چرا روحانی پیروز شد؟

بر خلاف اصولگرایانی که رأیی نزدیک با خلوص تقریباً چهل درصدی را به خود اختصاص دادند، اصلاح‌طلبان رأی 57 درصدی گسسته‌ای را کسب کردند که قشرهای مختلف در آن سهمی دارند. آقای روحانی در سال 92 بدون هنجارشکنی از طریق جذب آرای بخشی از قشر خاکستری با 5/50 درصد رأی سکان‌دار قوه مجریه شد.

کد خبر : 674570
سرویس سیاسی فردا؛ عباس سلیمی نمین*: انتخابات 29 اردیبهشت معیار سنجش غیر قابل خدشه‌ای در مورد پایگاه اجتماعی هر یک از جریانات فکری کشور پیش روی اهل نظر می‌گذارد.
بر خلاف اصولگرایانی که رأیی نزدیک با خلوص تقریباً چهل درصدی را به خود اختصاص دادند، اصلاح‌طلبان رأی 57 درصدی گسسته‌ای را کسب کردند که قشرهای مختلف در آن سهمی دارند. آقای روحانی در سال 92 بدون هنجارشکنی از طریق جذب آرای بخشی از قشر خاکستری با 5/50 درصد رأی سکان‌دار قوه مجریه شد.
اکنون در این میزان افزایش رأی می‌توان سهم جریانی از اصولگرایان ائتلاف‌کننده با دولت یازدهم، قشر خاکستری، قشر سیاه و ... را دید، اما اصولگرایان نه‌تنها نتوانستند قشر خاکستری را به خود جلب کنند بلکه به دلیل برخی خطاهای روز پایان تبلیغات، نیروهایی از پایگاه اجتماعی خود را نیز از دست دادند. در این میان آنچه موجب شد اصولگرایان از طریق پیگیری مطالبات اقتصادی قشر خاکستری در نهایت نتوانند بهره چندانی را از آن خود سازند، تغییر نامزد اصلی این جریان بود.
مدیریت موفق شهری آقای قالیباف به‌رغم همه تخریب‌ها توانسته بود پلی به سوی بخشی از قشر خاکستری باشد، اما به اعتقاد همه کارشناسان نزدیک به 40 درصد از آرای وی بعد از کناره‌گیری در سبد رأی آقای روحانی قرار گرفت. ضمن این‌که با این تغییر، رقابت انتخاباتی از حوزه اقتصاد به حوزه سیاست نقل مکان داد و این بالاترین امتیازی بود که رییس‌جمهور مستقر می‌توانست به‌دست آورد.
دولت یازدهم به دلیل ضعف‌هایش در زمینه تأمین اشتغال، رفع رکود و... به‌شدت مایل بود فضای انتخاباتی را سیاسی کند؛ به این ترتیب قادر بود از پاسخگویی به پرسشگری تغییر موضع دهد. متأسفانه با انتخاب غلط مرجعیت اصولگرایان، هم آرایی به سبد آقای روحانی هدایت شد و هم وی را در شرایط تهاجمی قرار داد؛ ضمن این‌که آقای رئیسی برای اقشار مختلف جامعه پدیده‌ای ناشناخته بود و به‌سهولت می‌توانستند با فروبردن وی در موجی از ابهامات حوزه تأثیرگذاری نماینده اصولگرایان را صرفاً به همین طیف محدود کنند. درحالی‌که آقای قالیباف نمادهایی از کارآمدی خود را به صورت ملموس در معرض قضاوت همه اقشار قرار داده بود و قوی‌ترین توپخانه‌های تبلیغاتی نیز قادر به انهدام همه آنها نبود؛ لذا بسیاری از صاحبنظران معتقدند موج رقیب‌هراسی آقای روحانی در هفته آخر با شخصیتی که برای همه اقشار چندان شناخته شده نبود، بیشترین تأثیرگذاری را داشت.
علاوه بر این متأسفانه احساس بی نیازی ستاد آقای رئیسی به شخصیت‌های برجسته اصولگرا موجب شد که از همه ظرفیت‌های اصولگرایان استفاده نشود. با به میدان آمدن صاحب‌نامانی چون دکتر حداد عادل، دکتر توکلی، مهندس ضرغامی و ... بخشی از هراس و تردیدی که با مهارت تمام از سوی رییس‌جمهور مستقر نسبت به رقیب ایجاد شده بود، قابل زدودن بود، اما مسوولان ستاد و نزدیکان آقای رئیسی که خود را پیروز قطعی انتخابات تصور می‌کردند، سعی کردند همه این موفقیت را به‌نام خود ثبت کنند؛ تصوری که معلوم نبود بر اساس برون داده‌های کدام مرجع نظرسنجی شکل گرفته بود.
تجربه این انتخابات می‌تواند ضمن واقف کردن اصولگرایان به پایگاه اجتماعی قدرتمندشان، آنان را در مسیر رفع ضعف‌ها و مهار نیروهای خودمحور و توجه جدی به تشکیلات مردم نهاد قرار دهد؛ سازماندهی چنین ظرفیت عظیمی قطعاً قادر خواهد بود ارتباطات اصولگرایان را؛ همه اقشار جامعه را تقویت کند و شناختی دقیق در روابط اجتماعی رقم زند.
*صبح نو
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: