حتی بیبیسی هم هدفمندی زنان رقاص را تأیید کرد!
یکی از برنامههای شبکه بیبی سی فارسی که تمام سعی خود را متمرکز بر مخالفت نکردن صریح با باورها و نهادهای مذهبی و سنتی ایران کرده است، با ارائه تحلیلی، خود شاهدی بر تمامی موارد مطرح شده در گزارش شده است!
روزنامه جوان: 6 خرداد ماه طي گزارشي به موضوع عاديسازي بيحرمتي ديني و عرفي از طريق خوانندگي و رقاصي خياباني پرداختيم. خبر مهمي كه نقطه آغازين آن با اجراهاي خياباني گروههايي از نوازندگان با پوشش فقر و بيكاري بود و اتفاقاً همين موضوع از موارد جالبتوجه براي رسانههاي غربي شد و همزمان با پررنگ شدن فعاليت اين گروهها، زمزمههايي چون اجراهاي زنان خواننده خيابانگرد، دختران رقاصه و هيپيهاي دورهگرد گيتاريست نيز به عنوان نمايهاي از تغيير جامعه ايران شنيده شد. اطلاق الفاظي همچون «تغيير جامعه ايران» از سوي رسانههاي غربي بدين جهت بود كه اتفاقاً فعاليت اكثريت اين گروهها از شكل اعتراضي نسبت به مظلوميت عرصه هنر و موسيقي خارج شد و به مرور زمان با فاصله از شاكله ترانهخوانيهاي قديمي به همراه آلات موسيقي سنتي، مسيري را اتخاذ كرد كه نهتنها هيچ شباهتي به فرهنگ و اصالت غني چند هزار ساله ايراني نداشت، بلكه در راستاي نفي ارزشهاي اسلامي - ايراني هم گام بر داشت. اين روند تا جايي ادامه يافت كه سنت و فرهنگ ايراني همچون خواندن ترانههاي سنتي به همراه نواهاي قديمي سه تار، تنبك، دف و ني از آن به طور كلي رخت بربست و جاي خود را به سبك موسيقي امريكايي داد. در نهايت هم بعد از عاديسازي از چنين روندي پاي رقصندههاي زن به ميان آمد، موضوعي كه در كليپهاي منتشر شده فضاي مجازي قابل مشاهده است چنانچه تحقيقات يكي از مجموعههاي پژوهشي نيز نشان داده كه اجراهاي خياباني فاقد مزيت نسبي اقتصادي بوده و هدف از اين نمايش سازماني اصلاً كسب درآمد از رهگذران نيست. بعد از انتشار اين گزارش، يكي از برنامههاي شبكه بيبي سي فارسي كه تمام سعي خود را متمركز بر مخالفت نكردن صريح با باورها و نهادهاي مذهبي و سنتي ايران كرده است، با ارائه تحليلي، خود شاهدي بر تمامي موارد مطرح شده در گزارش مزبور شده است! در اين برنامه يكي از طراحان اصلي شبكه بيبيسي فارسي به بخشهايي از گزارش منتشر شده در روزنامه جوان بسنده و نقد موجود را تنها متوجه نوازندگان خياباني ميكند. اين فرد با تلاش جهت ايجاد اقناع در مخاطب نسبت به بيطرفي بيبيسي به ساير موضوعات مورد انتقاد در متن گزارش هيچ اشارهاي هم نميكند. موضوعاتي از قبيل رقصندههاي خياباني و چاشنيهاي غربي اضافه شده به اين سبك از موسيقي خياباني كه با گذشت زمان هيچ شباهتي به اعتراض در عرصه هنر و موسيقي ندارد. نكته جالبتر وقتي است كه در ادامه مجري برنامه هم ظاهري متعجب به خود ميگيرد و ميگويد: «چيزي كه براي من جالب بود دختران جواني بود كه ساز ميزنند، آواز ميخوانند و با اعتماد به نفس هستند و بسيار هم زيبا است!» نگاه شبكههاي غربي به پديده موسيقي خياباني و عياشي برخي زنان معلومالحال در آن، چنان كه به نمونهاي از آن در بالا اشاره شد، مؤيد تحليلي است كه در گزارش «جوان» بدان اشاره شده بود: اينكه موسيقي خياباني و رقصندگي زنان در انظار عمومي كه در حال تبديل شدن به يك اپيدمي است، ساختاري، هدفمند و هنجارشكن است. اين جريان با خط گرفتن از سرشاخههايي در حال بسط اباحهگري و بيبند و باري است. در اين بين برخورد دولت كه نيست به كنار، اما از پليس اين انتظار ميرود كه به عنوان نهاد موظف نسبت به حفظ هنجارهاي اخلاقي، برخورد قاطعتري را راجع به اين هنجارشكني واضح و هدفمند داشته باشد.