خبرگزاری تسنیم: آیتالله العظمى بهاءالدینى(رضوان الله علیه) میگفت: از همان زمان، رهبرى را در آقاى خامنهاى مىدیدم، چراکه ایشان ذخیره الهى براى بعد از امام بوده است. باید او را در اهدافش یارى کنیم. انقلاب اسلامى بهدلیل ماهیت دینى و روحیه عدالتطلبى، استقلال، حمایت از مظلومان و استکبارستیزى و نفى هرگونه سلطهطلبى و سلطهپذیرى برآمده از آن، همواره مورد کینه و دشمنى معاندان و دشمنان داخلى و خارجى بوده است و هرچه انقلاب اسلامى به پیش رفته، بر حجم این دشمنىها و کینهتوزىها افزوده شده است. پس از رحلت امام(ره) از یکسو دشمنىهاى استکبار جهانى شدت بیشترى به خود گرفته و در قالب و شکلهاى دیگرى نمایان گشت تا بهگونهاى سد راه حرکت نظام جمهورى اسلامى شوند و از سوى دیگر در عرصه داخلى نیز برخى از گروهها و احزاب سیاسى با مواضع و عملکرد خود کشور را با بحرانها و مشکلاتى روبهرو ساختند که اگر هوشیارى و تدبیر مقام معظم رهبرى در مواجه با این بحرانها و مدیریت صحیح آنها نبود، مشخص نبود که کشور ما با چه سرنوشتى روبهرو مىشد.
* حاکمى لایق وباتدبیر
کدام ناظر منصفى تاکنون ادعا کرده که درمیان حاکمان امروز، حاکمى را مىشناسد که شجاعتر، با تدبیرتر، خلاقتر و هوشمندتر از رهبر ایران بر ملتى حکومت مىکند؟ آیا مىتوان رهبرى به جامعیت علمى، دینى و فقهى ایشان در دنیاى اسلام پیدا کرد؟ کدام سیاستورزى است که توانایى او همسنگ و همسان مدیریت ایشان در بحبوحه بحرانها و فشارها وتهدیدهاست؟ و کدام اهل سیاستى با درک صحیح از بحرانهاى 28 ساله نظام اسلامى که ازاین حیث در میان حدود 200 کشور دنیا بىنظیر است، مىتواند ادعا کند رهبرى را مىشناسد که او در عبور کشتى انقلاب از دل طوفانها و امواج سهمگین، مدبرانهتر از او هدایت کشتى را مىتوانسته بر عهده بگیرد و به ساحل مقصود رهنمون سازد؟ کدام ملتى مىتواند چونان ملت لایق ایران، رهبرى را به دنیاى بشریت عرضه نماید که از حیث سادهزیستى و پرهیز از زخارف دنیوى، در دنیاى امروز به انگشت اشاره در آید؟ بدون تردید مقطع زمانى انتخاب حضرت آیتالله خامنهاى به رهبرى نظام داراى اهمیت و حساسیت ویژهاى بوده است. برخى نگرانىها که در پى بیمارى امام خمینى(قدس سره) بهوجود آمده بود عبارت بودند از: 1- مدیریت کشور در دورهى پس از امام خمینى؛
2- ناتمام بودن اصلاح و بازنگرى قانون اساسى، 3- نگرانى از حمله یا تحریکات نظامى عراق، آمریکا و منافقین؛ با توجه به نقض مکرر آتشبس توسط عراق و تبلیغات وسیع براى پیروز قلمداد کردن خود در جنگ؛ 4- ادامه بحران ناشى از توطئهى انتشار کتاب آیات شیطانى در حوزهى سیاست خارجى و صدور حکم امام خمینى مبنى بر ارتداد سلمان رشدى نویسندهى آنکه با واکنش سرسختانهى کشورهاى غربى مواجه شد؛ اما معظمله آن بحرانها و دهها بحران دیگر را با دست غیبى خداوند متعال بهخوبى مدیریت کردند و پشت سر گذراندند.
