از حمله به کاندیدای رقیب در مناظره تا شکستن خطوط قرمز/ حسن روحانی چگونه توانست پیروز انتخابات ریاست جمهوری شود؟
در شرایطی که ثبات در ساختار گروه هاو نهادهای ایرانی وجود ندارد و تغییر یک رئیس جمهور میتواند بسیاری از سیاست های حاکمیتی را تغییر دهد اقتصادی کردن و یا فرهنگی کردن صرف شعارهای انتخاباتی در اغلب انتخابات ها نمیتواند جاذبه خاصی برای رایدهندگان ایجاد کند.
سرویس سیاسی فردا مسعود شایگان: انتخابات ریاست جمهوری در ایران بیشتر شبیه به یک بازی پیشبینینشده شبیه است لذا نمیتواند نمایانگر توزیع قدرت واقعی در سیاست باشد، چنانکه مشاهدهشده است برخی اوقات گروهی به قدرت رسیده و یا ادعای پیروزی داشته است درحالیکه به خاطر همسو نبودن وعدم توازن میان آن گروه و ساختار و بازیگران قدرت در حکومت نتوانسته است نقش برنده بهمثابه قدرتمندترین گروه را بازی کند. تحلیلهای متعدد پس از هر انتخابات در مواقع بسیار قصد دارند برنده انتخابات ریاست جمهوری را معلول یک علت بدانند. انتخابات 96 از جهت روی رقیب رئیسجمهور مستقر بیسابقهترین انتخابات پس از جمهوری اسلامی بود فلذا به نظر میرسد تحلیل چند وجهی آن برای درس گرفتن و نیز آمادگی برای انتخاباتهای بعدی ضروری است.
1-چند وجهی بودن انتخابات در ایران باعث میشود که نتوان به طور دقیق از دید یک نامزد و نیز تحلیل گر در مورد آن نظرنهایی داد از این رو، منتسب کردن نتیجه انتخابات به یک عامل و یا یک نهاد میتواند صرفاً بخشی از دلیل را توضیح دهد ولی تکیه صرف بر آن میتواند به گمراهی تحلیلگران بینجامد.
2-قانون در انتخابات و نیز کشور یک از عواملی است که با استناد به آن میتوان گفت ریاست جمهوری در بسیاری از حوزهها اختیار چندانی ندارد و برای تصمیم گیری در مورد آنها باید نهادهای دیگر موافقت کنند، با این حال آن چه در قانون نیامده است ولی در عرصه سیاست واقعی حضور دارد، حضور افکار عمومی و فشار نهفته در سبد روی رئیسجمهور پیروز است که به افکار عمومی جهت دهی میدهد و از طرفی جهت دهی افکار عمومی را نمایندگی میکند، از این رو نهادهای دیگر تحت این فشار وادار به انجام بسیاری ازکارهایی میشوند که نماینده مردم آن را نمایندگی میکند.
3-از سوی دیگر اهمیت نهاد ریاست جمهوری ائتلافها و گروهها سیاسی و آرایش سیاسی آنها را برای مدتی 8 سال شکل میدهد و جهت دهی میکند. یکی از دلایلی که نفس مشارکت و حضور سیاسی در پای صندوقهای روی طی سالهای اخیر را پراهمیت میکند، کم رنگ شدن منابع مشروعیت زای دیگر نظام سیاسی مانند ایدئولوژی و کارآمدی اقتصادی است. تغییر سبک زندگی، بحرانهای اقتصادی و از دست رفتن مرجعیت ایدئولوژیکی برای بسیاری از مردم باعث شده است که حضور پای صندوقها و آمار مشارکت به یکی از مهمترین منابع مشروعیت زا تبدیل شود.
4-به نظر میرسد علی رغم همه ادعا در مورد مهندسی انتخاباتهای ایران، امکان این کار پس از تأیید کاندیداها توسط شورای نگهبان چندان وجود نداشته باشد، در واقع پس از اعلام کاندایداهای تأیید صلاحیت شده به دلیل چند وجهی بودن فاکتورهای متعددی که در کسب روی مردم نقش دارند، نهاد یا سازمانی نمیتواند با اطمینانی 100 درصدی برای پیروزی کاندیدای خود دست به مهندسی انتخابات بزند. انتخاباتهایی مانند آن چه در سال 76 و یا دور اول 84 رخ داد نمونههایی از این مساله را نشان میدهند.
