حافظه مردم ضعیف نیست، وعده‌ها را به یاد دارند

حسن روحانی این روزها مدعی است، تورم و گرانی و مشکلات معیشتی مردم را کمتر کرده و با رفع رکود، میلیون ها شغل ایجاد کرده است، ولی مردم در میدان هفت تیر و خیابان ولی عصر تهران نظر دیگری دارند.

کد خبر : 665958

خبرگزاری تسنیم: حسن روحانی این روز‌ها در مناظرات تلویزیونی مدعی است، تورم و گرانی و مشکلات معیشتی مردم را کمتر کرده و با رفع رکود، میلیون‌ها شغل در این چهارسال ایجاد کرده است. به سراغ مردم در میدان هفت تیر و خیابان، ولی عصر تهران رفتیم و نظر مردم را درباره سخنان حسن روحانی جویا شدیم. گوشت از سفره ما حذف شده است سراغ مرد ۵۰ سالهی دستفروشی رفتیم که کنار خیابان بساط فروش اسباب بازی کودک دارد. وقتی از او سوال می‌کنم زندگی با دستفروشی چطور است و آیا در این چند سال از وضعیت اقتصادی رضایت داشتی می‌گوید: نان و پیاز می‌خوریم، کباب را تصور می‌کنیم. وی ادامه می‌دهد:سال هاست که دستفروش هستم، اما مجبورم با این شرایط کنار بیایم. قبلا کل درآمدم در ماه حدود ۱ میلیون بود. اما یک سالی است که به دلیل کاهش درآمد مردم فروش من هم کم شده. دیگر مردم توان خرید اسباب بازی برای کودکان خود را ندارند. من گران فروش نیستم، اما اسباب بازی گران شده و اکثر اسباب بازی‌ها در داخل کشور وارداتی است. این مرد دستفروش که تمایل نداشت خودش را معرفی کند می‌گوید: قیمت تمام مواد خوراکی هر روز در حال گران شدن است. گوشت اینقدر گران شده که توان خرید ندارم. نان و پیاز می‌خوریم و کباب را تصور می‌کنیم. وی ادامه می‌دهد: اهل کرمانشاه هستم. اگر شرایط در استانم مهیا بود به آنجا می‌رفتم تا حداقل هزینه خوراکم کم‌تر شود. اما آنجا کار نیست مجبور هستم برای گذراندن امور زندگی به تهران بیایم. پولی برای پس انداز نداریم داخل مغازه روسری فروشی شدم. پسرجوانی که حدود ۳۵ سال داشت و خود را رسولی معرفی کرد، پشت ویترین مغازه ایستاده بود و به محض اینکه متوجه شد خبرنگار هستم گفت: صحبت کردن و نکردن ما چه فرقی دارد. مگر مسئولان به صحبت‌های ما هم توجه می‌کنند. روحانی وعده داده بود شغل ایجاد می‌کند. اما کو شغل؟ وی در پاسخ به اینکه وضعیت فروش و رضایتمندی شما از معیشت چیست می‌گوید: به هر حال زندگی را می‌گذرانیم. پولی برای پس از انداز نداریم فقط تلاش می‌کنیم که قسط هایمان عقب نیفتد. سرمایه در گردش خود را هم با چک تأمین می‌کنیم. رسولی با بیان اینکه لیسانس مدیریت هستم گفت: برای کار خیلی فرم پُر کردم، اما هر کدام به بهانه‌های مختلف انجام نشده است. برای ۱۴ ساعت کار پیشنهاد حقوق ۹۰۰ هزار تومان را می‌دهد. انصاف است من ۱۴ ساعت کار کنم و ۹۰۰ هزار تومان دریافت کنم؟! با این حقوق چگونه می‌توانم زندگی بگذرانم؟! این فروشنده گفت: تمام روسری‌ها چینی است. سودی برای ما نمی‌ماند چرا که اجاره مغازه‌ها بالاست و فروشمان به اندازه مطلوب نیست. با وجود اینکه مصرف روسری در کشور ما زیاد است، اما تولید روسری اندک است. اکثراً روسری‌های موجود در بازار وارداتی است. کار کردن در یک محیط اداری نیازمند پارتی است. رئیس جمهور می‌گوید حافظه ام ضعیف نیست، یعنی حافظه مردم ضعیف است؟! از مغازه که خارج می‌شوم به سراغ عابران در خیابان می‌روم. خانمی ۳۷ ساله که فارغ التحصیل کامیپوتر است و خود را عباسی معرفی می‌کند، می‌گوید: شغل مورد علاقه ام را پیدا نکردم. هر کجا می‌روم می‌گویند اشباع نیروی کار است. برای همین غیر مرتبط با رشته ام مشغول کار هستم. در یک مطب دکتر پوست منشی هستم. به لطف خدا زندگی ام می‌گذرد. برای ۹ ساعت کار حقوق وزارت کاری دریافت می‌کنم، اما با مکافات زندگی می‌کنم. وی می‌گوید: شغل پدرم ازاد بود و نمی‌توانست با پارتی من را به نهادی یا سازمان معرفی کند. در این دولت هم حتی آزمون‌های استخدامی نمادین بود و به صورت واقعی برگزار نشد. عباسی بیان می‌کند:دولت یازدهم به هیچ تعهد خود عمل نکرده. رئیس جمهور می‌گوید حافظه ام ضعیف نیست. یعنی حافظه مردم ضعیف است؟! مگر نگفتند ۱۰۰ روزه مشکلات را حل می‌کنند پس کجاست وعده ها؟! واردات پدر تولید را در آورده است آقای مولائی یکی دیگر از شهروندان است که شغل آزاد دارد. به محض اینکه از او سوال می‌کنم از عملکرد اقتصادی دولت رضایت دارید، با لبخندی تمسخر آمیز می‌گوید: این سوال جای تعجب دارد؟! اگر از عملکرد دولت راضی بودیم اینقدر فکر و خیال و دغدغه نداشتیم؟ مسئولان مدام شعار می‌دهد فقر زدایی کرده اند. نه تن‌ها فقر زدایی نشده بلکه تعداد افرادی که به نان شب محتاج شده است افزایش یافته است. تفاوت این دولت با دولت قبل این است که در دولت قبلی قیمت‌ها به یکبار افزایش یافت، اما این دولت ذره ذره و بسیار بیشتر از دولت قبل افزایش یافت. اما مردم را فریب دادند و بیان کردند که افزایش قیمتی وجود نداشته است. وی با گلایه از اینکه وضعیت کاسبی بسیار خراب است گفت: واردات پدر تولید داخلی را در آورده است. تولید کننده پوشاک مردانه هستم. اما وقتی در سطح بازار می‌رویم می‌بینیم که افزایش روند واردات باعث شده تا مردم بیشتر به سمت خرید کالاهای بی کیفیت چینی بروند. علت تمایل مردم به آن سمت این است که اجناس ارزان‌تر است، اما دقت ندارند شاید جنس ارزان‌تر خریداری کنند، اما بی کیفیت است. چراغی می‌افزاید: هر چه در عملکرد دولت نگاه می‌کنم هیچ اقدامی که به نفع معیشت و زندگی مردم باشد رخ نداده است. هر روز مسئولان به مردم وعده دادند که اگر برجام عملیاتی شود تمام مشکلات کشور حل می‌شود. پس کجاست آن وعده و وعیده ها؟! ۲ شیفته کار می‌کنم تا زندگی ام تأمین شود آقای محبی شهروند دیگری است که خود را کارمند بانک دولتی و ۴۶ ساله معرفی می‌کند می‌گوید: شاید بگویند کارمندان دولت بدون مشکل زندگی می‌کنند. این تفکر غلط در جامعه شکل گرفته است. اما متأسفانه اینگونه نیست. وی ادامه می‌دهد: شرایط زندگی برای کارمندان هم دشوار است. مستأجر هستم و در ماه حدود ۸۰۰ هزار تومان کرایه خانه می‌دهم. ۴ فرزند دارم که ۲ تای آن‌ها دانشجوی دانشگاه آزاد هستند. هزینه‌های زندگی با حقوقم یکسان نیست. عصر‌ها در حسابداری در بازار تهران فعالیت می‌کنم تا بتوانم یک زندگی آرام برای خانواده ام تأمین کنم. شب‌ها ساعت ۱۱ شب به منزل می‌رسم و شرایط جسمی من به گونه‌ای است که نیازمند درمان و دکتر هستم. ولی با توجه به اینکه از صبح تا شب مشغول کار هستم. فرصتی برای رفتن به دکتر برایم باقی نمی‌ماند. محبی می‌گوید: هیچ کس از داخل زندگی دیگران خبر ندارند. اینکه می‌گویند کارمندان بانک‌ها پولدار هستند همیشه درست نیست. در زمان روحانی بیمه درمانی ما قطع شده است آقای موسوی ۵۷ ساله که دور میدان، ولی عصر ایستاده بود در مقابله با سوال من می‌گوید: بازنشسته فولاد هستم. از زمان روی کار آمدن دولت یازدهم بیمه ما قطع شد است. متأسفانه بیمه درمانی نداریم. وی می‌گوید: هر چقدر حقوقم است باید خرج درمان و هزینه دانشگاه آزاد پسرم را تأمین کنم. خرج و خوراک زندگی ام هر ماه با قرض می‌گذرد. دولت کاری برای مردم نکرد. می‌خواستم قبل از عید یک وام قرض الحسنه دریافت کنم. به قدری در سیستم بانکی اذیت شدم که از گرفتن وام پشیمان شدم. بانک‌ها به جای آنکه در پرداخت تسهیلات خرد اینقدر سخت گیری کنند. جلوی وام‌های کلان را بگیرند و در جهت پرداخت اقساط معوق آن دسته از افرادی که وام کلان دریافت کرده اند اقدام کنند. موسوی بیان می‌کند: دخترفوق لیسانس هنر و دانشجوی دکترای هنر است. متأسفانه تا کنون با داشتن چندین مهارت مختلف کار مناسب در شأن آن پیدا نکرده است. دخل و خرجم با هم نمی‌خواند راننده تاکسی و ۵۹ ساله هستم. از بس در این ترافیک تهران ترمز و کلاج گرفته ام، درد مفاصل دارم. اما مجبو رهستم با این شرایط اقتصادی کار کنم. هیچ دولتی به فکر مردم نیست. اما دولت روحانی بیشتر از دولت‌های دیگر بی توجهی به تولید کرد. اکثر واحدهای تولیدی میدان جمهوری در حال ورشکستگی هستند. قبلاً برای تولید‌ها بسته‌های پارچه حمل می‌کردم. اما مدتی است که خبری نیست. وی می‌گوید: حجم کار تولیدی‌ها در این ۳ سال اخیر به ۳۰ درصد رسیده است. مسئولان دلسوز مردم نیستند. مگر روحانی نمی‌گفت که برجام اجرایی شود مشکل آب خوردن مردم هم حل می‌شود. الان در چشم مردم نگاه می‌کنم و حرف هایش را پس می‌گیرد. دخل و خرجم با هم نمی‌خواند. همسرم بیمار است و هزینه‌های درمان سرسام آور. خودم هم دیگر توان کار کردن ندارم، ولی مجبور هستم چرا که اگر کار نکنم توان زندگی ندارم. هر روز قیمت گوشت و مرغ گران و از سفره مردم کم می‌شود.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: