چراغ خردهفروشیهای آمریکا خاموشی میشود؟
اولین سال در نیم قرن اخیر است که خبری درباره ساخت مالهای جدید در امریکا منتشر نشده و ظاهرا نه تنها سرمایهگذاری دراین عرصه دیگر سودده نیست که مراکز قبلی نیز یکی پس از دیگری تعطیل میشوند.
خبرگزاری مهر: اولین سال در نیم قرن اخیر است که خبری درباره ساخت مالهای جدید در امریکا منتشر نشده و ظاهرا نه تنها سرمایهگذاری دراین عرصه دیگر سودده نیست که مراکز قبلی نیز یکی پس از دیگری تعطیل میشوند. به گزارش نیویورک تایمز، یکی از بزرگترین صادرات امریکا به نقاط دیگر جهان، مفهوم مراکز خرید بزرگ با پارکینگهای بزرگ بوده است، جایی که شهرنشینان و حومهنشینان برای رفع تمام نیازهای روزمره خود به آن مراجعه میکنند. همواره در اطراف این مراکز خرید، بزرگراههای عظیمی ساخته میشود و امکانات مختلفی در جهت آسانشدنِ خرید برای مشتریان فراهم میشود. در دهههای اخیر، شهرهای بزرگ جهان به سیاق امریکا صاحب مالها و مراکز خرید بزرگ شدهاند. اما از چند سال پیش اخبار تعطیلی تدریجی بسیاری از مراکز خرید در حومه شهرهای امریکا در رسانهها ظاهر شده است و حالا وضعیت مشابهی در شهرهای بزرگ این کشور در حال وقوع است: برندهای زنجیرهای، بسیاری از فروشگاههای بزرگ خود را تعطیل میکنند و به تدریج، مراکز خرید بزرگ نیز که این فروشگاهها را در خود جا داده بودند خالی و سوت و کور میشوند. امسال اولین سال در نیم قرن اخیر است که خبری درباره ساخت مالهای جدید در امریکا منتشر نشده است و ظاهرا سرمایهگذاری در این عرصه دیگر جذابیتی ندارد. مهمترین فروشگاههای زنجیرهای که اخیرا تعطیلی شمار زیادی از شعبات خود را اعلام کردهاند میتوان به لیمیتد (۲۵۰ شعبه)، سیِرز (۱۵۰ شعبه)، کِیمارت (۱۰۸ شعبه) و و مِیسیز (۱۰۰ شعبه) اشاره کرد. با این اوصاف، دهها هزار کارگر شغل خود را از دست دادهاند. این وضع که تا چند ماه اخیر ادامه داشته - آن هم در شرایطی که اقتصاد امریکا وضعیت دشواری ندارد- هشداری بزرگ و نشاندهنده وقوع یک مرحله گذار در این اقتصاد است. مراکز خرید بزرگ آمریکایی رو به زوال اقتصاددانان میگویند که زوال فروشگاهها و مراکز خرید آمریکا حالا به نقطه عطف خود رسیده است و تبعات آن بسیار فراگیر خواهد بود. بسیاری از مشتریان امریکایی حالا خریدهای خود را به صورت آنلاین و از طریق کسبوکارهایی انجام میدهند که انبار دارند اما ویترین ندارند. این شرایط به بیکاری عظیمی در میان کارکنان این بخش انجامیده و در آینده هم ادامه خواهد یافت. آمازون - غول تجارت الکترونیک- در سالهای اخیر مشغول کنار زدن فروشگاههای سنتی بوده، اما آنطور که کارشناسان املاک و سرمایهگذاری میگویند، وضعیت حالا با گذشته تفاوت زیادی دارد. در فاصله سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۴ میلادی، تجارت الکترونیک سالانه به میزان ۳۰ میلیارد دلار در امریکا افزایش پیدا کرد اما در سه سال اخیر، این میزان حتی بالاتر هم رفت و به ۴۰ میلیارد دلار در سال رسید. افول فروشگاهها و مراکز خرید اآمریکا که نتیجه مستقیم این تغییر وضعیت بوده، تنها از ماه اکتبر تاکنون به بیکاری ۸۰ هزار نفر انجامیده است. این رقم، بیشتر از تمام شغلهای ازدسترفته در معادن زغالسنگ است که دونالد ترامپ رئیسجمهور امریکا وعده بازگرداندن آنها را به کارگران داده بود و احیای اقتصاد امریکا را بر مبنای آن به رأیدهندگان هوادار خود قبولانده بود. از دست رفتن مشاغل در بخش خردهفروشی میتواند تبعات اجتماعی و سیاسی زیادی دربر داشته باشد، چون شمار زیادی از کارکنان ارزان در بخش خردهفروشی، از لحاظ اقتصادی وضعیت بیثباتی پیدا میکنند. این همان وضعیتی است که قبلا