وقتی با جشن‌های خیابانی باعث آزار دیگران می‌شویم/ رقص در نیمه شب و آمبولانس‌ها در ترافیک!/ روش شادی جمعی را بلد نیستیم

یک بار روحانی پیروز می‌شود و به خیابان‌ها می‌ریزیم، بار دیگر تیم ملی به جام‌جهانی صعود می‌کند و جشن راه می‌اندازیم و چند ماه بعد به خاطر باخت از تیم آرژانتین باز راهی خیابان‌ها می‌شویم.

کد خبر : 672649
سرویس اجتماعی فردا؛ عماد صادقی نسب: یک بار چهارشنبه ‌سوری است یک بار روحانی پیروز می‌شود و به خیابان‌ها می‌ریزیم، بار دیگر تیم ملی به جام‌جهانی صعود می‌کند و جشن راه می‌اندازیم و چند ماه بعد به خاطر باخت از تیم آرژانتین باز راهی خیابان‌ها می‌شویم، ترافیک می‌سازیم و بوق می‌زنیم. این بار نیز که روحانی در عرصه رقابت برای تصدی دولت دوازدهم پیروز میدان شد، خیابان‌ها مملو از ترافیک و خودرو و پایکوبی شد.
این داستان خوشحالی‌های ماست. خوشحالی‌های لحظه‌ای که به دنبال یک بهانه - ولو بهانه‌ای بی‌ارتباط با جشن و پایکوبی - به وقوع می‌پیوندد و خاطر خیلی‌ها را آزرده می‌کند. کسی مخالف شادی مردم نیست، چه بسا که نشاط و جامعه شاد، آینده بهتری را خواهد ساخت. اما زمانی که این شادی‌ها از حد و معیار عبور کنند و به ابزاری برای سلب آرامش و آسایش مردم تبدیل شوند، جز آشفتگی در جامعه، هیچ چیز نخواهیم دید.
روز گذشته با اعلام نتایج نهایی انتخابات ریاست جمهوری، برنامه غیررسمی جشن و پایکوبی در خیابان‌های شهر در شبکه‌های مجازی و یا در قالب زمزمه‌هایی بین مردم، مشخص شد و خیلی‌ها از نزدیکی‌های غروب راهی خیابان‌ها شدند. خیابان‌هایی که در حالت عادی نیز تاب و تحمل انبوهی از خودروهای عبوری را ندارند، چگونه می‌توانند میزبان جشن و پایکوبی و تخلفات ترافیکی بی‌شمار مردم خشنود از نتایج آرا باشند؟
تحلیل نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری بدون سانسور! اینجا بخوانید
ساعت ۸.۳۰ شب؛ خیابان کریمخان
مناطق مرکزی شهر و خیابان‌های منتهی به میدان ولیعصر و خیابان انقلاب، همیشه آبستن رویداد‌ها بوده‌اند. شادی‌ها، اعتراضات و ... از این خیابان‌ها آغاز می‌شود و بعد به محله‌های دیگر تسری می‌یابد. کریمخان، پل و خیابان منتهی به میدان ولیعصر، در شب جشن و پایکوبی برای پیروزی روحانی به طور کامل مسدود بود. تا جایی که راهور از نیمه‌های مسیر، راه را بسته بود و اجازه تردد خودرو‌ها را نمی‌داد. صدای بوق در همه جا می‌پیچد؛ گویی که جز بوق زدن نمی‌شود شادی کرد! دور می‌زنیم و راهی میدان هفت‌تیر می‌شویم. آن‌جا هم شلوغ است، اما نه به اندازه خیابان کریمخان و انقلاب و ولیعصر.
صدای بوق؛ پیچیده در گوش‌ها
به هر سختی خودم را به بزرگراه صیاد شیرازی می‌رسانم تا پیش از شلوغ‌تر شدن خیابان‌ها به مقصد رسیده باشم. در بزرگراه‌ها خبری از شلوغی و هیاهوی پیروزی نیست. خودرو‌ها بین خطوط، با نظم حرکت می‌کنند؛ غافل از آن‌که ترافیک شدیدی در خیابان‌های شمال شهر تهران در انتظارشان است. بعد از خروج از اتوبان و ورود به خیابان، ترافیک عجیبی را مشاهده می‌کنم. این ترافیک هیچ‌وقت در این منطقه و در این ساعت شب سابقه نداشته. دست‌ها از پنجره خودرو‌ها بیرون است و ترکیبی از صدای بوق و موزیک به گوش می‌رسد.
تا یکی دو ساعت بعد از رسیدن به خانه، صدای بوق هنوز در گوش‌ام می‌پیچد. ساعت ۱۱ شب است و با وجود شیشه‌های دوجداره، هنوز صدای بوق و داد و فریاد به وضوح به گوش می‌رسد. گویا این جشن پایانی ندارد!
فقدان مرکزی برای برگزاری جشن‌ها
تسری جشن‌ها به تمام محله‌های شهر و استفاده از قالب تکراری نشستن در خودرو و بوق زدن در راستای ابراز شادی و خوشحالی و ایجاد ترافیک سنگین، از مشکلات ناشی از فقدان یک مرکز مشخص برای برگزاری جشن‌هاست. تفاوتی ندارد که این جشن برای چه منظوری برگزار می‌شود؛ خواه پیروزی تیم فوتبال باشد یا نامزد رقابت‌های ریاست جمهوری، وجود یک مرکز برای برگزاری جشن و پایکوبی علاقه‌مندان می‌تواند تا حد زیادی از به حاشیه رفتن شادی‌ها جلوگیری کند. اگرچه ستاد روحانی پیش از اعلام نتایج با تاکید بر اجتناب از برگزاری جشن در خیابان‌ها، از برگزاری جشنی در یک مرکز تجمع خبر داده بود؛ اما این خبر حقیقت نیافت و به تبع آن، قالب تکراری جشن‌های خیابانی امروزی تکرار شد!
مردم بیمار نشوند و جایی آتش نگیرد!
جشن‌های خیابانی در کنار آلودگی صوتی، ترافیکی می‌سازند که کار تخلیه خودرو‌ها از خیابان‌ها را تا چند ساعت بعد از پایان پایکوبی، استمرار می‌بخشد. می‌گویند شادی خوب است و هر جناحی که پیروز شود حق دارد چند ساعتی جشن بگیرد و هواداران به پایکوبی در خیابان‌ها بپردازند. اما اگر در همین ساعت‌ها، فردی بیمار شود و بنا باشد آمبولانسی از خیابان‌ها عبور کند یا خانه‌ای طعمه حریق شود و قرار باشد که آتش‌نشان‌های فداکار به دل خطر بزنند، چه باید کرد؟ آیا این ترافیکی که ما برای شادی‌مان ساخته‌ایم و راهی که برای رقص و جشن‌مان بسته‌ایم، نمی‌تواند ناجی جان یک یا چند نفر باشد؟
صحنه‌های جشن دیشب، جدا از آن‌که برق خوشحالی ِدر چشم هموطنان را به منصه ظهور می‌گذاشت و نشاط جامعه را به رخ می‌کشید، اما آن‌قدر نکات منفی داشت که نتواند «جشن» تلقی شود؛ به ویژه آن‌که وقتی شاهد فریادهای بی‌امان آژیر آمبولانسی باشی که با بیماری بدحال، از خودروهای ایستاده در پشت حلقه پایکوبی می‌خواهد که کنار بروند، اما گوشی بدهکار نباشد!
گویی که شادمان‌ها توقع دارند در ساعات شادی‌شان، نه کسی بیمار و نه خانه‌ای به آتش دچار شود.
ساعت ۱.۲۰ صدای موزیک، مشرف به بیمارستان
صدا‌ها کمی می‌خوابد، تصور بر این است که شادی تمام شده و دیگر وقت استراحت است. ناگهان صدای موزیکی بلند می‌شود. آن‌قدر بلند است که انگار از سیستم صوتی خانه پخش می‌شود! همهمه می‌شود و بوق‌ها نیز هم ریتم با موزیک، شروع به نواختن می‌کنند. تمام خیابان بسته است. دقت می‌کنم می‌بینم ۲۰۶ سفید رنگی درب صندوق خودرو را باز کرده، صدای موزیک را تا آخر بلند کرده و حلقه‌ای از جوانان مشغول رقص‌اند. جالب آن‌که در فاصله چند متری با این میعادگاه خوشی، بیمارستانی جای گرفته که قطعا تعداد بی‌شماری از بیماران بدحال در آن، بستری‌اند. هر بوق، هر فریاد و هر ضرباهنگ، حال بیماران را بد می‌کند و افسوس آن‌که، پایکوبان بی‌توجه به حقوق دیگر شهروندان، بر این باورند که «همین یک شب است دیگر!» به سراغ صاحب ۲۰۶ می‌روم، می‌گویم «لطفا صدا رو کم کنید!» جواب می‌دهد «چرا؟ شادیم دیگه!» توضیح می‌دهم که اینجا نزدیک بیمارستان است و جدا از آن، منطقه مسکونی است و مردم آرامش می‌خواهند. با کمی غرولند و ناراحتی در صندوق را می‌بندد، دوستان‌اش را صدا می‌زند و با گفتن «بریم چند تا خیابون پایین‌تر» ترافیک و سد معبر را تمام می‌کند!
پلیس ۱۱۰؛ خسته از تماس‌ها
بر اساس گزارش‌ها، شهروندان زیادی دیشب با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتند و از آن‌ها خواستند که با سد معبر‌ها و مزاحمت‌های در قالب شادی و جشن برخورد کنند. اما تا جای که دیده شد هیچ خبری از پلیس نبود. در جاهایی هم پلیس دیده می‌شد، نیرو‌ها در کناری ایستاده و نظاره‌گر پایکوبی‌ها بودند. در تماس یکی از شهروندان با پلیس ۱۱۰، به او اعلام شده بود که «تمام محله‌های شهر درگیر شلوغی و ترافیک هستند و تا الان بیش از ۱۰۰۰ تماس مبنی بر شکایت از جشن‌ها برقرار شده است. گزارش ثبت می‌شود، شاید نیرو‌ها به محل شکایت اعزام شوند!»
مردم به شادی نیاز دارند
امان‌الله قرایی‌مقدم، جامعه شناس و استاد دانشگاه، اما بر این باور است که «مردم به شادی نیاز دارند و جشن و پایکوبی هواداران، حتی تا پاسی از شب خواست همه مردم است و نمی‌توان گفت که سلب آرامش می‌شود. مردم هیچ گاه از جشن احساس ناراحتی نمی‌کنند. در همه دنیا این رسم وجود دارد، یعنی هنگامی که پیروزی اتفاق می‌افتد یا انقلابی رخ می‌دهد، مردم به خیابان‌ها گسیل می‌شوند و شادی می‌کنند، چون جامعه محتاج شادی است. همچنان که در پی پیروزی‌های تیم‌های ورزشی کشور نیز مردم شادی می‌کنند.»
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: