۵ دلیل قانع کننده برای بازگشت به وبلاگ‌‌نویسی

یکی از کسانی که موافق ورود وبلاگ‌نویسان به سایر شبکه‌های اجتماعی است، می‌گوید: «این روزها اطلاعات و مطالبی که ارزش ادبی و هنری و علمی بالایی ندارن، به راحتی در دسترس همه هستن. اکثر مردم ساعت‌های زیادی از روزشون رو با خوندن مطالبی پر می‌کنن که سطحی و کم‌ارزشن. این وظیفۀ وبلاگ‌نویساست که خوراک معتبرتر و باارزش‌تری برای این مخاطب‌ها تهیه کنن».

کد خبر : 679510
سرویس سبک زندگی فردا؛ نیلوفر نیک بنیاد: حتما اطرافتان کسانی را دیده‌اید که باوجود گسترش چشم‌گیر شبکه‌های اجتماعی مختلف، هم‌چنان به وبلاگشان وفادار مانده‌اند و هرچند دیر به دیر، به‌روز کردن آن را فراموش نمی‌کنند. چند نمونه از سوال‌هایی که این قبیل وبلاگ‌نویسان قدیمی این روزها با آن روبه‌رو می‌شوند این است که «تو چرا کانال نمی‌زنی؟»، «توی اینستا نیستی؟»، «یعنی توییتر هم نمی‌خوای بیای؟!» و... اگرچه این افراد اغلب پاسخ‌های متفاوتی به این سوال می‌دهند، دلایلشان تا حدودی مشابه است. در ادامه به برخی از دلایلی که نشان می‌دهد چرا وبلاگ‌نویسی نباید از بین برود، اشاره خواهیم کرد.
هر گردی گردو نیست
این ضرب‌المثل حداقل یک بار به گوش هر ایرانی خورده است، اما تعداد کسانی که به معنی آن توجه کرده باشند، از نصف این جمعیت هم کمتر است. این مساله در رابطه با وبلاگ و وبلاگ‌نویسی هم مصداق دارد. اکثر مردم بر این باورند که تمام محیط‌هایی که از راه اینترنت بتوان به آن‌ها دسترسی پیدا کرد، در واقع یکی هستند. به همین دلیل به محض ورود یک نرم‌افزار یا محیط مجازی جدید، فضای قبلی را رها کرده و با این باور که محیط جدید امکانات بیشتری به آن‌ها خواهد داد، از آن استفاده می‌کنند. این در حالی است که هر کدام از این محیط‌ها تفاوت‌های چشم‌گیری با یکدیگر دارند. همانطور که وبسایت‌ها فضایی جدی و رسمی برای معرفی سازمان‌ها، مراکز و اشخاص محسوب می‌شوند، وبلاگ‌ها محیطی برای بیان نظرات یک یا چند نفر محدود در مورد مسایل عمومی یا تخصصی، اینستاگرام فضایی برای به اشتراک گذاشتن تصاویر، تلگرام نرم‌افزاری برای برقراری ارتباط و توییتر محیطی برای بیان دیدگاه‌ها (با محدودیت تعداد کلمات) است. پس استفاده از هرکدام از این موارد به جای دیگری و با تصور اینکه «همشون یکی هستند!» اشتباهی بزرگ است!
بیشتر بخوانید: ۱۰ نکته مهم که هر نویسنده سفری باید بداند
کار هر کسی نیست
یکی از دوستانم می‌گفت: «این روزها هرکی بتونه یه گوشی درست درمون بخره، چهارتا عکس از در و دیوار و ترافیک می‌گیره می‌ذاره اینستا و تبدیل میشه به سلبریتی!». اوایل با این حرف زیاد موافق نبودم و فکر می‌کردم هرکس که عکس‌هایش در اینستاگرام طرفدار دارد، حتما از عکاسی هم چیزی می‌داند و حرفی برای گفتن دارد. اما کم‌کم اینستاگرام از یک طرف به محیطی برای نشان‌دادن سبک زندگی و از طرف دیگر به محیطی برای تبلیغ محصولات یا خدمات تبدیل شد. روز به روز نیز موارد استفاده از آن به سمت جدیدی کشیده می‌شود. این در حالی است که وبلاگ از سالیان قبل تاکنون ماهیت خود را حفظ کرده و اگرچه پیشرفت چندانی در ارتباط با امکاناتش نداشته، هر روز با هدف جلب مخاطب، به رنگ جدیدی درنیامده است. عطیه، یکی از وبلاگ‌نویسان قدیمی در این رابطه می‌گوید: «وبلاگ‌نویسی چیزی نیست که هرکسی به سمتش بره و مثل بقیۀ محیط‌های اجتماعی، هرکی یکی از اون داشته باشه. در واقع، وبلاگ آدم‌های اهل خودش رو داره، آدم‌های اهل نوشتن!»
