سیاست خارجی بعد از انتخابات باید عوض شود
همانگونه كه ادامه رويكردها و سياستهاي اقتصادي ويژهخوار و رانتي در داخل كشور با سرعت به يك فاجعه اقتصادي منتهي ميشود و اقتصاد ملي را متلاشي خواهد كرد، استمرار سياست و رويكرد و منش و راهبرد انفعالي و غيرعزتمندانه با امريكا و غرب، به تقليل و كاستن و نابودي اهرمهاي قدرت ملي و امنيت ملي و جايگاه و نفوذ منطقهاي و جهاني منتهي خواهد شد.
روزنامه جوان: با نزديك شدن به يكي ديگر از جلوههاي مشاركت مردم در نقاط عطف سياسي در كشورمان و با تكيه بر برآوردهاي اوليه و تخمينهاي احتمالي، در آستانه انتخاب رئيسجمهور جديد در ايران قرار گرفتهايم. انتخابات در ايران بنا به ويژگيهاي اثرگذار خود، همواره در شمار معدود متغيرهايي است كه از نگاه ديگر كشورها و ملتها، از اهميت ويژهاي برخوردار است، چراكه نوع رويكردها و روشها و راهبردهاي سياست خارجي در مرز بازبيني قرار ميگيرد. از منظر افكار عمومي داخلي در ايران و نگاه عاليترين مقام در ايران، كاركرد چهارسال گذشته سياست خارجي در دو بعد قواعد و معيارهاي كاركردي يا نتايج اقتصادي فاقد ظرفيتها و نتايج قابل دفاع است. اين پديده بر خلاف آن چيزي است كه در چهارسال قبل وعده داده شده بود. شعار «تغيير» در انتخابات اخير، از مباني منطقي برخوردار است تا شرايط و مسيرسازيهاي معيوب در چهار سال گذشته را در جاده منافع مردم و نظام قرار دهد. يكي از اين ضرورتها در سياست خارجي مطرح است كه بايد با تكيه بر قدرت ملي داخلي و تعاملات هوشمند و اثرگذار و غيرانفعالي با كشورهاي جهان، محيط پيراموني، قدرتهاي بينالمللي، ظرفيتهاي ناشي از تلاطم در مناسبات كشورها، اتحادها يا قدرتهاي جهاني، امكان جبران خسارتهاي چهارسال گذشته را فراهم كند. بديهي است بخشي از اين رويكردها بايد در سياست، روش و ساز و كارهاي بازرگاني خارجي براي فرصتيابي و بازيابي محصولات ملي و داخلي دنبال شود و بخش ديگر با تغيير منش ديپلماتيك بيرمق و انفعالي موجود كه اقتصاد ملي، توسعه اقتصادي و امنيت ملي را در گرو رضايتمندي امريكا و غرب خلاصه كرده، به ديپلماسي فعال و تعاملگرا با بسياري از فرصتهاي ديپلماتيك در عرصه جهاني كه قابليت قدرتافزايي، موازنهسازي، كاستن از فشارهاي ظالمانه غرب و هزينهمند كردن آنهاست را پايهريزي كند. همانگونه كه ادامه رويكردها و سياستهاي اقتصادي ويژهخوار و رانتي در داخل كشور با سرعت به يك فاجعه اقتصادي منتهي ميشود و اقتصاد ملي را متلاشي خواهد كرد، استمرار سياست و رويكرد و منش و راهبرد انفعالي و غيرعزتمندانه با امريكا و غرب، به تقليل و كاستن و نابودي اهرمهاي قدرت ملي و امنيت ملي و جايگاه و نفوذ منطقهاي و جهاني منتهي خواهد شد. ديدگاه موجود در سياست خارجي، هنوز به اين حقيقت دست نيافته كه جهان، ساختارهاي قدرت و معادلات قدرت جهاني تغيير كرده و روحيه تسليمپذيري در قبال قدرتهاي غربي را نه يك انتخاب بلكه يك ضرورت ميداند. اين انديشه و راهبرد معيوب در سياست خارجي، هنوز درك نكرده است كه فرصتهاي جهاني براي ديپلماسي خارجي، در بسياري از نقاط جهان و كشورهاي ديگر نيز يافت ميشود كه با هزينه كمتر و حتي بدون هزينه قابل تحصيل است. اگرچه بسياري از علائم و نشانههاي انتخاباتي، پايان عمر اين انديشه در سياست خارجي را نشان ميدهد ولي در عين حال بايد تأكيد كرد كه هر دولتي در دور جديد رياست جمهوري در ايران، چه در عرصه اقتصاد ملي و مقاومتي و چه در عرصه سياست خارجي و ديپلماسي، راهي جز پايهريزي يك تغيير عزتمندانه و به نفع مردم و نظام را ندارد.