5- ساختارها در بخشی از فرآیندهای ریاست جمهوری نقشی بسیار اساسی دارند لذا نمیتوان هر چندوزن یک نخبه و یا سیاستمدار بالا باشد، آن را عامل نهایی در پیروزی یا شکست تلقی کرد. به عبارتی گرچه قدرت نخبگان در جهت دهی انتخابات زیاد است اما افکار عمومی و دیگر ساختارهای انتخاباتی محدودیتهایی بر توانایی عملکرد این عامل ایجاد میکنند. حضور هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری نهم را میتوان نمونه ای از این اشتباهات دانست، چرا که اطرافیان وی گمان میکردند با توجه به سابقه و نیز نقش هاشمی در کشور، پیروزی او در برابر سایر کاندیداها که در برابر هاشمی وزن سیاسی چندانی ندارند قطعی است اما نتیجه ابداً این گونه نبود. نخبگانی کردن یک انتخابات از سوی دیگر نتیجه ای مهلت تر نیز میتواند داشته باشد. در این صورت جهت دهیها و امیدها و ناامیدیها برای روی آوری و یا شکست از بالا به پایین و مانند یک سلسله مراتب اداری تعیین میشود و به همین خاطراحتمال تغییر در جو شکست به دلیل عدم تحرک مستقل بدنه از بین خواهد رفت.تأثیر افکار عمومی بر فضای انتخابات را میتوان در تبلیغاتت کاندیدهای مختلف مشاهده کرد جایی که برخی از این کاندیداها بر خلاف سابقه و نیز صبغه ایدئولوژیکیشان از اموری دفاع میکنند که از نظر ایدئولوژیک خطا بوده ولی به خاطر حامیان زیاد در میان افکار عمومی، خود را بر نخبگان وعوامل استراتژیک غلیه داده است.
6-برخلاف نوع نخبگانی ستادها نمونه جنبشی میتواند به تجمیع نیروها و نیز هم افزایی آنها در انتخابات بسیار کمک کند. در واقع جنبش ضمن این که میتواند از پایین به بالاا نخبگان را نیز جهت دهی کند، مانند مطالبه انصراف یکی از دو کاندیدای اصلاح طلب سال 92 بهتر از حرکت نخبگانی میتواند حمایت و نظر قشر خاکستری را جلب کرده و آنها را مجاب کند. بخشی از نیرویی که که احزاب اصولگرا گرفته شده است به دلیل ساختار شیخوخیت و ریش سفیدی است که تمایل دارد نیروهای سیاسی را از بالا به پایین هدایت کند، این مساله حس تاثیرگذاری نیروهای فعال را کاهش داده و انگیزه حضور آنها در شکل دهی به یک جنبش را از بین میبرد.
7- یکی از مهمترین عوامل ساختاری که میتواند بر انتخابات و نتیجه آن تأثیر بگذارد، شرایط اقتصادی و نیز سبک زندگی است. در واقع تغییر سبک زندگی و غربی تر شدن آن در ایران در بسیاری از مردم و نیز شهرهای بزرگ به خودی خود میتواند بر نتیجه انتخابات و روی مردم تأثیر بگذارد.
8- شرایط بین المللی نیز یکی دیگر از ساختارهایی است که به شدت بر انتخابات ایران تاثیری جدی و ساختاری دارد. در صورتی که فضای بین المللی مانند آن چه در انتخابات 92 شاهد آن بودیم نسبت به ایران سخت گیرانه باشد و سایه تحریمها و تا حدی جنگ بر سر مردم باشد و یا لااقل آن را حس کنند، صحبت از بهبود شرایط اقتصادی و یا سیاسی بدون تکیه بر بهبود شرایط ایران در فضای بین المللی و رفع تحریمها میتواند تهدیدی جدی برای روی کاندیداهای دارای این موضع باشد.
9-علم سیاست و زیر شاخه آن یعنی پیروزی در انتخابات اگر چه در دانشگاهها تدریس میشود اما تنها سیاست مداری میتواند از این علم استفاده کند که هوش هیجانی، ذکاوت، شجاعت و زیرکیهای مورد نیاز در بزنگاههای انتخاباتی را داشته باشد. برخلاف کلاس دانشگاه و برگه امتحان در صحنه انتخابات عکس العمل ها و ضدحمله های هوشمندانه ای که احساسات را برانگیزد بسیار به کار یک کاندیدا خواهد آمد تا استدلالهای عقلانی و منطقی. در واقع طی سالهای گذشته تقریباً هیچ انتخاباتی را نمیتوان پیدا کرد که در آن برنامههای مدون و کار شده باعث شوند فردی در انتخابات پیروز شود.رویهای خاکستری هم چنین مهمترین هدف مناظرات انتخاباتی و سخنرانیهای شهر به شهر میتوانند باشند چرا که برخی از هواداران پیش از هر گونه اتفاقی تصمیم خود را برای روی به نامزد مطلوب گرفتهاند از این رو در اغلب انتخاباتها، توان نامزدها برای جذب روی خاکستری است که تعین کننده نتیجه انتخابات خواهد بود.