* مدیریت بحران هوشمندانه
بهمنظور روشن شدن نقش رهبرى نظام در مدیریت بحرانها و تدبیرهاى هوشمندانه ایشان در بیش از دو دهه رهبرى حکیمانه، به چند نمونه از بحرانهاى داخلى و خارجى و تدبیرهاى ایشان در مهار آنها اشاره مىکنیم که بهخوبى گویاى نقش و جایگاه رهبرى نظام و بیانگر توانمندى و کارایى آن در برطرف نمودن بحرانها است.
* مطبوعات زنجیرهاى وپروژه فشار
شکلگیرى مطبوعات زنجیرهاى که در جهت اجراى پروژههایى چون نافرمانى مدنى، استحاله از درون، دیپلماسى مسیر دو، براندازى خاموش، پروژه خندق، تعادل ویرانگر، مقاومت مدنى، مشروعیت دوگانه، فشار از پائین و چانهزنى در بالا، عبور از خاتمى و. . . تدارک دیده شده بود، با شجاعت و میداندارى رهبرى به تسخیر نیروهاى نظام درآمدند تا یکى از مستحکمترین و مؤثرترین پایگاههاى دشمن که عبداللهبن ابىها در آن موضع گرفته و فروپاشى نظام اسلامى را نشانه گرفته بودند، دچار اضمحلال و فروپاشى گردد.
برخورد هوشمندانه رهبر معظم انقلاب با پروژههایى چون فشار از پایین و چانهزنى در بالا و یا پروژه فروپاشى از درون، گواهى دیگر بر برخورد امامگونه ایشان با مخاطرات پیش روى انقلاب است.
معظمله در پاسخ به مدعیان پروژه فشار با صراحت اعلام کردند: «اگر فشار بیاورید حادثه کربلا تکرار خواهد شد نه صلح امام حسن(ع)» و در پاسخ به سردمداران پروژه فشار و استحاله از درون فرمودند: «اصلاحات در ذات و هویت انقلاب است درحالىکه برخى بهدنبال نقشآفرینى همزمان یلتسینى و گورباچفى هستند. اینها اشتباه اول شان این است که آقاى خاتمى، گورباچف نیست. اشتباه دومشان این است که اسلام، کمونسیم نیست. اشتباه سومشان این است که نظام مردمى جمهورى اسلامى، نظام دیکتاتورى پرولتاریا نیست. اشتباه چهارمشان این است که ایران یکپارچه، شوروى متشکل از سرزمینهاى به هم سنجاق شده نیست و اشتباه پنجمشان هم این است که نقش بىبدیل رهبرى در ایران شوخى نیست.»
کودتاى 18 تیر 78
تدبیر امامگونه رهبر معظم انقلاب در برخورد با کودتاى 18 تیر 78، تلولو دیگرى از هنر رهبرى و هدایت ایشان است. حادثهاى که با طراحى نیروهاى خارجى و صحنهگردانى اپوزیسیون داخلى و بازیگرى گروهى از اراذل و اوباش و تعدادى دانشجونما که بازیچه سیاستبازان حرفهاى شده بودند، اتفاق افتاد اما با اقتدار و تدبیر رهبرى، بساط آن برچیده شد تا آرامش و امنیت به جامعه اسلامىمان لبخند زند.
حادثه 11 سپتامبر
نمونه دیگر حادثه 11 سپتامبر بود. اکنون که مواضع اتخاذشده از سوى گروهها و شخصیتهاى مختلف در آن زمان مورد بررسى قرار مىگیرد، کاملاً نشان مىدهد که رویکرد رهبر معظم انقلاب چقدر مدبرانه بوده است. جریانات سیاسى بهاصطلاح اصلاحطلب اصرار داشتند که ایران از این فرصت استفاده کند و وارد گفتگو با آمریکا شده و در ائتلاف بزرگ ضدتروریستى شرکت نماید. در حالىکه رهبر معظم انقلاب از ظاهر این تحول گذشته و درونىترین انگیزه این تحولات و روندهاى آنرا هدف قرار داده بودند و بر این اساس سکان سیاست خارجى کشور را بهسمت عدم ائتلاف و مخالفت با سیاستهاى تهاجمى پس از 11 سپتامبر هدایت کردند.
اکنون همه افکار عمومى جهان و حتى در داخل آمریکا نیز به رویکردى که ایران انتخاب کرده بود رسیدند و این نشاندهنده تدبیر و آینده نگرى در حوزه دیپلماسى است. در همین راستا اقدام آمریکا علیه افغانستان و سپس علیه صدام نیز جالب توجه است. بسیارى در داخل به این اقدامات، مثبت مىنگریستند و برخى نیز پا را فراتر گذاشته و جنگ جدید آمریکا را جنگ تمییز یاد مىکردند.
بحران دادگاه میکونوس
در ماجراى دادگاه میکونوس که بهدنبال ترور صادق شرفکندى دبیرکل حزب دموکرات کردستان و سه تن از همفکران وى در 26 شهریور ماه 1371 در رستوران میکونوس شهر برلین آلمان صورت گرفت و با نقشآفرینى بنىصدر خائن همراه شد، دادگاه میکونوس پس از پنج سال در حکمى موهن که بر مبناى شهادت گروهک منافقین شکل گرفت، حکم بازداشت وزیر اطلاعات جمهورى اسلامى ایران را صادر نمود و در آن از برخى مقامات جمهورى اسلامى بهعنوان طراحان این ترور نام برده شد که همزمان با اعلام این حکم موهن، رسانههاى غربى بهویژه رسانههاى آمریکا و رژیم صهیونیستى تبلیغات گستردهاى را بر علیه نظام جمهورى اسلامى بهراه انداختند و تلاش نمودند که جمهورى اسلامى را بهعنوان ناقض حقوق بینالمللى معرفى نمایند، متعاقب صدور این حکم، مقامات رسمى کشور و وزارت امور خارجه ضمن محکوم نمودن این حکم، مراتب اعتراض شدیداللحن خود را به مقامات آلمانى اعلام نمودند که بهدنبال آن روابط ایران و آلمان تیره شد و سفیر این کشور و سفراى کشورهاى اروپایى در اقدامى هماهنگ یکى پس از دیگرى کشور را ترک کردند و روابط کشورمان با کشورهاى اتحادیه اروپا نیز تیره گردید.
در چنین شرایطى مقام معظم رهبرى با اشاره به عدم نیاز جمهورى اسلامى به رابطه با کشورهاى اروپایى، درباره سفیرانى که بهخاطر دادگاه میکونوس، کشور ایران را ترک کرده بودند، با قاطعیت فرمودند: لازم نیست سفرایى که رفتهاند به ایران برگردند، سفیر آلمان حق ندارد بیاید تا زمانى که ما بگوییم و اگر بنا باشد سفراى کشورهاى اروپایى مجدداً به تهران بازگردند - البته ایران در اینراه پیشقدم و درخواستکننده نخواهد بود - سفیر آلمان باید آخرین آنها باشد.
پس از مدتى کشورهاى اروپایى که از چنین اقدامى طرفى نبستند، مجبور شدند سفراى خود را راهى ایران نمایند و همانگونه که مقام معظم رهبرى تأکید فرمودند، سفیر آلمان آخرین سفیرى بود که بهصورت تحقیرآمیز وارد ایران شد.
نامه وقیحانه نمایندگان مجلس ششم به رهبرى درباره جام زهر
پس از حمله نظامى آمریکا به عراق، 127 نفر از نمایندگان مشارکتى مجلس ششم در بهار 1382، در نامهاى به مقام معظم رهبرى با ارائه تصویرى غیرواقعى و ناامیدکننده از وضعیت داخلى کشور و همچنین تجسم علامات فروپاشى نظام از داخل! از سویى و نمایش آرایش مقتدرانه دشمنان در مرزهاى خارجى از سوى دیگر، راهکار تسلیم و مذاکره با آمریکا براى جلوگیرى از حمله به ایران را توصیه مىنمایند. در این نامه تأکید شده بود: اگر جام زهرى باید نوشید، قبل از آنکه کیان نظام و مهمتر از آن، استقلال و تمامیت ارضى کشور در مخاطره قرار گیرد، باید نوشیده شود.
مقام معظم رهبرى در پاسخ به چنین تفکرى با ارائه تصویرى واقعبینانه از شرایط کنونى و لزوم حفظ دستاوردهاى انقلاب و پرهیز از هرگونه رعب و وحشتى در مقابل جنگ روانى و تبلیغاتى آمریکا، به نمایندگان هشدار داده و میفرمایند : «. . . در شرایط مرعوب شدن، ترسیدن، مضطرب شدن، متلاطم شدن، حتّى باورهاى قطعى انسان هم از یاد مىرود؛ انسان مرعوب، اینطور است. جبن، هم عقل را از کار مىاندازد، هم عزم را. انسان مرعوب و جبان، نه درست مىتواند فکر کند، نه درست مىتواند عزم و ارادهى خودش را بهکار بیندازد؛ دائم یک قدم به جلو برمىدارد و یک قدم به عقب.»
بحران کوى دانشگاه
ماجرا از آنجا آغاز گردید که در تیرماه 1378، کمیسیون فرهنگى مجلس پنجم، طرحى را با عنوان «اصلاحیه قانون مطبوعات» در چهار بند به تصویب رساند. همزمان با ارسال اصلاحیه قانون مطبوعات به هیأت رئیسه مجلس، جناحهاى موسوم به جبهه دوم خرداد و روزنامههاى وابسته به آنها ازجمله نشاط، سلام، صبح امروز، خرداد و روزنامههاى زنجیرهاى به تبلیغات منفى و جنجال پیرامون این طرح پرداختند. روزنامه سلام هم در 15 تیر یعنى یک روز مانده به مطرح شدن اصلاحیه در صحن علنى مجلس، اقدام به انتشار سند محرمانه منتسب به وزارت اطلاعات نمود و با تیتر درشت نوشت: سعید اسلامى پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است. که بهدنبال آن روزنامه سلام بهدلیل نشر اکاذیب توقیف شد. متعاقب آن روزنامههاى وابسته به جریان دوم خرداد با اعلام حکم توقیف روزنامه سلام به هشدار و تهدید با تیترهاى جنجالى روى آوردند و رسانههاى خارجى و داخلى وابسته به آنها سعى در ملتهب نمودن فضا و ادامه تشنجات داشتند که با هوشیارى و تدبیر بههنگام مقام معظم رهبرى، حادثهاى که مىرفت نتایج زیانبارى براى نظام بهدنبال داشته باشد و دشمنان را در رسیدن به رؤیاهاى خود امیدوار نموده بود،
به صحنه کمنظیر حمایت و دلدادگى مردم به نظام تبدیل گردید.
فتنه 88 و حوادث پس از انتخابات
یکى از بحرانهاى شدیدى که نظام جمهورى اسلامى را با مشکلات زیادى روبهرو نمود، حوادث پس از انتخابات ریاست جمهورى 88 بود، آنچه پس از انتخابات رخ داد، در لایه ظاهرى اعتراض به نتیجه انتخابات با ادعاى واهى تقلب بدون هیچگونه دلیل و مدرکى و با استفاده از روشهاى غیرقانونى و کشاندن اعتراضات به سطح خیابانها بود. در حالىکه راهحل قانونى براى این مسأله وجود داشت و انتظار این بود کسانىکه معتقد به نظام اسلامى بوده و سالیان زیادى به نظام خدمت نموده و قانونگرایى و احترام به قانون را از برنامههاى اصلى خود معرفى نموده بودند، از طریق مجارى قانونى مطالبات و ادعاهاى خود را پیگیرى نمایند.
ولى متاسفانه اصرار بر پیمودن مسیرهاى غیرقانونى براى پیگیرى مطالبات، منجر به بروز تشنجات و بر هم خوردن نظم و امنیت و آرامش مردم شد. اما در پس پردهى حوادث رخداده و لایه زیرین آن، تلاش براى بر هم زدن امنیت و آرامش کشور و براندازى نظام و مقابله با نظام اسلامى در سایه حوادث و آشوبهاى خیابانى تحت عنوان اعتراض به انتخابات در دستور کار دشمنان و بدخواهان داخلى و خارجى نظام قرار گرفت و مخالفان نظام تمام تلاش خویش را براى سوءاستفاده از فضاى بهدستآمده و بهاصطلاح ماهى گرفتن از آب گلآلود بهکار بستند و سیل عظیم تبلیغات منفى رسانههاى غربى و پوشش گسترده حوادث و بزرگنمایىها و سیاهکارىهاى صورتگرفته توسط آنها و حمایت کشورهایى نظیر آمریکا و انگلستان - که دشمنى آنان بر مردم ایران پوشیده نبوده و نیست - و اینبار تحت لواى حمایت از مردم ایران و آزادى به میدان آمده بودند، شاهد گویایى بر برنامهریزى دشمنان در این مسأله بود.
با نگاهى به حوادث سال 88 درمىیابیم، ایشان تلاش بسیارى انجام دادند تا در راستاى سیاست «جذب حداکثرى»، افراد و گروههاى مختلف سیاسى در زیر پرچم جمهورى اسلامى ایران باقى بمانند و به فعالیت بپردازند ولى برخى شخصیتهاى سیاسى، بدون توجه به خواست ملت و رهنمودهاى حضرت آیتالله خامنهاى، فضا را به سمتى بردند که نهایتاً منجر به حذف خودشان از آینده سیاسى کشور شد. با دقت در فاصله زمانى بین انتخابات ریاست جمهورى سال88 تا خلق حماسه 9دى همان سال، درمىیابیم رهبرى با تدبیر و نیز تبیین و شفاف نمودن فضاى غبارآلود شکلگرفته، سعى در آرام نمودن فضاى کشور و نیز کنترل برخى عناصر استحالهشده گرفتند.
تحولات منطقه و موج بیدارى اسلامى
منطقه خاورمیانه از دیرباز مهد تحولات سرنوشتسازى بوده است. بىتردید بخش عمدهاى از این تحولات، متأثر از انقلاب اسلامى و سیاستها و عملکرد جمهورى اسلامى ایران مىباشد. در این میان شخصیت مقام معظم رهبرى بهعنوان سکاندار انقلاب اسلامى و رهبر و تئورىپرداز و تصمیمساز نظام، نقش بىبدیلى داشته است؛ نقشى که متأسفانه در گیرودار هجمه تبلیغاتى دشمنان، آنچنانکه بایسته و شایسته است، مورد بازخوانى و تبیین قرار نگرفته است. مقوله مقاومت اسلامى بهعنوان یکى از شاخصهها و ارکان انقلاب اسلامى، در نگاه نافذ مقام معظم رهبرى جایگاه ویژهاى دارد.
نگاه معظمله به مقاومت، یک نگاه اعتقادى و قرآنى است، بدینمعنا که مقاومت در راه حق، متضمن تحقق وعدههاى الهى و پیروزى جبهه حق در برابر لشکریان باطل است. از طرفى جمهورى اسلامى رهتوشهاى سترگ از تجارب مقاومت چندینساله چه پیش از انقلاب و چه پس از انقلاب، در اختیار دارد و رهبر انقلاب اسلامى بر این باور است که این تجارب، راهگشاى ملل منطقه خواهد بود. بر همین اساس معادله مقاومت در منطقه، با کمک جمهورى اسلامى تغییر یافت و تبدیل و ارتقاء سنگ در دست فلسطینیان به «موشک جواب موشک» در غزه و سایر مقاومتهاى اسلامى در برابر اشغالگران، الهام از انقلاب اسلامى بود.
مقام معظم رهبرى دوره ربع قرنى پس از امام خمینى را با اقتدار کامل و صیانت دقیق از انقلاب و هدایت آن بهسوى اهداف بلند و پشت سرگذاشتن برخى از این اهداف به پیش برد، معلوم شد که ایشان امام دیگرى در تاریخ انقلاب اسلامى است که نشان داد چگونه مىتوان راه امام(ره) را در سختترین اوضاعى که دشمنان داخلى و خارجى رقم مىزنند، طى کرد و موانع را یکى پس از دیگرى کنار زد و توطئهها را خنثى کرد و دستاوردهاى جدید را یکى پس از دیگرى به کارنامه انقلاب پویا و بالنده افزود و آمال و آرزوهاى رویایى دشمن را که در دنیاى بدون امام خمینى(ره) شکلگرفته بود، بر هم ریخت.