به ۵۹ بازنگرديم
سال 59 سال تلاشهای دولتی براي ايجاد دوقطبی بين تودههای مختلف مردمی، بين مردم و حكومت و بين نهادهای مختلف حكومت بود. بنیصدر یک پديده نبود كه تكرار نشود؛ مرام و منشی جاهطلب و مغرور بود كه میتواند در وجود هر كدام از ما در هر جايگاهی و نهادی و قوهای تجديد شود و منافع و حتی امنيت كشور را تهديد كند؛ بی آنكه حس كنيم از خادم به خائن در حال تغيير هستيم.
کد خبر :
688595
سرویس سیاسی فردا: شبی كه رهبر انقلاب برای هشدار در مورد «دو قطبی نكردن كشور» سال 59 و رئيسجمهور وقت را مثال زدند، شايد همه تعجب كرديم. ذهنها همه سمت آن رفت كه رهبر چه كسی را شبيه رئيسجمهور سال 59 دانستهاند؟ اما ماجرا بحث «شبيه بنیصدر بودن» نبود؛ بلكه بحث اقدامات و گفتارهایی بود كه برای نشان دادن قبحش و آثار ضرر بار وحشتناكش، چارهای نبود جز آنكه بدترين مثال ممكن برای هشدار جلوی چشم ملت گفته شود. رهبری درباره یک عمل و عواقب بد آن تذكر داده بودند و آن مثال برای آن آورده شد كه بهرغم تذكرات قبلی ايشان، همچنان روند چندپاره كردن ملت توسط برخی ادامه داشت و متأسفانه ادامه هم دارد. حواشی به وجود آمده در مورد منشأ صدور دستور حمله موشكی به مقر داعش از همين موارد است که جشن غرور و وحدت ملی را بعضاً درگير دوقطبی داخلی كرد. رهبری نمونهای عينی و تجربه شده را جلوی چشمها زنده كردند تا آنها كه حواسشان نيست، دقت كنند كه عملكردشان شبيه آن رئيسجمهور فرار كرده در پوشش زنانه، شبيه همان كسی كه همه تقبيحش میكنند، نباشد. گاهی بی آنكه بدانيم شبيه كسانی عمل میكنيم كه خود ردشان كردهايم. سال 59 سال جدلهای بی حاصلی بود كه
رئيسجمهور وقت با سخنرانیهای جنجالی میآفريد و عملاً با پينگپنگ پاسخها بين طرفين هيچ گاه پايان نمیيافت. از سویی اتهامات وارد شده از سوی رئيسجمهور وقت به نهادهای انقلابی و ساير نهادهای حكومتی تمامی نداشت و به گونهای هم بود كه نمیتوانست هم بی جواب بماند و از سویی جواب دادن هم يعنی همان منازعات بی پايان. بنیصدر نقشهای را پياده میكرد كه مطابق آن دو راههای بدون برد پيش پای نظام باشد؛ تعمدی بر عصبی كردن انقلابيون و كشاندن آنها به بازی دو سر باخت. ظرفيت و انرژی جامعه صرف جدلهای بی سود میشد و عملاً كشور از پيشرفت باز میماند. سال 59 سال دوپاره كردن ملت بود؛ تو افراطی هستی و من ميانه رو؛ سال تندرو ناميده شدن نيروهای انقلابی و تندروی دانستن هر حركت انقلابی توسط رئيسجمهور بود. حتی اگر آن حركت دفاع از متجاوز بعثی در مقابل تجاور به سرزمين بود! بنیصدر معتقد بود زمین میدهیم و زمان میخریم و بعد میجنگيم. خرمشهر و خرمشهرها همين گونه اشغال شد. خطر دوپارهسازی جامعه و تقسيم به تندرو و معتدل و محافظهكار و ميانه رو و رسيدن به نتايج "ما خوبيم و بقيه بد" همين از دست دادن خرمشهرهاست. سال 59 سال ايجاد انشقاق و
دو پارگی ميان نهادهای حكومتی بود. مخالفان نظام و اپوزيسيون كه با وقوع انقلاب اسلامی به انزوا رفته بودند، رسماً قوه مجريه را پاتوق خوبی براي خود يافتند كه به آنان توانایی بازگشت به حلقه قدرت را میداد. طبيعتاً اين حلقه گرچه به لحاظ ساختاری زير مجموعه نظام بودند، اما از بعد نظری مقابل نهادهای ديگر نظام صف كشيدند. از قوه مجريه مدام نظرات تند عليه دستگاه قضايي و سپاه و فرماندهان جنگ و روحانيان اطراف امام (ره) بيان میشد و همين امر نهادهای حكومتی را دوپاره مقابل هم میكرد؛ بهجای آنكه همه يكپارچه عليه دشمنان باشند. سال 59 سال تلاشهای دولتی براي ايجاد دوقطبی بين تودههای مختلف مردمی، بين مردم و حكومت و بين نهادهای مختلف حكومت بود. بنیصدر یک پديده نبود كه تكرار نشود؛ مرام و منشی جاهطلب و مغرور بود كه میتواند در وجود هر كدام از ما در هر جايگاهی و نهادی و قوهای تجديد شود و منافع و حتی امنيت كشور را تهديد كند؛ بی آنكه حس كنيم از خادم به خائن در حال تغيير هستيم. روزنامهی جوان / ۴ تیر ۹۶