خوارج؛ هرج و مرج طلب‌هایی که خود را بنیادگرا می‌دانستند

یکی از مظلومیت‌های امیرالمؤمنین سلام‌الله‌علیه نپرداختن به موضوع خوارج به عنوان قاتلین و سرسخت ترین دشمنان مولا در عرصه تاریخ است.

کد خبر : 684736
سرویس اجتماعی فردا؛ محمد صادق دهنادی: یکی از مظلومیت‌های امیرالمؤمنین سلام‌الله‌علیه نپرداختن به موضوع خوارج به عنوان قاتلین و سرسخت ترین دشمنان مولا در عرصه تاریخ است.
جامعه شیعه اطلاعات جامعی درباره این گروه ندارد و عمده آگاهی ما درباره ایشان آن است که آنان را خشک مغزهای خشکه مقدس می‌دانیم که از سر جهل و نا آگاهی بر فرق عدالت ضربه زدند.
با این حال توجه به اوصافی که در احادیث برای ابن ملجم ذکر شده از سویی و نیز بیان امام متقیان درباره آن‌ها و عبارت کلیدی چشم فتنه درباره ایشان خود گویای آن است که انحراف خوارج از ولایت صرفا از روی غفلت نیست و نباید به جنبشی گه توانسته بیش تر سیصد سال به عنوان یک مولفه‌ی مهم در تاریخ اسلام تبدیل شود و حتی تا امروز در قالب مذاهب خاص خودش بماند، اینقدر سرسری نگریست.
ما در عاشورا نیز با برخی از همین خوارج روبرو هستیم.با کلکسیونی از شقی‌ترین آدم‌ها که بویی از انسانیت نبردند.
با سنان جنایت کار که سر از بدن حسین(ع) جدا می‌کند و با شمر که خود یک نمایشگاه از پلیدی است. اما باز این عبدالرحمن ابن ملجم است که صاحب عنوان اشقی الاشقیاء باقی می‌ماند.
امام علی (ع) بعد از انحراف نخستین جریان خلافت در دوره کوتاه زمامداری با جامعه‌ای روبرو است که دگرگون شده و بسیار جری و گستاخ است.
ایشان با دنیاپرستان در جمل می‌رزمد. در صفین حدود هیجده ماه در مقابل سیاست بازان مکار مقاومت می‌کند و باز همین ها هستند که پایداری حق را در جریان قرآن‌های نیزه سوار در هم می‌شکنند. علی را به رزم تازه‌ای می‌طلبند و در نهایت او را به شهادت می‌رسانند.
چه اینکه که نه دنیاپرستی و نه خدعه و سیاست آن قدری که زور انحراف می رسد ،برنده نیست.
بر خلاف تصور عامه این گروهک هم فلسفه سیاسی دارد و هم دنباله تشکیلاتی.
هم دیدگاه دینی دارد و هم پشتوانه رفتاری.
آنقدر صورتک شیطان را آراسته‌اند که تو گویی خداوند رخ نموده و آن قدر بر نفس خود پیرایه بسته‌اند که پنداری سگ نفس‌‌شان شده اسب راهوار زهد...
خوارج داغ داغ بودند. آشوب‌جویانه حرف‌های مقدس بنیادگرایانه می‌زدند. ادعا داشتند که سیاست نمی‌دانند و سیاست را به دینداری و ایمان راهی نیست.
تصور می‌کردند که شهادت طلب‌اند و ضمیرشان آلودگی دنیا به جز با خون دادن در راه خدا آرام نمی‌گیرد.
دلشان می‌خواست با توبه دادن علی،گرگ نفس‌شان که خرقه‌ی نجس زهدفروشی به تن کرده بود را آرام کنند.
مدعی فهم مستقیم از وحی بودند و هیچ تفسیر و تاویلی را نمی‌پذیرفتند.
به جز فهم خودشان از دین، هر تفکری را تکفیر می‌کردند.
برای خودشان فلسفه فکری خاصی داشتند.خود را منزه از اشتباه و تکلیف گرا می‌دانستند. هیچ‌گاه به نتیجه فکر نمی‌کردند و به همین خاطر هم چه در زمان اکثریت و چه در زمان اقلیت بودن کارشان فرجامی نداشت.
معتقد بودند در کنار علی در جمل و صفین به حق بودند.و پس از آنکه علی به جمهور اهل عراق حکمیت را پذیرفت باز برای فشار به علی در مصالحه با معاویه بد عمل نکردند و به فهمشان از دین عمل کردند.
فرجام حکمیت که چنان شد،فریاد واسلاماه کشیدند و باز روبروی مولی الموحدین ایستادند که باید نقض معاهده صفین کنی و بعد توبه دوباره روبروی معاویه بایستی.
و این جا بود که امام به مقتضای ادعای اهل قبله بودن شان با ایشان آغاز مدارا نمود.
هتاکی شان را نادیده گرفت و پسر عمویش را برای مذاکره با ایشان به حرورا فرستاد.
سهمشان از بیت المال برقرار بود اما به علی(ع) ناسزا می‌گفتند و باز این وصی پیامبر است که با اعتقاد به آزادی و حقوق مخالف‌ش دلگیر از انحراف خوارج آن ها را تحمل می‌کند.
وقتی دست به شمشیر شده و جنین همسر بن خباب را بر نیزه زدند،امام برآشفت و عزم بر جهاد کرد.
در آن لحظات مبارزه با خوارج که با شعارهای مقدس و در لباس خودی متدین به ریشه اسلام ضربه می‌زنند، همو که فهم خود از دین را بر هر قانونی ارجح می‌داند و امام را برای وفادار ماندن به پیمانش با دشمن غدار ملامت و تکفیر می‌کند.
همو که برای اثبات مدعایش از هرج و مرج و نا امنی ابایی ندارد.
همو که قرآن را وجه سهم‌خواهی اش از قدرت قرار داده است و بر فقاهت متحجرانه‌اش در برابر اجتهاد امام متقیان تاکید می‌کند؛ به جای جهاد با معاویه و معاویه‌ها در اولویت قرار می‌گیرد.
چه این که مکر معاویه برای رسیدن به قدرت و ثروت است اما خوارج در سرشان به فکر تعویض خدای مهربان به خدای خشن و خون ریز هستند.
آن‌ها قصد تغییر حکومت ندارند.به تکلیف آمده اند تا اصل ایمان را در اذهان مسحور شیطان شده‌شان تغییر دهند.
اگر اهل شام قرآن به نیزه گرفته بودند،این‌ها نیزه‌هایشان از قرآن است و نهروان به پا می‌شود. تا معلوم شود که این انحراف از فتنه دنیاپرستان و سیاست‌بازان نیز خطرناک‌تر است.
آن هنگام که دین در مقابل دین،صف می‌آراید.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: