرفتند و قرار بر این شد که فیلمنامه را بنویسم، مراحل نوشتن فیامنامه به سرعت طی شد . ابتدا پیشنهادتهیه کنندگی فیلم راهم به بنده دادند اما من درتوان خود نمیدیدم که هردو کارراانجام دهم لذا به مدیر مرکز گسترش آقای شفیع آقامحمدیان در آن زمان محول شد. تعبیر سینمای استراتژیک در بسترهای متفاوتی مطرح میشود و هر کس از ظن خود به این تعبیر از سینما میپردازد. تعریف شما از سینمای استراتژیک چیست؟ دریک کلام و خلاصه "سینمایی است که بازوی نظام باشد، همپای اعتقادات ، برنامهها و اهداف نظام باشد" پس ازفیلم مستند سینمایی "جعبۀ سیاه" ما درهمه جا میگفتیم این نوع ازسینما است که باید مطرح شود، یعنی در انقلاب اسلامی از فیلمهای سخیف و فیلم فارسی جدید میبایست دوری کنیم. جعبه سیاه یک فیلم صددرصد مستندِ استراتژیک بود چون تعریف سینمای استراتژیک را با مستند «جعبه سیاه» پیوند زدید، لازم است توضیحاتی هم در رابطه با همین مستند بیان کنید. اسلاملو: جعبه سیاه یک فیلم صددرصد مستندِ استراتژیک بود درباره مسائل ایران وجهان ما دراین فیلم به بهانه 11 سپتامبر خیلی چیزها را مطرح کردیم، حتی ماجراهای لانه
جاسوسی وبسیاری چیزهای دیگر . این فیلم از جنسِ سینمای داستانی نیست ولی در اکران عمومی درجشنواره فجرتماشاچی ها آنرا پسندیدند چون فیلم مستندبلند نیز تماشاچی خودش را دارد و هم اینکه تاثیرات خودش را دارد. نهادهای بسیاری درجمهوری اسلامی هستند که میتواند متولی اینگونه فیلمها باشد. همانگونه که برای فراهم شدن بودجه فیلم "صبح نزدیک " به نهادهای عمده ای که کار دفاعی میکنند، کارِ سیاسی ـ نظامی میکنند پیشنهاد شد از این پروژه استراتژیک حمایت نمایند آنها هم پذیرفتند وبدینگونه بودجه تولید فیلم فراهم شد. با این پیشزمینه میرسیم به کار اخیرتان، فکر اولیه فیلمنامه "صبح نزدیک" از کجا شروع شد؟ اسلاملو: دراولین سال جنگ در سوریه ، پنج سال پیش ، یعنی تازه کشتارمردم بی دفاع و ظهور فرقه های تکفیری شروع شده بود، انچه که ابتدا بیداری اسلامی بود اما بسرعت آنرا منحرف کردند و واقعاً آب را گلآلود کردند و امنیت منطقه را برهم زدند. ما حدس میزدیم که این ماجرا ، یعنی قضیه سوریه ادامه دار است، یک توطئه بزرگ درجریان است ومقابله با آنان نیاز به بازوی تبلیغاتی دارد یعنی سینما و مستند باید به کمک بیاید. ما میبایستی این فیلم را در سوریه
میساختیم ولی به دلیل شیوع جنگ دراغلب نقاط سوریه ابتدا طرح فیلمنامه را گسترش دادیم ، اینکه قصه از لبنان شروع بشود سپس ماجراها به سوریه کشانده شود ، شروع داستان راهم به عقب تر بردیم، همین امر باعث شد قضیه بازتر شود درواقع ماجراهایی که درسوریه رخ میداد به مقاومت درلبنان هم مرتبط بود. حرف عمده ما این بود که این اغتشاشات و توطئه ها به جنگ 33 روزه و شکست اسرائیل در آن جنگ ربط دارد و قضیه داعش و تفکیریها پاتکِ بعد از آن شکست است. فیلمبرداری چه زمانی شروع شد؟ اسلاملو: در پاییز2012 فیلمبرداری را شروع کردیم، یعنی زمانیکه یکسال از جنگ سوریه گذشته بود، لوکشین های فیلم را در جنوب لبنان در منطقهای نزدیک شهر «صور» انتخاب کردیم. چرا عرضۀ آن تا الان متوقف شده بود؟ با تغییر دولت ، مدیر جدیدی که برای مرکزسینمای مستند گذاشته بودند ابتدا موافقت داشت که تغییرات عمده را پس ازنمایش در جشنواره بروی فیلم انجام بدهم اما بعد تصمیمش را عوض کرد و گفت ماجرای این فیلم تمام شده و تهیه کننده (مجری طرح) تسویه کرده است، و لذا پرونده آن بسته شده است! اسلاملو: همانطور که درابتدا گفتم آغاز تولید این فیلم درسال آخر ریاست آقای شمقدری درسازمان
سینمایی بود، ایشان اصرار داشت که فیلم به آخرین جشنواره دوره ایشان برسد، اما این امکان نداشت، از طرف دیگر درلبنان10 روز ازفیلمبرداری ما به دلایلی کنسل شده بود، ما به تهران برگشتیم به امید اینکه 10 روز باقیمانده را در ایران تصویربرداری کنیم. که متاسفانه همزمان شد با تغییر دولت و آمدن مسئول جدید برای مرکز گسترش که متاسفانه ایشان از همان ابتدا اتمام تصویربرداری این فیلم راغیرممکن میدانست علیرغم اصرارما که فیلمبرداری آن ناتمام میباشد، موقتاً تدوین ابتدایی فیلم را صورت دادیم که به نام «شهابی از جنس نور» در جشنواره سه یاچهارسال پیش به نمایش درآمد . البته مرتباً در آنجا به همه اعلام میکردم که فیلم ناقص است وبالاخره میبایست روزی به اتمام برسد. البته این را هم بگویم که پس ازنمایش درجشنواره فجر مسئول جدید مرکز گسترش سینمای تجربی ابتداموافق بود که اصلاحات بروی فیلم انجام شود اما پس از مدتی تصمیم خودرا عوض کرد. دلایل مسئول جدید چه بود؟ اسلاملو: ایشان میگفت فقط تهیه کننده و مجری طرح را برسمیت میشناسد و آنان را صاحب اصلی فیلم میداند ومیگفت که "آنها" تسویه و اعلام کردند کار فیلم پایان یافته است. یعنی طرف قررداد( طوبی
فیلم) و مدیر تولید (آقای برادری) کار را تمام شده اعلام کرده اند. اما بنده کماکان مصرانه پیگیرتغییر اصلاحات و رفع نواقص این فیلم بودم که خوشبختانه پس از گذشت حدود سه سال با کمک آقای نیرومند مدیر انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس راش های فیلم سرانجام در اختیار ما قرارگرفت و تهیه کننده (مرحله دوم) همین آقای محسن پور کارخودشان را آغازکردند. برای تدوین فقط راش خام داشتیم محسنپور: هنگامی که ما به آرشیو مرکز گسترش سینمای تجربی رفتیم "تایم لاین" بسیار ناقصی ازتدوین قبلی این فیلم بجا مانده بود که هیچ کاری نمیتوانستیم با آن انجام دهیم وناچاراً میبایست از صفر شروع میکردیم. پس از کپی برداری ازکلیه راشها، بیرون از مرکز گسترش کار را شروع کردیم و با تدوین مجدد ابتدایی (راف کات) متوجه شدیم برای جبران کمبودها میبایست چاره بیاندیشیم، امکان فیلمبرداری گسترده هم نداشتیم، اما با کمک تکنیکهای جلوههای ویژه کمبود صحنهها را بازسازی کردیم. متاسفانه یکی از دلایلی که باعث طولانی شدن مدت تدوین شد در اختیار نداشتن برگه منشی صحنه و نبودن صدای شاهد بود! بنظرم با این مشکلات هیچکس حاضر نمیشد این فیلم را به سرانجام برساند چون بجز راشهای
