پنج شباهت حضرت امام و مقام معظم رهبری
علی دارابی در یادداشتی نوشت: حضرت امام (ره) جمهوری اسلامی را بر پایه نظریه «ولایتفقیه» تبیین کرد، حفظ نظام را از اوجب واجبات خواند، نقد مشروطیت از آن جهت که روحانیت آگاه کنار گذاشته شد، از استراتژىهاى مبارزه سیاسى ایشان بود.
کد خبر :
679533
خبرگزاری فارس: علی دارابی معاون امور استانهای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به مناسبت 14 خردادما سالروز ارتحال امامخمینی (ره) بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی یادداشتی با عنوان «پنج شباهت حضرت امام و مقام معظم رهبری» را در اختیار فارس قرار داد که به شرح ذیل است:
درباره معمار کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی که با «انقلاب اسلامی» به «مرد قرن» و «پدیده خمینی» معروف گردید، گفتنی فراوان است. حضرت امام (ره) 3 جلوه از یک رهبری در انقلاب را برخوردار بود؛ مرجعیت دینی، فرماندهی کل قوا و رهبری سیاسی.
این سه مؤلفه از او یک رهبر فراکاریزما ساخته بود. اندیشه سیاسی او متکی بر سه محور نفی سلطنت، تبیین نظریه ولایتفقیه و نقد مشروطیت در حوزه کنار گذاشتن روحانیت، استوار بود.
مردمی کردن مبارزه سیاسی، مذهبی کردن مبارزه، حفظ اتحاد و انسجام و پرهیز از اختلافات و بالاخره پرهیز از اعمال مشی مسلحانه را باید از مهمترین روشها و استراتژیهای مبارزه سیاسی حضرت امام(ره) برشمرد.
امام در مقام تئوریسین و نظریهپرداز انقلاب، استاد بسیاری از رهبران انقلاب از جمله حضرت آیتالله خامنهای (مدظله العالی) بود. بعضی از شباهت این دو رهبر انقلاب را در ادامه ذکر خواهیم کرد که به صورت مفصلتر در ویژه نامه تداوم آفتاب روزنامه جامجم که بعداً به همین نام در قالب کتابى از سوى انتشارات جامجم منتشر شد، ذکر کردهام و میتوانید برای مطالعه بیشتر به آنجا مراجعه کنید:
حضرت امام (ره) به دلیل ناکارآمدی برخی دستگاههای اجرایی و لزوم سرعت بخشیدن به عمران و آبادانی روستاها، «جهاد سازندگی»، برای دفاع از انقلاب و دستاوردهای آن، «سپاه و بسیج»، برای پاسداشت ایثارگران و خاندان معظم شهدا، «بنیاد شهید» و... را تشکیل داد.
حضرت آیتالله خامنهای با تقویت سیاست راهبردی امام (ره) به حمایت از نهادهای انقلاب اهتمام ورزید و متناسب با شرایط زمان و نیازهای جهانی، «مجمع تقریب بین مذاهب اسلامی»، «مجمع جهانی اهل بیت علیهمالسلام» و «ستاد راهبردی در امور دیپلماسی» و «ستاد اقامه نماز» را تشکیل داد.
حضرت امام (ره) جمهوری اسلامی را بر پایه نظریه «ولایتفقیه» تبیین کرد. حفظ نظام را از اوجب واجبات خواند. نقد مشروطیت از آن جهت که روحانیت آگاه کنار گذاشته شد، از استراتژىهاى مبارزه سیاسى حضرت امام (ره) در دوران قبل از انقلاب بود.
ایشان همچنین فقه پویا و سنتی را نه در برابر و تقابل هم که مقوم یکدیگر برشمرد؛ آیتالله خامنهای مبدع نظریه «مردمسالاری دینی» است که همان ترجمان جمهوری اسلامی است. ایشان این مدل را بهترین الگو برای اداره جوامع بشری میدانند.
امام و رهبری هر دو بر مقوله «فرهنگ» به عنوان اولویتها تأکید داشتند. امام «فرهنگ را پایه شقاوت و سعادت یک ملت» میدانست و رهبری «فرهنگ را فضای تنفس برای جامعه» برشمرد. این اقدام در برابر چالشهای نظری که فرهنگ را عنصری دست چندم در برابر توسعه اقتصادی و سیاسی برمیشمردند، ارائه گردید.
رویکرد حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری در بنبستشکنی و خروج از بحرانها نیز اشتراکات فراوانی دارد. امام و رهبری اثبات کردند که برای زمانه، باید فرزند زمان خویشتن بود. هر دو بزرگوار قاطعانه معتقد به تجربه و حضور پیشگامان انقلاب در اداره جامعه بودند اما به وقت خطر و دفاع از انقلاب باید به جوانان شجاع و مومن اعتماد کرد و کارهای بزرگ را به آنان سپرد که مثالهای بسیاری را میتوان قید کرد.
از مشابهتهای مهم و بیبدیل امام و رهبری، مراقبت از مرزهای عقیدتی بود. امروزه در عصر جهانی شدن که بحران معنا بروز کرده است و مرزهای جغرافیایی در نوردیده، دراین هنگامه اهتمام حضرت امامخمینی (ره) و مقام معظم رهبری بر حفظ هویت خودی، استقلال و حل چالشهای نظری در راستای پاسداری از سنگرهای ایدئولوژیک، مثالزدنی است.
رهبری برای حفظ مرزهای عقیدتی از واژه «خودی و غیرخودی» در ادبیات سیاسی استفاده کرد و معتقدان و ملتزمان به اسلام و انقلاب را خودی نامید و دایره محدود ذوبشدگان در ولایت را به کنار زد و چتر فراگیر رهبری را برهمه گستراند. رهبری همواره تأکید کرد که «اصلاحطلبی و اصولگرایی» توامان لازم و ملزوم یکدیگرند و از لوازم آن پای بندی به قرائت اسلامی نه آمریکایی اصلاحات است.
درباره مشابهتهای امام و رهبری در بحرانها وچالشها، سخن فراوان و فرصت محدود است. خلاصه اینکه اگر رهبری فرمود: «این انقلاب بینام خمینی(ره) در هیچ جای جهان شناخته شده نیست»، امام هم فرمودند: «آقای خامنهای برای رهبری صلاحیت و شایستگی دارد».