10-عدم شفافیت اطلاعات هر چه بیشتر شود احتمال افزایش تخریبها و نیز خبرهای نهانی راست و دروغ بیشتر خواهد شد لذا در صحنه انتخابات ریاست جمهوری با پدیده ای مواجه خواهیم بود که نامزدها با دادن خبرهایی از پشت پرده که صحت و سقم آنها بر مردم مشخص نیست سعی در تخریب کاندیداهای دیگر میکنند و تجربه نشان داده است که کاندیدای مورد حمله واقع شده نمیتواند تأثیر این حمله را از ذهن بسیاری از روی دهندگان بزداید، مخصوصاً اگر دیر اقدام به پاسخ دهی کند و یا نتواند پاسخ قاطعی برای مردم فراهم کند. نمونه ای از این امر را میتوان در انتخابات 92 دید که مساله گاز انبر به محور حملات علیه قالیباف تبدیل شد و علی رغم دروغ بودن این مساله او نتوانست تا پایان انتخابات این انگ را از خود بزداید.
11- مناظرهها ضمن عادی کردن سیاست مداران برای مردم، مانند آن چه پرسشهای کوتاه مناظره سال 92 و قهر آقای عارف رخ داد، میتواند یکی از مهمترین سکوهای پرش کاندیداها باشد که در آن یک یا چند تکانه اساسی قادر به تغییر روی قشر عظیم خاکستری شود. اگر چه نمیتوان کل پیروزی یک فرد را به نحوه نمایشش در مناظره ربط داد با این حال کلیدیترین جملات و حملات سیاستمداران در مناظرات میتواند به کلیدواژه و دال اصلی کمپین انتخاباتی تبدیل شود.
12- از مهمترین نکاتی که در زمان برگزاری انتخابات نمود پیدا کرده و تکلیف بسیاری از مسائل را مشخص میکند، کم رنگ شدن خط قرمزهای فراوانی است که در دیگر ایام سال بر سیاست مداران و اظهاراتشان خودخواسته و یا حکومت خواسته وضع میشود. بسیاری از رویهای خاکستری نیز تابع شکسته شدن این خط قرمزها از سوی کاندیداها است یکی از مهمترین دلایل نادیده گرفتن خط قرمزها در انتخابات ایران روح حاکم بر انتخابات ریاست جمهوری است، که همان گونه که در ابتدا گفته شد به دلیل نقش مشروعیت بخشی انتخابات در نظام سیاسی ایران، مشارکت هر چه بیشتر انتظار میرود و مشکارت بیشتر نیز در گرو آزاد گذاشتن و رهاسازی برخی از خطوط قرمز در طول انتخابات است..
13- گرایش مردم در بسیاری از انتخاباتها معمولاً به سمت وسوی کسی روانه میشود که بتواند خط قرمزهایی که در دیگر ایام سال وضع شده است را شکسته و خود را بیش از دیگران در ضدیت با طبقه حاکم نشان دهد. گاه این ضدیت همانند محمود احمدی نژاد با هاشمی رفسنجانی به دوقطبی میان عدالتخواهی و الیگارشی حاکم بر برخی از ارکان کشور تبدیل میشود و گاه مانند حسن روحانی به دوقطبی آزادی و خفقان، برجام و جنگ با ابراهیم رئیسی.
14-در شرایطی که ثبات در ساختار گروه هاو نهادهای ایرانی وجود ندارد و تغییر یک رئیسجمهور میتواند بسیاری از سیاستهای حاکمیتی را تغییر دهد اقتصادی کردن و یا فرهنگی کردن صرف شعارهای انتخاباتی در اغلب انتخاباتها نمیتواند جاذبه خاصی برای روی دهندگان ایجاد کند. در واقع گروههای مختلف راه حل تغییرات مختلف فرهنگی اجتماعی اقتصادی را تغییر در سیاستهای کلان میدانند لذا به نظر میرسد مهمترین مساله در انتخاباتهای مختلف سیاست باشد و نه اقتصاد.