خام هیچ چیز دیگر دراختیار نداشتیم! اما من به آقای اسلاملو اطمینان دادم درکنارایشان خواهم ماند وبرای به سرانجام رساندن مطلوب این فیلم هرکمکی که بتوانم انجام خواهم داد. منظور شما چه کمکهایی بود؟ این فیلم میبایست کاملاً ازنوساخته میشد یعنی بازنویسی و تغییرات عمده درپایان فیلمنامه، تدوین راف کات(مینی سریال و کپی سینمایی) و تدوین نهایی ، جلوه های ویژه بصری، سی - جی-آی ، صدا گزاری، افکت صدا ، موسیقی ،تیتراژ ، دوبله و... دریک کلام اگر لطف خدا نبود امکان نداشت اینکار به این صورت پایان یابد. فقط کارگردان با اثر مانند فرزندش برخورد میکند دوستانی درمرحله اول کمک کرده بودند اینکار انجام شود چطور با مرکز گسترش تسویه کردند اسلاملو: چون مجموع نظرات این دوستان محترم ( مدیر مرکز و مجری طرح) اینگونه بود که تولید این فیلم پایان یافته است ! درهمینجا باید گفت که دربحث مدیریت یک نهاد دولتی وبحث تهیه کنندگی و کارگردانی تعریف ها و دلبستگی ها یشان ازهم جدا میشود ، مخصوصا در ایران ودرکارهایی که سرمایۀ بخش خصوصی ندارد، یعنی عموماً بدینگونه است که در کارهای دولتی مدیریت ویا مجریان طرح دنبال این هستند که کارها به هر وضعیتی جمع شود
تا آنها آمار وارقام و حساب و کتاب خودشان را ارائه نمایند، این یک تعریف خلاصه از کارهای دولتی است!اول باید بگویم که درماجرای کشدار شدن اتمام این پروژه سینمایی ، مدیران تازه وارد بسیارتعجب میکردند که چرا من برای انجام تغییرات در این فیلم اینقدر اصرار و پیگیری میکنم.
چون یقین دشتم با راش هایی که تصویربرداری کرده بودیم میتوان اثر قابل قبول و دیدنی را ارائه نماییم بنده تنها یک هدف را در سه چهار سال گذشته دنبال میکردم وآن هدف این بود که به هر قیمتی شده راشهایی را که باجان و دل تصویربرداری کرده ام را دراختیار بگیرم و فیلم را تمام کنم ، ازما اصرار و از آنان انکار. همواره نگاه مدیریتی با نگاه خالق یک اثر متفاوت است از نگاه خودتان چرا سرگذشت ساخت این فیلم اینگونه پیشرفت و آن سرانجامی که انتظارش را داشتید محقق نشد؟ اسلاملو: چون همیشه نگاهِ مدیریتی و تهیهکننده و مجری طرح با نگاه خالق یک اثر هنری کاملاًمتفاوت است. آیا اصرار شما دراین مدت فقط به این علت بود که باید فیلم آنگونه که میدانستید به پایان برسد؟ اسلاملو: خیر ، فقط این نبود ، دلیل عمده اصرارم این بود که بودجه بیت المال هزینه شده ومیبایست حتماً به سرانجام مطلوب برسد وفیلم مثمربه ثمر باشد. درضمن شما به نوعی حق وفاداری را به جا آوردید که نام دونفر تهیهکننده اولیه را آوردید چون در صبح نزدیک دیگر اثری از حضور دوستان دیده نمیشود. اسلاملو: چون ازحق نباید گذشت ، آنها هم تا پایان (مرحله اول) زحمتهای خود را کشیده اند (گرچه
ازلحاظ مالی تسویه کردند ورفتند واعتقادی به رفع نواقص فیلم ازمنظر کارگردان نداشتند) اما نامشان همیشه درتیتراژ میبایست باشد. یک فیلم در دو برهه زمانی تولید و بازسازی وتدوین میشود این دوپارگی هم به لحاظ محتوایی ممکن است ایجاد شود و هم به لحاظ تصویری با این چه کردید؟ اسلاملو: آن قسمت هایی که دوباره بازسازی شدند صحنههای اصلی نبود یعنی صحنههایی نبود که هنرپیشه های اصلی در آن بوده باشند، ما دربازسازی فقط به سیاهی لشکر نیاز داشتیم. البته کمبودهایی وجود داشت که با طراحی جدید تدوین بکمک آقای محسن پور تمام آنها حل شد. محسنپور: البته برای اینکه کار به لحاظ بصری دچار دو پارگی نشود دست به یک نوع مهارت ورزی تجربی تکنیکی زدیم، به اینصورت که پایان فیلم در (حالت قبلیاش) در روز اتفاق میافتاد و اگر ما هم در روز تصویربرداری میکردیم ضمن اینکه موقعیت لوکیشن و جغرافیایی و کلوین نور پلانهای قدیمی و جدید یکسان نبودند هر کاری میکردیم یک مقداری از آن لو میرفت به همین دلیل ما پلان هایی که قبلا در روز فیلمبرداری شده بود را با کمک تکنیکهای جلوه های ویژه به شب تبدیل کردیم و پلانهای جدید را با همان رنگ و نور تصویربرداری
کریم به همین خاطر دوپارگی تصویر کمتر حس میشود یا اصلاً حس نمیشود. بدنه فیلم و قصه را حفظ کردیم فقط پایان فیلمنامه تغییر کرد دقیقا چه مقدار از فیلم بازسازی و اضافه شده است؟ اسلاملو: برای جبران فقدان تصویربرداری آن 10 دقیقه که درفیلمنامه اولیه از دست داده بودیم پایان قصه را تغییر دادیم واین فکر آقای محسن پور بود که روز را به شب تغییر دادند و خوشبختانه همه پلانهایی که از هنرپیشههای اصلی داشتیم صددرصد استفاده شدند . چند درصد فیلم نسخۀ جدید تغییر کرده است با «شهابی از جنس نور»؟ درنسخه سینمایی حدود یک پنجم ماجرای داستان تغییر کرده اما درمینی سریال خیلی چیزها هست که در نسخه سینمایی نیست اسلاملو: البته باید اینراهم اشاره کنم، چون یک مستندساز هستم طبیعتاً بیشتر حس مستند یا ساختار مستند را بلد هستم حتی دکوپاژ را نیزمستندگونه طراحی میکنم ، یادم است زمان فیلمبرداری دوستان گله مند بودند که چرا اینقدر زیاد تصویر میگیرید؟! و من نمیدانستم چگونه به آنها توضیح دهم. امروز خوشبختانه یکی از دلایلی که ما توانستیم از راش های این فیلم یک "مینی سریال" هم تهیه کنیم همین موضوع بود، یعنی به اندازه کافی پلان دراختیار داشته
باشیم لذا، درآنجا هنگامیکه در لوکیشن حاضر می شدم، مثلاً در صحنه میدیدم از چه چیزهای دیگرمیتوان تصویربرداری کرد که به کارمان بیاید، تصویربردارمان (آقای علیمحمد قاسمی)که خودشان هم یک مستند ساز هستند و بخوبی این موضوع را درک میکردند در حد امکان دراینکار به من کمک کردند. اقای اسلاملو نگفتید که چرااز تهیه کننده گان مرحله اول نخواستید درمرحله دوم نیز کمکی بکنند؟ اسلاملو: زمانی که رئیس جدید مرکز گسترش سینمای مستند به من گفت که مجری طرح (طوبی فیلم) ومدیر تولید (که به پیشنها بنده عنوان تهیه کننده گی اینکاررا نیزگرفتند) آمده اند و تصفیه کرده اند، آب پاکی را روی دست من، آنها و خودش ریخت. که در همینجا از تمام زحماتشان تشکر میکنم وآرزوی توفیق برایشان دارم ، اما بیش ازهر چیزی برای پشتیبانی مادی و معنوی آقای نیرومند مدیر انجمن سینمای دفاع مقدس وحضورآقای حامدمحسن پور برای به انجام رساندن قسمتهای سخت باقیمانده کار خدارا شکر میکنم، ایشان با انگیزه و انرژی فراوان آمد و به من گفت که میخواهد از ابتدا و ازصفر این کار را شروع کند و انصافاً این کاررا بخوبی به پایان رساند. ایشان اگر نبودند محال بود که این فیلم به پایان برسد.
