چرا مارین لوپن شکست خورد؟/ روایتی از آنها که با ناراحتی به ماکرون رای دادند!
سرمایهگذاران حالا میتوانند به طرح اصلاحی ماکرون برای افزایش رشد اقتصادی و اشتغال در فرانسه امیدوار باشند، موضوعاتی که در سالهای اخیر آنها را از آلمان و انگلستان عقب انداخت.
رقیب راست افراطی ماکرون، مارین لوپن در طول دوران تبلیغات انتخابات، نهادهای مالی این کشور و همینطور اتحادیه اروپا را به کنار گذاشتن یورو و معرفی مجدد فرانک، واحد پول قدیمی فرانسه، تهدید کرده بود. کنارهگیری دومین اقتصاد بزرگ اروپا بعد از بریتانیا از واحد رسمی پول اروپا، یورو را به مرحله پایانی خود نزدیک میکرد. جالب اینکه ۴۳ درصد از کسانی که در این انتخابات به ماکرون رای دادهاند، برای مخالفت با مارین لوپن به سمت ماکرون متمایل شدهاند.
سرمایهگذاران حالا میتوانند به طرح اصلاحی ماکرون برای افزایش رشد اقتصادی و اشتغال در فرانسه امیدوار باشند، موضوعاتی که در سالهای اخیر آنها را از آلمان و انگلستان عقب انداخت.
ماکرون با وجود اینکه از یک میراث فرهنگی و تاریخیِ فرانسوی به منافعی رسیده بود، و بسیاری از فرانسویها خواهان تغییر این میراث بودند، ولی این رقابت را با پیروزی پشت سر گذاشت. چون رای دهندگان از پوپولیسم خشنی که دارای سیاستهای وارونهای در آمریکا و بریتانیا بود، میترسیدند. سیاستی که در بریتانیا و برگزیت آغاز شد و با انتخاب ترامپ در آمریکا دنبال شد، به خاطر وقایع تاریخی مهمی در فرانسه شکست خورد. لوپن به عنوان رهبر حزب جبهه ملی در شش سال گذشته تنها یک هدف را دنبال میکرد و آن پاک کردن لکه وابستگی حزب او با همکاران سابق راستگرای افراطی، نژادپرستان مخالف مهاجرت و ضد یهودیانی که این حزب را در 45 سال قبل به وجود آوردهاند.
مارین لوپن نمیخواست مانند پدرش، موسس حزب جبهه ملی، همیشه نماینده یک اقلیت و یادآور لکه ننگ بزرگ تاریخ برای فرانسویها در 4 سال نقش آنان در جنگ جهانی دوم باشد. در بیرون و داخل حزب این فرآیند «ضد قلع و قمع» نامیده میشد، دورهای که در آن به شیاطین پیشنهاد میشد تا با حزب همکاری کنند. فرانسه نمیخواهد که از اینان حمایت کند. مارین لوپن در مبارزه با خطرناک نشان دادن خود شکست خورد. او وقتی که تظاهراتکنندگان عصبانیاش به طور اجتنابناپذیری حزب را به باتلاق فرو فرستادند و وقتی که در لحظات حساس مناظره هفته قبل با ماکرون، وقتی حزب و خودش را نهایتاً خطرناک نشان داد، شکست خورد.
اما در سوی دیگر ماکرون با دست بسته خود توانست بسیار ماهرانه کار خود را به پیش ببرد و از بزرگان سیاست پیشی بگیرد. او در ابتدا از مرد شکست خورده فرانسه فاصله گرفت و از پست خود در وزارت اقتصاد دولت رئیس جمهور شدیداً منفور فرانسه، فرانسوا اولاند استعفا داد. او از نقش داشتن در فرآیند انتخاباتی حزب سوسیالیست فرانسه هم دست کشید، زیرا به درستی تشخیص داده بود که فعالان چپ به زودی تسلط پیدا میکنند و یک نامزد چپ افراطی را در حاشیه انتخاب میکنند، که در این حالت او در این حالت توسط این کاندیدای چپ افراطی (ملانشون) بلعیده خواهد شد. اتفاقی که دقیقاً رخ داد و آمون (نامزد حزب سوسیالیست) در مقابل ملاشون به کلی دیده نشد.
ماکرون در اقدام نهایی خود، با قضاوت صحیح درباره شکست احزاب چپ و راست در مقابل مشکلات مردم فرانسه، جایگاهی برای خود در میانه تعریف کرد و بر روی چپ و راست به طرحریزی روی آورد. وضعیت تعادلی که دولت رفاهی در فرانسه را با تشویق ملایم به تجارت حفظ میکرد و برای رفع بیکاری و افزایش بهرهوری در برابر رکود تلاش میکرد. البته دیدگاههای طرفدار بازار ماکرون، با مخالفان زیادی روبرو شده است. ملانشون نه تنها برای تایید ماکرون کاری نکرد، بلکه به تشویق ایدهای پرداخت که هم ماکرون و هم لوپن آن را تهدید میدانستند. در دور اول انتخابات، تقریباً نیمی از رای دهندگان به کاندیداهایی رای دادند که دشمن بازار آزاد و سرمایهداری بودند. و حالا در دور دوم انتخابات برای حفظ فرانسه از شر لوپن به ماکرون رای دادند. آنها اکنون شور و شوق زیادی از انتخاب ماکرون ندارند.