کارگران بخش تولیدی در برخی مناطق امریکا دچارش شده بودند. در شرایط فعلی، یک نفر از هر ده آمریکایی در بخش خردهفروشی کار میکند و از دست رفتن این شغلها آینده نامعلومی برای آنها به وجود میآورد. مارک کوهن یکی از رؤسای سابق برند سیرز که حالا ریاست برنامه مطالعات بخش خردهفروشی را در دانشکده بیزینس کلمبیا به عهده دارد، میگوید: «تحول بسیار بزرگی در صنعت خردهفروشی رخ داده و حالا دارد به تحول بزرگی در عرصه اشتغال میانجامد.» تعطیلی دنبالهدار مراکز خردهفروشی در زمان وقوع بحران مالی سال ۲۰۰۸ هم شمار زیادی از خردهفروشیها به تعطیلی کشیده شدند، چون مصرفکننده آمریکایی در ضرر و زیان و بیاطمینانی شدید قرار گرفته بود و تمایلی به خرید نداشت. اما موج فعلی تعطیلی خردهفروشیها در شرایطی صورت گرفته که اعتماد مصرفکننده بالاست، نرخ بیکاری پایین است و پیشرفتهای مختلفی در بازار صورت میگیرد. پس وضعیت بیثباتی وجود ندارد. معنیاش این است که اینبار، خردهفروشیها دوباره جان نخواهند گرفت و بازنخواهند گشت، چون علت سقوطشان چیز دیگری است. این روزها آمریکاییها در شهرهای بزرگ عادت کردهاند که هر جنسی را آنلاین سفارش دهند و طرف ۲۴ ساعت آن را تحویل بگیرند. علتش این است که غولهای تجارت الکترونیک موفق شدهاند انبارهای بسیار بزرگی را حتی در محدوده شهرها در اختیار بگیرند. مثلا منطقهای از بروکلین نیویورک، محلی که در گذشته به کشتیسازی اختصاص داشت حالا در اختیار آمازون است و بنابراین، امکان آن وجود دارد که در همان روزی که سفارش مشتری به صورت آنلاین ثبت شده، جنس خریداریشده به دست او برسد. این وضعیت به شدت عرصه خرید در صنعت خردهفروشی آمریکا را متحول کرده است. خردهفروشی مدرن امروزی با انتظارات و خواستههایی متفاوت از گذشته از سوی مشتریان مواجه است، خواستههایی که با دوران طلایی شکلگیری فروشگاههای باشکوه در دوران پس از جنگ دوم جهانی در امریکا و نیز دوران طلایی مالها در دهههای بعدی هیچ سنخیتی ندارد. مالهای آمریکایی در طول زمان تغییرات زیادی را تجربه کردند. برخی از آنها آنقدر بزرگ شدند که به نوعی شهرک شباهت پیدا کردند: «مال آو امریکا» در مینهسوتا که در سال ۱۹۹۲ افتتاح شد، به بزرگی ۹ استادیوم یانکی (استادیوم معروف بیسبال نیویورک) بود. مالهایی که تبدیل به دانشگاه میشوند حالا بسیاری از این مالهای بزرگ یا تخلیه شدهاند یا کاربری جدیدی پیدا کردهاند. برخی از آنها به کالجهای محلی یا مکان اجرای برنامههای آکروباتیک تبدیل شدهاند. بروس باتکین، مدیرعامل تراکپیتال پارتنرز که یک وامدهنده تجاری در بخش املاک است در این خصوص میگوید: «صنعت خردهفروشی فضاهای بسیار بزرگی را در اختیار گرفت. اما حالا آنقدر تغییر ظرف یک سال رخ میدهد که نمیتوان پیشبینی کرد چه چیزی جواب میدهد و چه چیزی شکست میخورد.» در این میان، کارکنان فروشگاههای خردهفروشی بیش از هر گروه دیگری تحت فشار قرار گرفتهاند. آنها میگویند ساعتها برای یک مشتری وقت صرف میکنند و امیدوارند که او جنس مورد نظرش را بخرد اما درنهایت، او فقط جنس را وارسی و بالاخره فروشگاه را ترک میکند و جنس مورد نظر را آنلاین میخرد. این مسئله به ضرر کارکنان فروشگاههاست، چون به کمیسیونی که از فروش فردی به مشتریان دریافت میکردند ضربه شدیدی وارد میآید. صنعت خردهفروشی همواره فراز و نشیبهای زیادی را از سر گذرانده و کارکنان این بخش عادت دارند که محل کار خود را به دلایل مختلف عوض کنند. اما تا همین سالهای اخیر، آنها مطمئن بودند که در این بخش، کاری برای آنها وجود خواهد داشت. برخی از آنها برای کمک به مشتریان در انتخاب جنس مورد نظرشان در فروشگاه، ساعتی ۱۶ دلار میگرفتند. این شرایط حالا عوض شده و امنیت شغلی وجود ندارد. بنابراین عده زیادی از بیکارشدگان این بخش باید دنبال کار در بخشهای دیگر بگردند. عده زیادی از کارشناسان معتقدند این همان شیوهای است که بازار باید کار کند. در زمان پس از رکود، بهکارگیری افراد در مشاغل بخش خردهفروشی به شدت بالا رفت و شکوفایی این بخش، به احیای اقتصاد کمک زیادی کرد. اما حالا که اوضاع تغییر کرده، کارکنان این بخش باید وارد بخشهای درآمدزای دیگری شوند. مارک زندی، اقتصاددان ارشد در موسسه مودیز انلیتیکز با تایید این نظر میگوید: «این همان پروسه تخریب سازنده است. بخشی از اقتصاد که به حال غیررقابتی درآمده بود، کوچک میشود. این مسئله برای افرادی که در آن میان ضربه خوردهاند دشوار است. اما واقعیت این است که روند ایجاد و گسترش ثروت، این چیزها را هم با خودش میآورد.» کوهن اما معتقد است که چنین تحول شدیدی در یک صنعت نمیتواند خیلی هم موثر و سازنده باشد. به اعتقاد او، انبارهای بزرگ درونشهری که غولهای تجارت الکترونیک را به وضعیت «تحویل جنس در همان روز خرید» قادر ساخته است، عملا اشتغال زیادی ایجاد نکرده و بنابراین، مشاغل جدید نمیتوانند جایگزین شغلهایی باشند که بعد از تعطیلی فروشگاهها از دست رفتهاند. علتش این است که مشاغل در بخش تجارت الکترونیک اکثرا اتوماتیزه هستند و به مهارتهای متفاوتی نسبت به مهارتهای کارکنان فروشگاهی نیاز دارند. او میگوید سؤالی که اکنون مطرح است این است که افراد بیکارشده حالا وارد کدام بخش خواهند شد و چه خواهند کرد؟ کارشناسان دیگری هم از جنبه اجتماعی متفاوتی به مسئله افراد بیکارشده در صنعت خردهفروشی اشاره میکنند. آنها میگویند در شرایطی که دولت دونالد ترامپ روی بازگرداندن شغلهای ازدسترفته در بخشی مانند معادن زغالسنگ تاکید میکند، مشاغل ازدسترفته در بخش خردهفروشی مورد توجه نیستند چون این مشاغل بیشتر توسط زنان، مهاجران رنگینپوست (لاتین یا آسیایی) و غیرماهر انجام میشود. حتی هرگاه بحث افزایش حداقل دستمزد برای کارکنان این بخش مطرح شده، این استدلال هم مطرح شده که «چرا باید به کسی که صندوقدار فروشگاه است پول بیشتری بدهیم؟ این کار را هرکسی میتواند انجام دهد.» بر کسی پوشیده نیست که دونالد ترامپ نیز در زمان کمپین تبلیغاتی خود به وضوح به احیای شغلهای ازدسترفته طبقه مردان سفیدپوست در برخی ایالتهای جمهوریخواه امریکا (در بخشهای تولیدی و معدن) تاکید میکرد و وعدههایی نیز در این خصوص داد که با روند ماشینیشدن تولید و معدن در امریکا هیچ سنخیتی نداشته است. از سوی دیگر، ۶۰ درصد شغلهای ازدسترفته در بخش معدن در چهار ایالت امریکا بودند: کنتاکی، ویرجینیای غربی، پنسیلوانیا و وایومینگ. سیاستمداران به راحتی به این ایالتها میرفتند و با کارگران بیکارشده که جمعیت متمرکزی هم داشتند عکس میگرفتند و به آنها وعده برگرداندن شغلهایشان را میدادند. اما بیکاری گسترده فعلی در بخش خردهفروشی در کل امریکا رخ داده و درصدش هم بسیار بالاتر از دو بخش معدن و تولید بوده است. به هر ترتیب، ظاهرا کسی امیدی ندارد که دولت ترامپ برای بازگرداندن شغلهای بخش خردهفروشی قدمی بردارد. همه منتظرند تا ببینند بخش خردهفروشی در آینده چه تحولاتی را تجربه خواهد کرد. و البته با وجود تمام این تحولات، هنوز هم عده زیادی از سرمایهگذاران معتقدند که خردهفروشی آنلاین و فروشگاههای سنتی میتوانند همزیستی داشته باشند و نیازهای متفاوت مشتریان را برطرف کنند و در کنار هم به شکوفایی برسند. برخی خردهفروشیها حس میکنند مشتریان هنوز به ویترینهای زیبا و خدماتی که کارکنان فروشگاهها میتوانند در زمان خرید به آنها ارائه دهند نیاز دارند.