حقانیت فیلم به من ثابت شد و برای ساخت آن اقدام کردم آقای محسن پور این انگیزه از کجا آمد که فکر کردید این اتفاق باید بیفتد؟ محسنپور: راستش از قبل و ازهمان ابتدای ماجرا، من حتی در جریان نوشته شدن فیلمنامه بودم. این فیلم حرف درستی میزند ، البته شاید جاهایی هم کم و زیاد داشته باشد، ولی حرفش درست است، رمزگشایی که درفیلم اتفاق میافتد کاملاً درست است، این حرفها را اگر یک جوانی که 15، 16 ساله که در خیابان بی هدف دارد با پوشش نامتعارف پرسه میزند و مثلاً درباره مدافعین حرم و یا لبنان و فلسطین اشغالی موضع گیری دارد و... اگر این فیلم را ببیند بنظر من شاید زاویه دید و موضعش عوض شود و شاید اصلاً خودش علاقمند شود که عضو مدافین حرم شود. علت دیگر اینکه چرا این فیلم حرفهای درستی میزند اینست که شما ببینید فیلمنامه این فیلم حدود پنج سال پیش نوشته شده و تصویربرداری شده ولی هنوز حرفش کاملا تازه است، محتوا و مضمون داستان فیلم به «آینده» ارتباط دارد، راجع به «صبح نزدیکی» است که دارد اتفاق میافتد و من باید دراینجا بگویم به خاطر همین تجربه ای که در طول این فیلم پیدا کردم تا اینجا که هیچ، از اینجا به بعد هم هر قدمی که آقای
اسلامو در این مسیر بخواهد بردارد من هستم، چه به عنوان تدوینگر، چه به عنوان دستیارشان، چه به عنوان تهیهکننده و یا پادو، هر چه باشد من با ایشان هستم چون اصلِ حرف، حرف درستی است و به هدف درستی اشاره می کند. (این حرف دلم است) سینمای ما احتیاج دارد به ژانرهای مختلف، به تلخِ اجتماعی، به طنز، طنزی که شاید محتوایی هم نداشته باشد، ژانر پلیسی، جنگی و ژانرهای پر مخاطب دیگر، ولی به این سینما هم احتیاج داریم سینمایی که از آینده صحبت میکند. با نگاهِ به گذشته و شرایط حال، به آینده نگاه میکند، آیندهای که در هالیوود، آن را سیاه نشان میدهند( در جنگهایی که با تسلیحات سوپرمدرن نظامی میکشند و همه می میرند و بشریت از بین می روند) در چنین هنگامهای دین و فرهنگ ما راجع به آینده و از یک جامعه آرمانیِ عدالتخواه صحبت میکند. ولی سینمای ما این را بروز نمیدهد و در هیچ فیلمی به آن نمیپردازند و یا نشان داده نمیشود، هر چه نشان داده میشود راجع به زمان حال است. منابع استنادی ما کتاب «وعده صادق»، مشاهدات مردم وحوادث سوریه بود راجع به منابع تحقیقاتی واستنادی هم بگویید که از چه منابعی استفاده کردید؟ اسلامو: اما منبع اولیۀ
تحقیق این کار، حدوداً شش سال پیش درلبنان کتابی بدستم رسید به نام «وعدۀ صادق» که به فارسی هم ترجمه شده است واکثر موضوعات آن درباره خاطرات افسران و سربازان ارتش اسرائیل از جنگ 33 روزه است، چون در آن جنگ اتفاقات عجیبی افتاده و شکست آنها یک شکست عادی نبوده بلکه از منظرما "امدادهای غیبی" نقش عمده داشته است وباید بگویم که صددرصد این امدادهای غیبی یک مبنای قرآنی دارد، مثلاً در جنگ بدر چه اتفاقی افتاد؟ اصلا در چند آیه از قرآن کریم خدا میفرماید «وجنوداً لم تروها» من با لشکریانی که دیده نمیشوند به کمک شما میآیم. وحالادرکمال ناباوری شاهد این هستیم که در قرن بیست ویکم آن ارتش مخوف اسرائیل که سراپا مسلح وبه سلاح های سوپر مدرن مجهز شده است چطور میشود از یک گروه کوچک منتها مصمم و مقاوم که اسلحه های متعارف و معمولی دردست دارند شکست بخورد؟! دشمن حزب الله درهوا و زمین اینهمه تسلیحات و... داشت، اینجاست که آن امداد الهی بکمک مومنین میآید. دراین کتاب از زبان دشمن صهیونیستی ماجراهای عجیبی بیان میشود . بله ، یکی از منابع تحقیقاتی برای ما موضوعات مطرح شده دراین کتاب بود ، درادامه به ماجراهایی که درسوریه بوقوع می پیوست پرداختیم
، سرانجام برایمان کاملاً مشخص شد که اسرائیل به خاطر عدم توانایی اش در مقابله با نیروهای مقاومت وبناچار با کمک تعدای ازاعراب منحرف شده ومرتجع درمنطقه توطئۀ داعش و تکفیری ها را در سوریه به راه انداخته است . دراین فیلم ما به این ماجراها میپردازیم که عجیب هم نیستند اما کمتر کسی ازمردم دستهای پنهان درپشت توطئه ها وجنگها رامیشناسند ، البته در مینی سریال کاملاًتوانسته ایم بحث امدادهای غیبی را توضیح دهیم همچنین نمونه هایی ازدست پنهان در جنایات وحوادثی که همه روزه در این مناطق رخ میدهد را در فیلمنامه آورده ایم. مثلاًصحنه هایی درفیلم است که تکفیریها یک عده زوّار حرم حضرت زینب را به اسارت میگیرند و رفتارآنها رابا اسیران نشان میدهیم واینکه ماجرای پشت پرده جنگ عراق برای تصاحب نفت عراق نبود بلکه برای نجات اسرائیل بوده است که دراین ماجرا آیه تحریف شده انجیل توسط مسیحیان صهیونیست نقش عمده راداشته است. حال سوال دراینجاست ، که آیا نباید سینمای ما به این موضوعاتِ مهم بپردازد ؟ که پیروان حق چه کسانی هستند و پیروان باطل چه کسانی هستند؟ و امروزه درچه ماجراهایی این تقابل حق وباطل نمود پیدا کرده است. آیا این موضوعات نمیتوانند
محتوای فیلمهای سینمایی در سرزمین انقلاب اسلامی باشند؟
ما سعی کردیم بوظیفه خودمان عمل کنیم ودر این فیلم از چیزهای بسیار با اهمیتی صحبت کنیم که آگاهی ازاین موضوعات برای تماشاچی سودمند است . ما قدم اول را برداشته ایم و به یقین میگویم این فبلم یک کار استراتژیک به معنی واقعی درسریال سازی وسینمای ایران میباشد. «صبح نزدیک» در سینما دیده نمی شود اما در تلویزیون تاثیرگذار خواهد بود آقای محسن پور ، ایده آل شما برای اینکه این فیلم دیده شود چیست؟ به نظر من ایدهآل برای این کار «مینی سریال» آن است، این کار در مدیوم سریال هم بیننده بیشتری خواهد داشت و هم تاثیرگذار تر خواهد بود. اگر این کار در سینما پخش شود شاید برد خوبی از نظر سابقه کاری برای کارگردان و تهیه کننده داشته باشد اما آن فاکتورهای فروش که مردم به خاطر آن به سینما می روند وباعث میشوند فروش یک فیلمی بالا برود را دارا نیست و قطعاً دیده نخواهد شد! ولیکن درسریال و تلویزیون شرایط متفاوت است. اگر این مینی سریال زمان خوبی برای پخش داشته باشد و در یک شبکه پربیننده پخش شود قطعاً دیده خواهد شد و تاثیرش را خواهد گذاشت. متاسفانه این ژانر و اینگونه فیلمسازی دربین مردم رایج نشده و بصورت فرهنگ درنیامده. در سینمای ایران
تاکنون در این ژانر، اینگونه فیلمها ساخته نشده که ببینیم آیا مردم میپذیرند و این گونه فیلم ها پر مخاطب خواهد بود و یا نه.