منافع آمریکا و متحدان منطقه از انفجار تروریستی «کابل»
انفجار تروریستی «کابل» به نفع آمریکا و متحدان منطقهای «کاخ سفید» است چون فضای منطقه را بیشتر گرفتار هرج و مرج و بیاعتمادی میکند.
خبرگزاری فارس: «الکساندر کنیازف» کارشناس سیاسی روس در یادداشت اختصاصی که در اختیار خبرنگار ما در دوشنبه قرار داد، به بررسی حادثه تروریستی روز چهارشنبه «کابل» پرداخت. در این یادداشت آمده است: طی 2 روزی که از حادثه تروریستی کابل می گذرد، رسانه های روسیه و کشورهای آسیای مرکزی عمدتا تصاویر و اخبار پخش کرده و هنوز هیچ نوع تحلیل و دیدگاه های قابل توجه کارشناسی منتشر ننموده اند. رسانه های قزاقستان در قیاس با سایر کشورهای آسیای مرکزی به این خاطر به این اتفاق توجه بیشتری نشان دادند که بر اثر آن 2 تن از اتباع قزاقی زخمی و ساختمان سفارت این کشور نیز آسیب دیده است. در مجموع در حاشیه توجه رسانه ها و کارشناسان روسیه و منطقه قرار گرفتن این اتفاق، موضوع مهمی را نشان می دهد و آن اینکه طی مدت زمان طولانی توجه هم رسانه ها و هم افکار عمومی این کشورها به طور غیر طبیعی روی تحولات و اتفاقات آمریکا و کشورهای اروپایی و یا حوادث داخلی هر یک از این کشورها تمرکز یافته است. حمله تروریستی 22 ماه می «منچستر» در رسانه های منطقه ای واکنش های به مراتب بیشتری را در پی داشت و کارشناسان محلی نیز در خصوص دلایل وقوع و پیامدهای احتمالی آن دیدگاه های خود را به طور فعال مطرح کردند. در رسانه های روسیه و منطقه عمدتا به تحولات نظامی سوریه و یا عراق توجه شده و به حوادث افغانستان غالبا به صورت کلیشه ای می پردازند. از جمله این تصور وجود دارد که اتحاد به اصطلاح تمام گروه های تروریستی فعال در افغانستان از سوی داعش مدیریت می شود. بنابراین هیچ تصور واقعی و یا حداقل نزدیک به واقعیت در رابطه به اینکه پشت حمله تروریستی کابل چه گروهی قرار گرفته و آن به نفع چه طرفی تمام خواهد شد، مشاهده نمیشود. البته ارزیابی های زیادی در روز حادثه و فردای آن بیرون از فضای رسانه ای روسیه و آسیای مرکزی نیز دیده نشد. برخی از رسانه ها از آن خبر دادند که مسئولیت انفجار تروریستی کابل را داعش برعهده گرفته و طالبان بر دست نداشتن خود تاکید کردهاند. البته پذیرش مسئولیت می تواند اهداف و معانی مختلفی داشته باشد و یک واقعیت عینی تلقی شدن آن چندان صحیح نخواهد بود. اما تلاش طالبان برای فاصله گرفتن از این حادثه بسیار مهم بوده و نشان میدهد که آنها حضور خود در روند مذاکرات و حل سیاسی بحران افغانستان را امکان پذیر می دانند. بنابر این برای تجزیه و تحلیل این حادثه پاسخ این پرسش اهمیت دارد که آن به نفع چه کسی خواهد بود. نفع اصلی را بدون تردید آمریکا میبرد. حضور نظامی دوره اواخر ریاست جمهوری «باراک اوباما» در افغانستان در اصل مرحله رکود سیاست آمریکا در منطقه و تلاش برای از دست ندادن موفقیت های قبلی بود. ولی اکنون هر نوع تشدید فعالیت های نظامی - تروریستی باعث می شود تا بخشی از نخبگان حاکم آمریکا «دونالد ترامپ» را وادار به افزایش نظامیان این کشور در افغانستان و بازگشت به سیاست های فعالتری در افغانستان و منطقه کند. بنابراین وقوع حملات تروریستی که واکنش های جدی افکار عمومی را در پی داشته باشد، به نوعی استدلال قانع کننده دانسته می شود. در چارچوب این سناریو، تشدید فعالیت نیروهای ضد دولتی در افغانستان باید بیش از هر زمان دیگری وابستگی امنیت کشور از حضور و کمک های آمریکا را به نمایش گذارد. البته حمله تروریستی روز چهارشنبه به نوعی به نفع دولت کابل نیز هست زیرا فرصت همکاری های بیشتر با واشنگتن را فراهم می کند که تا حدودی برای دولت «غنی» اهمیت گروه های معارض را کم رنگ خواهد کرد. اما این واقعیت غیر قابل انکار است که از زمان به قدرت رسیدن «اشرف غنی» و به خصوص طی یک سال اخیر روحیات ضد آمریکایی در افغانستان بسیار بالا رفته است. اگر به حمله تروریستی کابل در یک سطح وسیع بین المللی نگاه کنیم میتوانیم آن را بخشی از خط سیاسی تجدید شده آمریکا بدانیم که ناتو را (که بعد از سال 2014-2015 عملا از مشکل افغانستان خود را در کنار گرفته است مخاطب قرار داده است. به طور طبیعی این حادثه تروریستی همچنین می تواند واکنش در برابر ابتکار عمل روسیه، چین و کشورهای منطقه برای حل سیاسی مشکل افغانستان دانسته شود که در آن نقشی برای آمریکا در نظر گرفته نشده است. با این حال این موضوع که عاملان این حادثه چه کسانی یا گروهی میباشند، در درجه دوم اهمیت قرار خواهد گرفت. مهم تر این است که دلایلی برای استثنای طالبان و یا بخش قابل توجهی از رهبری آن از لیست مجریان احتمالی این اقدام تروریستی وجود دارد که اجازه تداوم تلاش برای جلب این گروه به روند سیاسی را می دهد. بعید است که گروه های متعلق به داعش که عمدتا در ولایات افغانستان وجود دارند بدون حامیان عربی و غربی خود قادر به انجام چنین یک حمله گسترده تروریستی در مرکز کابل باشند. با وجود گستردگی شعاع خود، سازمان دهی چنین یک اقدام تروریستی بعید است نیاز به مشارکت تعداد بالای عوامل و یا گروه بزرگ تروریستی را داشته باشد. به عنوان مثال مجری آن می تواند یکی از گروه های وابسته به شبکه حقانی باشد که مستقل از طالبان اقدام می کند. البته بخشی از طالبان که از هسته اصلی این گروه جدا شده اند، می تواند قادر به چنین یک عملی باشد. موضوع مجری این حادثه به اصطلاح بیشتر فنی است و مهم تر تعیین طرف ذی نفع می باشد که این بحث کمک میکند تا تحولات احتمالی آتی پیش بینی شود.