شورای نگهبان انتخابات را تایید کرده اما دلم صاف نشده است
اصولگرایان محدودیتهای اخلاقی دارند و نمی توانند برای پیروزی دروغ بگویند و فریب دهند. کارشان از این لحاظ مشکلتر است. مشکلی که بلاتشبیه امام علی(ع)در مقابل معاویه و عمروعاص داشت.
کد خبر :
683641
سرویس سیاسی فردا: محمدحسن قدیری ابیانه، کارشناس عالی امور استراتژیک وزارت امور خارجه و سفیرسابق جمهوری اسلامی ایران در مکزیک، گواتمالا، بلیز و استرالیا بوده است.وی با بيان اینکه ما به دولت فشار وارد می کنیم تا به وعدههایش به مردم عمل کند و در مقابل انحرافات آن نيز می ایستیم گفت:« اما اگر دولت بخواهد در مسیر قانون و در هماهنگی با ولایت و در خدمت به مردم عمل کند از آن حمایت نيز میکنیم و روحانی برخلاف میل ما رییس جمهور است». در ادامه، گفتوگوي «قانون» با اين فعال سياسی را می خوانید:
رای مردم به روحاني در ۲۹ اردیبهشت حاوی چه پیامی بود؟
رای مردم هرچه باشد محترم است. اما واقعیت این است که تبلیغات سنگین و مداخله دولت در انتخابات آن هم با صرف دهها هزار میلیارد تومان از بیت المال و تبدیل دولت به ستاد انتخابات روحانی و فریب افکار عمومی و تهدیدهایی نظیر آنچه مقامات دولتی به روستايیان گفتند که اگر روحانی رای کم بیاورد بودجه به روستا نمیدهند و تخریب و فریب افکار عمومی نظیر این جمله که اگر رقیب رای آورد در کوچه دیوار می کشند و نيز ترساندن مردم از جنگ و تحریم، بيتاثيرنبود.
اگر مهندسی انتخابات، نظیر نرساندن تعرفه به نقاطی که رقیب رای داشت یا ممهور نکردن برگهها در این نقاط تا بعد بتوانند آنرا باطل کنند و مانند آن نيز در راي روحاني تاثيرداشت. همچنین تبلیغات رسانه های بیگانه را نیز نباید نادیده گرفت؛وقتی دولت دست به هر ترفندی برای رای آوری می زند، راي ميآورد.
در ادامه باید گفت که عدم انتشار آرای تک تک صندوقها جای سوال دارد و من معتقدم اگر منتشر شود ممکن است تخلفات جدیدی کشف شود، زيرا برای گردانندگان و ناظران هر صندوق مقدور خواهد شد صحت آن را بررسی کنند. بنابراين هرچند شورای نگهبان در نهایت، انتخابات را تایید کرد و من هم تسلیم نظر قانون هستم ولی هرگز دلم با این ترفندها صاف نمی شود. در اینجا این موضوع را نيز بگویم که معتقدم که این یک اشکال قانون است که ذینفع، یعنی دولت، انتخابات را برگزار کند و به همین دلیل باید مکانیسم دیگری را اندیشید. همچنین دستگاه قضا نيز باید قاطعانه متخلفان را به اشد مجازات محکوم کند. مجازات تخلف و تقلب نيز باید تشدید شود. پس معتقدم بهتر است براي مثال قوه قضايیه مسئول برگزاری انتخابات شود و شورای نگهبان نيز ناظر بماند. البته این را نيز باید در نظر داشت که شرکت مردم در انتخابات گسترده و مثبت و نشانه اعتماد به نظام و تایید آن بود. در واقع چنین درصدی از مشارکت در جهان کم سابقه است و نشانه مردمسالاری حاکم بر ایران است.
