سینمای کودک یک تعهد اخلاقی است
سینمای کودک و نوجوان پس از پشت سر گذاشتن یک دوره طلایی در دهه ۶۰ وارد دورهای از افول شده و همچنان با این افول دست و پنجه نرم میکند.
روزنامه جوان: سينماي کودک و نوجوان پس از پشت سر گذاشتن يک دوره طلايي در دهه 60 وارد دورهاي از افول شده و همچنان با اين افول دست و پنجه نرم ميکند. در آستانه برگزاري سيامين جشنواره فيلم کودک و نوجوان اصفهان، «جوان» با نادره ترکماني، فيلمساز کودک گفتوگويي انجام داده که پيشروي شماست. چرا با وجود اينکه ظرفيتهاي بالفعل و بالقوه فراواني در سينماي کودک ايران وجود دارد و توفيق اين ژانر در سينماي ايران را تجربه کردهايم، ولي پس از يک دوره چشمگير و برجسته دچار افت شديد سينماي کودک در کشور شديم؟ اين سؤال دغدغه همه کساني است که به نوعي درگير و خواهان رونق سينماي كودك هستند. زماني بخش عمدهاي از سينماي جشنوارهاي ما را سينمايي تشکيل ميداد که کودکان کاراکترهاي اصلي آثار آن را به خود اختصاص ميدادند. جنب و جوش کودکان در سينماي ايران به نسبت ديگر نقاط جهان تقريباً خيرهکننده بود، همين مسئله باعث شده بود سينماي ايران از يک لطافت و پويايي خاصي بهره ببرد، دنياي کودکي دنياي شيرين، پاک و لطيفي است. به نظرم چندين عامل باعث شده ما از لطافت سينماي کودک طي دو دهه اخير نسبت به دهه 60 کمبهرهتر باشيم و شاهد نموداري رو به پايين در اين ژانر باشيم، البته در دهه 80 و 90 هم شاهد آثاري بودهايم که توانستهاند در گيشه موفق عمل کنند و خودي نشان بدهند، ولي اين موضوع تبديل به يک جريان نشده و در حد تکآثاري چون شهر موشها و کلاه قرمزي و بچهننه متوقف مانده است. اين اتفاقات خوب نشان داد که ميتوان به رشد سينماي کودک اميدوار بود. درباره سينماي کودک چيزي که اهميت دارد مسئله اکران و حمايت از پخش است، ما احتياج داريم که مجموعههايي چون آموزش و پرورش پاي کار حمايت از سينماي کودک بيايند، براي مثال زنگ سينما در مدارس داشته باشيم، مديران آموزش و پرورش بايد سينما را باور کنند و صرفاً به اين پديده به عنوان پر کردن اوقات فراغت بچهها نگاه نکنند، نياز به اين است که جنبههاي آموزشي سينماي کودک جدي گرفته شود، اين البته نيازمند ارتباط وثيقتر و عميقتر مسئولان آموزش و پرورش و فعالان سينماي کودک است، هر دو سر ماجرا بايد مطالباتي از هم داشته باشند، يکي از سينما مطالبه آثار باکيفيت و تقويتکننده فرهنگ داشته باشد و از سويي ديگر سينماگران هم انتظار دارند ظرفيتهاي اين وزارتخانه براي تقويت سينماي کودک در اختيار فعالان اين حوزه گذاشته شود. يعني مشکل اصلي سينماي کودک را در حال حاضر موضوع مخاطب ميدانيد؟ در واقع سينماي کودک به طور بالقوه از ظرفيتهاي زيادي در بخش مخاطب بهره ميبرد، اما اين ظرفيتها احتياج به مديريت دارد، براي مثال آموزش و پرورش جشنواره فيلم رشد را که رويداد معتبري هم هست دهههاست برگزار ميکند، اما متأسفانه از دل اين جشنواره چيز دندانگيري عايد سينماي کودک نميشود. در کنار اين رويداد هنري ما جشنواره فيلم کودک و نوجوان اصفهان را داريم که از اعتبار بينالمللي مناسبي هم برخوردار است و به راحتي ميتواند يک موج در سينماي ايران ايجاد کند، من هميشه معتقد به اين بودم که سينماي کودک اگر از اکران خوبي بهرهمند باشد حتماً گامهاي موفقيت را خيلي سريعتر ميپيمايد. الان به نظر شما در بخش توليد فيلم کودک مشکلي وجود ندارد؟ چرا ولي اگر تهيهکننده و فيلمساز کودک خيالشان از شرايط اکران فيلم راحت باشد يعني اين اطمينان براي آنها حاصل شود که اثر آنها در بخش اکران به مانع برخورد نميکند حتماً با فراغ بال و انگيزه بيشتري به اين عرصه ورود ميکنند. ما احتياج به ارائه و اجرايي کردن رويکردهاي خلاقانهتري در عرصه فيلم کودک داريم، اگر سينماي کودک اکران حرفهاي داشته باشد افرادي که از اين سينما کوچ کردهاند دوباره برميگردند، سينماي کودک سرمايهگذار خصوصي پيدا ميکند و چرخه صنعتي اين سينما رشد ميکند، الان متأسفانه بخش اعظمي از ظرفيتهاي سينماي کودک ما غيرفعال است و بازار پرسود و پرمخاطب و استراتژيک اين حوزه را صرفاً در اختيار محصولات وارداتي قرار دادهايم، محصولاتي که لزوماً با فرهنگ ما همسو نيستند. در واقع اين مخاطب وجود دارد، تقاضا نشان ميدهد که هست، ولي عرضه از بيرون مرزها انجام ميشود. وقتي توليدات سينماي کودک کفاف بازار داخل را نميدهد، اين طبيعي است. بله، دليل ضعف توليدات حمايت نشدن از سوي مراکزي است که بايد کار را جديتر بگيرند، مسئولان بايد اين موازنه را به سود توليد آثار داخلي تغيير دهند، ما در اين عرصه آدمهاي خوشفکر و صاحبانديشه کم نداريم. من خوشحالم که طي سالهاي اخير پيشکسوتان سينماي کودک به اين عرصه بازگشتهاند و درصدد فعاليت هستند. لازم است به سينمادار اين اطمينان داده شود که فيلم کودک از فروش قابل قبولي برخوردار است. خود شما براي رونق سينماي کودک چه پيشنهادي داريد؟ به نظرم لازم است در سال دستکم هشت تا 10 اثر قابلقبول کودک اکران سينماي ما را به خود اختصاص دهد، البته اين مطلوب نيست، ولي به عنوان يک هدف کوتاهمدت بايد طي سالهاي آتي اين اتفاق بيفتد. سينماي جهان برخلاف سينماي ايران طيف سني کودک و نوجوان را رده اصلي هدفگذاري ميکند، اما در ايران صرفاً براي بزرگسالان فيلم ساخته ميشود. براي اين منظور بايد فرهنگسازي انجام شود. مخاطب کودک اين ظرفيت را دارد که خودش به طور خودکار کار تبليغات را انجام ميدهد. کودکان حتي ميتوانند مادر و پدرها را به سينما بکشانند. در همه دنيا الان اين اتفاق ميافتد، صداوسيما هم لازم است در کنار آموزش و پرورش پاي کار حمايت جدي از سينماي کودک بيايد. ما بايد در شيوههاي خود تجديدنظر کنيم، نياز است که از روشهاي خلاقانهتري بهره ببريم، فرهنگ غني ايراني- اسلامي ما، سبک زندگي ما، نوع پوشش ما، افسانهها و داستانهاي ما، ضربالمثلها و روابط اجتماعي منحصر به فرد ما در سينماي کودک ما قابليت انعکاس بهتري پيدا ميکند، صداوسيما و آموزش و پرورش نبايد از اين ظرفيتها غافل باشد. محصولات خارجي که بازار را تسخير کردهاند انتقالدهنده فرهنگ ما نيستند، سينماي کودک فعال و پويا جامعه را نيز به پويايي وادار ميکند. معتقدم سينماي کودک يک تعهد اخلاقي است، براي همين احترام خاصي نسبت به افرادي که در اين حوزه فعاليت ميکنند، قائل هستم. چقدر به آينده سينماي کودک اميدوار هستيد؟ من خيلي اميدوارم، به نظرم اتفاقات خوبي در حال رقم خوردن است. بسياري از فعالان سينماي کودک دوباره آستين بالا زدهاند و وارد کارزار شدهاند، حس و حال خوبي وجود دارد، ما ميتوانيم دوره افول را پشت سر بگذاريم، توقع من از سياستگذاران سينماي کودک اين است که اين حوزه را جدي بگيرند، کودکان آيندهسازان ايران هستند. فکر ميکنيد رويکردهاي تشويقي براي رشد سينماي کودک از سوي فارابي و سازمان سينمايي طراحي و اجرا ميشود؟ به نظرم رويکردهاي تشويقي بايد وجود داشته باشد و توسعه پيدا کند، براي سينماي کودک هر قدر کارکنيم و بودجه اختصاص دهيم باز هم کم است. ما 24 ميليون مخاطب بالقوه داريم که با پدرو مادرها به سينما ميروند. اين ظرفيت را بايد جدي گرفت.