با مخاطب شوخی ندارد
تا به‌حال کسی را دیده‌اید که برای فهمیدن یک موضوع علمی یا یک بحث تخصصی، سراغ فیلم‌های کمدی برود؟ ماجرای وبلاگ دربرابر شبکه‌های اجتماعی جدید هم همینطور است. اگرچه این روزها فراگیری کانال‌ها و گروه‌های تلگرامی نسبت به وبلاگ از چندین و چند برابر هم گذشته، همچنان وبلاگ‌ها فضایی برای بیان حرف‌های جدی به شمار می‌روند. وبلاگ‌نویسان معمولا در رسانه‌ها جدی‌تر گرفته می‌شوند، به حرف وبلاگ‌نویسان بیش از حرف کسانی که مطلبی را در کانال‌های تلگرامی منتشر می‌کنند، استناد می‌شود. مطالب منتشر شده در وبلاگ سندیت بیشتری نسبت به مطالب منتشر شده در فضاهایی مانند تلگرام و اینستاگرام دارد، کسانی که وبلاگ می‌خوانند اشتیاق بیشتری به خواندن مطالب طولانی در زمینۀ مورد نظرشان دارند و... مهشاد، یکی از وبلاگ‌نویسان قدیمی می‌گوید: «برای نوشتن حرف‌های مهم، وبلاگ نسبت به سایر شبکه‌های اجتماعی ارجحیت داره. احساس می‌کنم مخاطب‌های وبلاگ جدی‌تر هستن و سطح فکری‌شون بالاتره. من هروقت بخوام حرف مهم و باارزشی بزنم، سراغ وبلاگم می‌رم. این در حالیه که کانال تلگرامم فقط برای زدن یه سری از حرف‌ها مناسبه»
نباید جاخالی بدهیم
خیلی از وبلاگ‌نویسان را می‌شناسم که با وجود داشتن وبلاگ، کانال تلگرام هم زده‌اند یا مطالب وبلاگشان را در اینستاگرام هم منتشر می‌کنند. این حقیقت که «هرکس رسانه را در اختیار دارد، قدرت در دستان اوست» غیر قابل انکار است اما اینکه چطور از این قدرت استفاده کنیم، جای بحث دارد. یکی از کسانی که موافق ورود وبلاگ‌نویسان به سایر شبکه‌های اجتماعی است، می‌گوید: «این روزها اطلاعات و مطالبی که ارزش ادبی و هنری و علمی بالایی ندارن، به راحتی در دسترس همه هستن. اکثر مردم ساعت‌های زیادی از روزشون رو با خوندن مطالبی پر می‌کنن که سطحی و کم‌ارزشن. این وظیفۀ وبلاگ‌نویساست که خوراک معتبرتر و باارزش‌تری برای این مخاطب‌ها تهیه کنن». باتوجه به اینکه در دورۀ کنونی کمتر کسی برای گذراندن وقت و سرگرم شدن سراغ وبلاگ‌ها می‌رود، شاید بد نباشد که وبلاگ‌نویسان با چرخاندن فرمان و ورود به دنیای وقت‌گذرانی مردم، بتوانند این خلا را پر کنند. البته نباید از خطر «همانند شدگی» غافل شد! چرا که هرچیز گسترش پیدا می‌کند خطر همانند شدگی را هم در پی دارد. عطیه در این مورد می‌گوید: «من مطالب وبلاگم رو هم در کانالم منتشر می‌کنم. کانال خیلی‌وقت‌ها در دسترس‌تره و می‌تونی همون لحظه حس و نظرت رو بنویسی، اما من سعی می‌کنم به هیچ‌وجه نقش وبلاگم رو کمرنگ نکنم»
بیشتربخوانید: چطور علایق واقعی‌تان را بشناسید و آنها را دنبال کنید
نگذاریم بمیرد
تجربۀ کمرنگ شدن نقش فیس‌بوک و وایبر در زندگی‌هایمان نشان می‌دهد که آن دسته از شبکه‌های اجتماعی که بیشتر با هدف سرگرمی یا برقراری ارتباط وارد بازار شده‌اند، در مدت زمان کوتاهی جای خود را به شبکه‌های جدیدتر داده‌اند. درحالیکه وبلاگ به دلایلی مانند پرداختن به مسائل تخصصی‌تر، عدم امکان ایجاد مزاحمت، جدی‌گرفتن مخاطب و جدی‌گرفته شدن نویسنده، قابلیت استناد بیشتر و... مدت زمان بیشتری به زندگی خود ادامه داده و باوجود حجم فراوان شبکه‌های اجتماعی مدرن، همچنان مخاطبان خود را حفظ کرده است. بزرگ‌ترین کمکی که وبلاگ‌نویسان می‌توانند به بقای وبلاگ بکنند، ادامه‌دادن وبلاگ‌نویسی و جذب مخاطبان جدید به سمت این محیط جدی و دوست‌داشتنی است. چرا که در غیر اینصورت دیری نمی‌گذرد که سطحی‌نگری، ظاهرگرایی و مسایلی از این دست، دنیای مجازی‌مان را پر خواهد کرد و با مرگ وبلاگ‌نویسی، همین روزنۀ کوچک جدیت و حرفه‌ای بودن در فضای اینترنت نیز از بین خواهد رفت.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: