بلایی که مدیریت ناکارآمد بر سر اقتصاد آورد
به سختی می توان تصور کرد مردم ایران گرفتار در چنبره مدیران کنونی بتوانند از ۲۵ میلیون نفر به مدت یک ماه پذیرایی کنند. زیرا باید برای تامین حداقل نیازهای رفاهی خود درگیر رقابتی بی حاصل و پرگناه شوند.
نسیم آنلاین: عطا بهرامی کارشناس مسائل اقتصادی: تصور می کنم بین خواب و بیداری معلق هستم. حتی نمی دانم در کجا به سر می برم. صدای "اهلا یا حبیبی اهلا" مردی از دیار بین الهرین مرا به خود می آورد. مرد سن و سال دار عراقی جلوی اتوبوس زوار ابا عبدالله که عازم پیاده روی اربعین هستند را گرفته و اجازه رفتن نمی دهد. به زوار ماهی تعارف می کند. البته نه از آن تعارفها که معمولا می بینیم؛ کار از اصرار هم می گذرد و به اجبار می رسد. مگر می شود به این همه مهربانی نه گفت. پذیرایی مردم عراق از زوار اربعین را نمی شود با هیچ پذیرایی دیگری قیاس کرد. از جنس دیگری است. خیلی خالصانه است و هزینه-فایده در آن دیده نمی شود. اگر بخواهم صادق باشم؛ باید اعتراف کنم که وصف آنچه در اربعین رخ می دهد از من ساخته نیست و نمی خواهم درباره چیزی بنویسم که نتوانسته ام درست بفهمم که چیست و چرا رخ می دهد. فقط باید رفت و از نزدیک حس کرد. در منطق نمی گنجد، بهتر است حس شود؛ مثل گرما و یا سرما و حتی شاید هوا. عراق امروز از سال 1992 میلادی تا همین لحظه درگیر جنگ، تحریم؛ نفت در برابر غذا؛ باز هم جنگ و بازهم جنگ بوده است. جنگی که هنوز هم ادامه دارد. البته از نوع نیابتی اش. سپاهیان سیاه پوش داعش به نیابت از پنتاگون و ستاد کل ارتش آمریکا علیه مردم عراق می جنگند. و چه بهتر می جنگند. نه حقوقهای 5 هزار دلاری می خواهند و نه رفاه زیادی را مطالبه می کنند. مثل سربازان آمریکایی با هر بهانه ای از صحنه نبرد عقب نشینی نمی کنند و انتظار پشتیبانی زیادی هم ندارند. ابایی از مردن هم ندارند. این لشگر سیاه پوش از بی خبران بیش از یو اس آرمی خرابی به بار می آورد. حتی ژست حقوق بشری هم نمی گیرد و ابایی از سر بریدن جلوی دوربین ندارد. پس این همه جنگ بر سر عراق بی نوا چه آورده است؟ عراق از سال 92 میلادی خلع سلاح شد و اجازه فروش نفت برای ترمیم خرابی ها را هم نداشت. مساله فقط جنگ مستقیم و نیابتی نبود؛ فراتر از تحریم هم بود. مردم در عراق امروز چگونه زندگی می کنند؟ اگر این سوال را از یک اقتصاددان بپرسید مطئنا شما را با آمار و ارقام فراوان گیج خواهد کرد و در نهایت به موسسه فلان و بهمان ارجاعتان می دهد تا در بازی شاخص ها خسته شوید و در نهایت دست از پا درازتر بروید پی کارتان. شاخصها البته بد نیستند، اما زمانی که علیه بدیهیات به خط می شوند غیرقابل تحمل به نظر می رسند. برای من مسافر هم حتما باید شاخصهایی بصری وجود داشته باشد تا هم بفهمم چه چیزی را می بینم و هم مجبور به اینترنت بازی نشوم. بازی با شاخصهای نهادهای ظاهرا اقتصادی بیشتر مطلوب سیاستمداران است تا اقتصاددانان. سیاستمداران را باید درک کرد. آنها برای جلب رای باید شما را قانع کنند چیزی که می بینید را فراموش کنید چون به درد پوپولیستها می خورد. حقیقت را باید از فلان دکتر پرسید. اگر اسمش خارجی باشد حتما بهتر است و نمی شود روی حرفش حرف زد. برای من و مسافرین اربعین دو شاخص جالب در زندگی مردم سرزمین غرق در تاریخ بین النهرین توی چشم می زند. اگر بخواهیم کمی هم هوای اقتصاددان ها را داشته باشیم باید سری به سبد کالا و خدمات مصرفی خانوارها بزنیم که بسته ای متنوع از خیلی