محاکمه جوانی که پدرش را كشت، به تأخیر افتاد
جلسه محاکمه متهمانی که ١٠ سال قبل مرتکب دو فقره قتل در یک گاوداری شدهاند به خاطر استعفای وکیل یکی از متهمان به تعویق افتاد.
روزنامه شرق: جلسه محاکمه متهمانی که ١٠ سال قبل مرتکب دو فقره قتل در یک گاوداری شدهاند به خاطر استعفای وکیل یکی از متهمان به تعویق افتاد. زمستان سال ٨٥ وقوع دو فقره قتل به مرکز فوریتهای پلیسی شهریار گزارش شد و مأموران با حضور در محل جنایت که یک گاوداری بود، متوجه شدند صاحب گاوداری و یک کارگر افغان او به قتل رسیدهاند. با شروع تحقیقات سرنخی که منجر به کشف حقیقت و شناسایی قاتل یا قاتلان شود به دست نیامد، اما پرونده بهعنوان پرونده مفتوح همچنان در دستور کار مأموران پلیس قرار داشت؛ تا اینکه سال ٨٩ دختر جوانی با مراجعه به پلیس مدعی شد از راز قتل پدرش که در آن گاوداری به قتل رسیده است خبر دارد. دختر جوان در تشریح ماجرا به مأموران پلیس گفت: برادرم با همدستی سه نفر از دوستانش پدرم و صاحب گاوداری را به قتل رسانده است. برادرم از پدرم کینه داشت چون فکر میکرد که پدرم با فریب و کلک با مادرمان ازدواج کرده است. با این ادعا مأموران تحقیقات دقیقتر از این دختر جوان را در دستور کار خود قرار دادند و او گفت: همان موقع که برادرم مرتکب این جنایت شد از ماجرا باخبر بودم، خودش ماجرا را برای من تعریف کرد، اما من را قسم داد تا رازش را به کسی نگویم. من هم از ترس چیزی به کسی نگفتم. اما به تازگی ازدواج کردهام و به خاطر اعتمادی که به شوهرم داشتم راز برادرم را برای او بازگو کردم. شوهرم در این مدت کوتاه من را تشویق کرد پیش پلیس بیایم و ماجرا را تعریف کنم، من هم با اعتمادی که به شوهرم دارم الان پیش پلیس آمدهام و راز برادرم را بازگو کردم. با این ادعای دختر جوان علی بازداشت شد و با توجه به گفتههای خواهرش مجبور به اعتراف شد. او به مأموران گفت: من همیشه با پدرم مشکل داشتم و او من را کتک میزد، بعد که بزرگتر شدم فهمیدم او افغان است و مادرم میگفت پدرم او را فریب داده و با هم ازدواج کردهاند، برای همین کینه پدرم همیشه در دل من بود و میخواستم از او انتقام بگیرم. چند روز قبل از قتل به یکی از دوستانم گفتم میخواهم با پدرم تسویهحساب کنم، اما تنهایی نمیتوانم این کار را انجام دهم، برای همین از او کمک خواستم و او نیز دو نفر از دوستانش را با خودش آورد. علی درباره شب قتل نیز به مأموران گفت: آن شب ما چهار نفر بودیم، یکی از بچهها دم در مراقب بود و من و دو نفر دیگر داخل شدیم، دو نفر به دفتر گاوداری سراغ صاحب آنجا رفتند و من هم به اتاقی که پدرم در آن بود رفتم. من چند ضربه با میلگرد به سر پدرم زدم و بعد به حیاط رفتم که متوجه شدم دو نفری که همراه من بودند هم صاحب گاوداری را به قتل رساندهاند. بعد محسن که یکی از آن دو نفر بود به داخل اتاق پدرم رفت و گفت: پدرت هنوز زنده است. بههمیندلیل او هم چند ضربه به پدرم زد. با این اعترافات علی، دستگیری سه همدست دیگر او نیز در دستور کار قرار گرفت، اما محسن که چند ضربه به پدر علی زده است همچنان فراری است و تحقیقات برای دستگیری او هنوز بینتیجه مانده است. با وجود اين قرار بود متهمان بازداشتشده با کیفرخواست صادره به اتهام قتل در دادگاه کیفری پای میز محاکمه بروند. اما با توجه به استعفای وکیل یکی از متهمان جلسه رسیدگی به اتهامات این سه نفر به روز دیگری موکول شد.