جریان اصلاحات چگونه توانست از وضعیت ۸۸ و فشارهای آنروزها به جایی برسد که به طور متوالی انتخابات را به نفع خود تمام کند؟
آنها سال 88 شکست خوردند ولی حاضر به تمکین نبودند. آنها خیانت کردند و نشان دادند که به جمهوریت و رای مردم اهمیتی نمی دهند. اگر موسوی به قانون و نظر مراجع رسمی تمکین میکرد، شاید او امروز به جای روحانی رییس جمهور بود. باید مدنیت را از اصولگرایان یاد بگیرند که وقتی شکست می خورند به آن تمکین می کنند و حتی وقتی معتقدند دولت تخلف کرده باز به رای مراجع قانونی تمکین میکنند.
به هر حال، هم در سال 92 و هم در انتخابات اخیر تمام استکبار و ضد انقلاب به کمک روحانی آمدند و این برای وی ننگ است؛ هرچند هستند کسانی که حمایت دشمن از خود را مزیت می دانند.
رایدادن مردم به لیست را چگونه تحلیل می کنید و این شیوه چه ضعف ها و چه نکته های قوتی دارد؟
ما در ایران به فرد رای می دهیم. حتی لیستها، رای به افراد است. از یک نظر خوب است چون هر فردی در مقابل خداوند نسبت به رای خود مسئول است و نمی تواند به استناد رای همحزبی های خود حتی اگر مخالف منافع ملی تشخیص دهد رای دهد. قانون ما یک اشکالی دارد. براي مثال اگر در انتخابات مجلس در تهران 51 درصد به یک لیست و 49 درصد به لیست دیگر رای دهند، آن 49 درصد هیچ نمایندهای نخواهند داشت. در حالی که در انتخابات حزبی غربی هر حزبی به تناسب رایی که آورده نماینده خواهد داشت. باید راهی پیدا کنیم که هم تناسب رعایت شود و هم فرد مطابق با تشخیصش از منافع کشور رای دهد. اینگونه نباشد که وقتی براي مثال خانم راستگو رایی خلاف رای حزبش در شورای شهر داد مورد هجمه قرار گیرد و خائن معرفی شود. ضمن اينكه در هر حالت چه با لیست و چه بدون لیست، زمینه فساد وجود دارد. نمونه آن، تقاضای دو میلیارد تومان از نامزد شورای شهر برای قرار دادن در لیست امید است در حالی که کل حقوقشان در دوره نمایندگی حدود 300 میلیون تومان می شود، پس می توان گفت که رای دادن لیستی با توجه به شرایط، کار درستی نیست. در واقع راهش این است که افراد بر اساس شناخت نسبت به فرد
رای دهند و اگر عده ای را نمیشناسند آنگاه برای بقیه، لیستی رای دهند. البته اگر حزبی با دریافت پول افراد را در لیست گذاشت باید توسط مردم در دور بعد مجازات شود.
جبهه اصلاحات برای تداوم این روند چه ملزوماتی را پیش روی خود می بیند؟
آنها برای رای آوردن، وعدههای نشدنی زیادی دادند. باید پاسخگوی وعدههای خود باشند. دولت به قول خودش کشور را با خزانه خالی تحویل گرفت و دولت را با 700 هزار میلیارد تومان بدهی تحویل خودش می دهد. این رقم برابر با 10 سال درآمد نفت است. یعنی 10 سال درآمد نفت پیشخور شده است.
اصولگرایان برای خروج از چنین شرایطی چه راه کارهایی می توانند برای خود ترسیم کنند؟
اصولگرایان محدودیتهای اخلاقی دارند و نمی توانند برای پیروزی دروغ بگویند و فریب دهند. کارشان از این لحاظ مشکلتر است. مشکلی که بلاتشبیه امام علی(ع)در مقابل معاویه و عمروعاص داشت.
نه اینکه بلد نباشند، نمی خواهند. پیروزیای که با فریب و نیرنگ حاصل شود ارزش ندارد. اگر بخواهیم به فریب و نیرنگ و اتکا به بیگانگان کار را به پیش ببریم آنوقت بین ما و اصلاحطلبان فرقی نخواهد بود. مردم باید آگاهتر شوند. وجدان عمومی با حق است به شرطی که حق را بشناسند نه اینکه با فتنه، تشخیص حق از باطل دشوار شود. تاکید میشود که راهکار، آگاهسازی است و از امروز باید شروع کرد.