چیزهاست. سرانه کالری روزانه، مسکن، خدمات و چه و چه. قضاوت درباره جزئیات زندگی مردم عراق تحقیقی بیش از 10 روز مسافرت را می طلبید. اگرچه پذیرایی از 25 میلیون زائر اربعین؛ نیازمند سطح جدی از رفاه و درآمد است، اما فعلا از آن در می گذریم. بهتر است قضاوتمان را بر دو شاخص عینی که همه جا به چشم می خورد محدود کنیم که وزن زیادی در رفاه مصرف کننده دارند. مسکن و خودرو. در عراقی که 25 سال اخیر را درگیر جنگ، تحریم و جنگ بوده این دو شاخص چه وضعیتی دارند؟ البته فراموش نکنیم که عراق قبل از 1992 هم هشت سال درگیر جنگ با ایران بود. یعنی 35 سال جنگ در 40 سال اخیر. شاید رکوردار تاریخ باشد، نمی دانم. انتظار این است که اثری از خانه و کاشانه قابل عرضه در این سرزمین زیبا باقی نمانده باشد، اما واقعیت باعث غافلگیری مسافرین می شود. خانه هایی که امروزه در عراق ساخته می شود عموما دوبلکس، با حیاط ال مانند و تراسی بسیار بزرگ است که در ایران تصورش را هم نمی شود کرد. یعنی مردم عراق خانه هایی بزرگتر و زیباتر از خانه های 10 سال قبلشان می سازند. نیازی به گفتن نیست که دولت نقشی در بخش مسکن عراق ندارد. راستش را بخواهید دولت به معنی متعارف آن در عراق وجود ندارد. نیازی به یادآوری آنچه در 25 سال اخیر بر این کشور گذشته نیست. حتی شهرداری از ایفای نقش معمول نظافت هم عاجز است چه برسد به نقش آفرینی دولت در بازار مسکن. در عراق کنتور برق هم به معنی متعارف وجود ندارد و دیدن تیرهای برق غرق در سیمهای بی نظم مشترکان مساله ای عادی است. با این همه مصیبت؛ مردم عراق در مسیر داشتن خانه هایی بهتر از گذشته حرکت می کنند. مصالح بهتر، طرح های زیباتر و فضای قابل استفاده بیشتر سه ویژگی خانه های مردم در عراق امروز است. اما داستان سردردآور خودرو؛ البته برای مردم ایران. در سرزمین عراق خودروهایی که مردم سوار می شوند؛ یعنی می توانند بخرند و می خرند همان است که با آخرین فناوریهای روز تولید می شوند. بهترین برندهای خودرویی در دسترس همگان است، البته کسانی که بخواهند کمتر از 30 میلیون تومان هزینه کنند از خودروهای ایرانی می خرند، اما کسی 50 میلیون بابت ال 90، دنا، پارس LX و امثالهم هزینه نمی کند. با 50 میلیون گزینه های بسیار بهتری وجود دارد. اگر کسی بخواهد خودروی دست دوم بخرد که دیگر مشکلی نیست و می تواند بین ده ها گزینه دست به انتخاب بزند. بنابراین مردم عراق درگیر جنگ در 35 سال گذشته و بدون دولت واقعی در 25 سال گذشته و بدون دولت اسمی و واقعی در 15 سال گذشته از دو مولفه رفاه یعنی مسکن و خودرو وضع بهتری نسبت به مردم ایران دارند که دارد برنامه های 5 سال توسعه اقتصاد، اجتماعی و فرهنگی پیاده می کند و وقت زیادی از مجلس و دولت بر سر محتوای این برنامه ها صرف می شود. به خوبی به یاد دارم که در رقابت های انتخاباتی سال 1376 عبدالله جاسبی می گفت تنها کسی است که برای حل مشکل مسکن برنامه دارد. برنامه این مدیر مادام العمر نظام جمهوری اسلامی ایران این بود که برای زوجهای جوان خانه های 75 متری بسازد. اگرچه نگفت چه جوری و با چه جزئیاتی از حیث منابع مالی و غیره، اما این برنامه برای مردم ایران عادت کرده به خانه های شخصی بیشتر ضدبرنامه بود. اما خوب باید اعتراف کرد که پیشگویانه هم بود. فراموش نکرده ام که دو سال پیش از آن خانه ای 250 متری خریده بودیم که اقوام می گفتند فعلا تحمل کنید تا چند سال بعد بزرگترش را بخرید. جالب اینکه همان اقوام الان به ما می گویند عجب خانه بزرگی، چرا نمی کوبید آپارتمان بسازید؟ ادبیات عبدالله جاسبی را وزیر مسکن میکروفون پران فعلی هم به شکل جالب تری دارد تَکرار می کند. وی دو سال پیش از لزوم ساختن خانه های 35 متری برای مردم سخن گفت! شاید ایران تنها کشور دنیا باشد که سیاستمداران آن با وعده ساختن زندگی بدتر؛ از مردم رای می گیرند. با استناد به دو شاخص مسکن و خودرو و در قیاس با کشور عراق؛ دولت های ایران در 28 سال گذشته بدتر از جنگ و تحریم عمل کرده اند. مطمئنا در واکنش به این اتهام دولتهای مختلف شروع به نشان دادن دیگری به عنوان متهم می کنند. اما واقعیت این است که ما در ایران دولت های مختلف نداشته ایم. تیم دولت کنونی را داشته ایم که در 30 سال بعد از انقلاب در راس قوه مجری نشسته و تیم دولتهای نهم و دهم که هشت سال مدیریت کرده است. باز هم بی تردید دو دولت بعد از انقلاب شروع به متهم کردن دیگری به عنوان مسئول خرابیها خواهند کرد. ما می توانیم برای طرفین سهمی به اندازه دوره مدیریتشان قائل شویم، یعنی هشت سال در برابر سی سال، اما شاخص بهتری هم وجود دارد که توضیح دهنده خوبی است و به درد آینده هم می خورد. هر دولتی که خانه های شخصی را بیشتر در دسترس مردم قرار دهد تا جایگزین آپارتمانهای قفسی کنونی شوند؛ دولت بهتری است. چه خانه های ویلایی دولت قبل باشد و چه هر طرح مترقی تری در آینده. هر دولتی بازی زشت حمایت از خودروسازهای انحصارگر داخلی را به سود فضای رقابتی تغییر دهد و از دیوار تعرفه خودرو بکاهد دولت بهتری است. هر دولتی که به خاطر اشتغال 50 هزار نفر 81 میلیون نفر را اسیر چنگال خودروسازان کند به مردم خیانت کرده است. هر دولتی که تعرفه لیوان را 10 درصد(به بهانه رقابت و پیوستن به سازمان تجارت جهانی) تعیین کند و تعرفه خودرو را 120 درصد قرار دهد تا از تولید داخل(بخوانید خودروهای بنجل داخلی) حمایت کند؛ فریبکار است. هر دولتمردی که خانه های محقرتری را برای مردم می پسندد و خود در ویلاهای هزاران متری زندگی می کند فریبکار و خائن است. چرا در انتخابات ها کسی درباره شاخصهای عینی رفاه برنامه نمی دهد؟ در انتخابات اخیر ریاست جمهوری رقابت بر سر کار نکردن بود تا کار کردن و برنامه دادن. یارانه نمی دهم، خانه نمی سازم، جاده و کارخانه هم که کار دولت نیست، و کلا کار دولت چیست؟ بله داستان قدیمی حاکمیت و مدیریت کلان. اما دقیقا یعنی چه؟ خروجی دولتها را کجا باید جستجو کرد؟ اگر دولتهای ما خروجی بدتری از جنگ و تحریم در کشور مجاور دارند پس به چه دردی می خورند؟ در عراق کسی 700 میلیون تومان حتی در بالاترین رده های مدیریتی دستمزد نمی گیرد. کسی 16 هزار میلیارد تومان؛ آنهم از جیب معلمان بینوا؛ اختلاس نمی کند و به بهای گاز رایگان دادن به همسایه شمال غربی؛ آقازاده ها و مدیران فاسد را وزیر نمی کند. به سختی می توان تصور کرد مردم ایران گرفتار در چنبره مدیران کنونی بتوانند از 25 میلیون نفر به مدت یک ماه پذیرایی کنند. زیرا باید برای تامین حداقل نیازهای رفاهی خود درگیر رقابتی بی حاصل و پرگناه شوند. گناهانی واقعی که بسیاری را وادار به پا گذاشتن روی حقوق دیگران می کند و مهمتر از کنسرت و حجاب دختران نوجوان از همه جا بی خبر است. تا زمانی که اداره کشور از این مدیران بدتر از جنگ و تحریم گرفته نشود تغییری روی نخواهد داد. تغییر را باید از مدیران فرسوده کنونی و نگاهی به اداره جامعه آغاز کرد که از جنگ، تحریم و نفت در برابر غذا بدتر بر سر مردم ایران آورده است. "اهلا یا حبیبی اهلا"