خانم بازیگر: مینیاتوری بازی کرده‌ام

رويا تيموريان اين شب‌ها با سريال «ديوار به ديوار»، مهمان تماشاگران تلويزيون است؛ سريالي که بعد از «کافه ستاره» و «شمس‌العماره» سومين همکاري اين بازيگر با سامان مقدم محسوب مي‌شود.

کد خبر : 665913
جام جم آنلاین: از همان سريال «رعنا» و تله‌تئاتر «برده رقصان» مي‌شد فهميد رويا تيموريان بازيگري نيست که ساده از کنار نقش‌ها بگذرد و بي‌طرح و برنامه سراغ اجراي آنها برود. شايد او بيشتر از هر بازيگر زن ميانسالي توانسته باشد نقش‌هاي متنوع در تلويزيون و سينما بازي کند و معمولا در اجراي ويژگي‌هاي شخصيتي و نمايش زواياي روحي نقش‌هايش دقيق عمل مي‌کند. نمي‌شود «زندان زنان»، «مرد باراني» و «قارچ سمي» را تماشا کرد و توان بازيگري او را ناديده گرفت يا مثلا «کافه ستاره» و «شمس‌العماره» را.
رويا تيموريان اين شب‌ها با سريال «ديوار به ديوار»، مهمان تماشاگران تلويزيون است؛ سريالي که بعد از «کافه ستاره» و «شمس‌العماره» سومين همکاري اين بازيگر با سامان مقدم محسوب مي‌شود.
شما براي سامان مقدم نقش‌ ملوک را در «کافه ستاره»، پري خانم را در «شمس‌العماره» و خانم ابريشمي را در سريال «ديوار به ديوار» بازي کرده‌ايد که سه زن از سه جهان متفاوت هستند که در بستر طنز و کمدي ساخته شده‌اند. در حالي که معمولا در چنين شرايطي اتفاقي که رخ مي‌دهد تکرار است!
شايد شانس من بوده که بتوانم اين سه نقش را براي آقاي مقدم بازي کنم. اول اين‌که من کمدي را با آقاي مقدم شروع کردم و دوم اين‌که در سينما و تلويزيون ما نقش‌هايي که براي خانم‌ها نوشته مي‌شود، تنوع زيادي ندارد و باز هم اين شانس من بود که براي اين نقش‌ها انتخاب شدم. به هر حال کار ما گروهي است و هيچ چيزي در اين حرفه مختص به شخص من نيست. تلاش و کوشش من به عنوان بازيگر، هميشه در کنار اطلاعاتي که فيلمنامه در اختيارم مي‌گذارد و راهنمايي و توضيحات کارگردان قرار مي‌گيرد تا بتوانم يک نقش را به بهترين شکل ايفا کنم. من نتيجه کار بازيگر را واقعا با کار گروه مرتبط مي‌دانم؛ بخصوص کار کارگردان و نويسنده.
تفاوت اين نقش‌ها حتما به شناخت شما از زنان و روحيات آنها هم ارتباط دارد. اين‌طور نيست؟ شناخت حتما موثر است؛ بخشي از آن با تجربه به‌دست مي‌آيد، بخشي ديگر با کنکاش بازيگر در هنگام ايفاي نقش حاصل مي‌شود و همين‌طور ديدن اطراف، توجه به آدم‌ها و.... و تئاتر؟ بله. تئاتر که پايه هنر بازيگري است. من سال‌ها تئاتر بازي مي‌کردم و بعد از آن بود که با سريال رعنا وارد تلويزيون شدم. خدا را شکر در تئاتر‌هاي مطرحي بازي کرده‌ام و در دهه 70 و 80 يکي از بازيگران مطرح تئاتر ايران بودم، البته به اين معنا که هميشه نقدهاي خوبي از منتقدان مي‌گرفتم نه اين‌که جز من کسي نبوده است! به‌طور طبيعي کوله‌باري که از تئاتر با خودمان مي‌آوريم خيلي در سينما و تلويزيون به کارمان مي‌آيد، چون تئاتر زنده است و بازيگر تئاتر بايد مطالعه زيادي داشته باشد، نمايشنامه و رمان بخواند و همه اينها‌ باعث مي‌شود دانشي در ناخودآگاه او اندوخته شود. اين دانش به همراه تجربيات زندگي و چيزي که اسمش را مي‌گذاريم خلاقيت، دست به دست هم مي‌دهد که بتوانيم نقشي را درست ايفا کنيم.
خانم ابريشمي چطور شکل گرفته و تحليل شما از اين شخصيت چيست؟ من سعي کردم نقش خانم ابريشمي را هم متفاوت با کارهاي قبلي بازي کنم. از نظر من مهم‌ترين ويژگي خانم ابريشمي تنهايي اوست. ما زن‌هاي زيادي مثل خانم ابريشمي داريم، فقط نگاه دقيقي به اين زن‌ها نداشته‌ايم؛ زناني که همسرانشان را از دست داده‌اند و فرزندانشان به آنها سر نمي‌زنند يا مهاجرت کرده‌اند. شايد به لحاظ اقتصادي هم مشکلي نداشته باشند، اما به لحاظ ارتباطات عاطفي و انساني تامين نيستند و نياز به معاشرت اجتماعي دارند. براي همين هم در جمع خانواده‌هايي که در سريال «ديوار به ديوار» مي‌بينيم، خانم ابريشمي تک و تنهاست. او کسي را ندارد و از فرزندانش دور است، در حالي که بقيه شخصيت‌ها در قالب خانواده هستند و قصه‌هاي خودشان را دارند. ابريشمي يک تک‌واحدي است که تلاش مي‌کند همه را به صلح و آرامش دعوت کند. او مي‌خواهد همه‌چيز آرام باشد و همه يکديگر را دوست داشته باشند؛ چيزي که امروز همه جهان به دنبال آن است و نياز دارد.
فکر مي‌کنم از برخي جهات هم شبيه خود شماست. اين‌طور نيست؟ من به اين بخش ماجرا فکر نکرده‌ام، اما اگر احساس مي‌کنيد شبيه من است، شايد به اين دليل باشد که سعي کرده‌ام بازي خيلي پررنگي ارائه نکنم. به قول معروف تئاتري يا تلويزيوني بازي نمي‌کنم چون در دوره‌اي که تلويزيون‌هاي ما نصف پرده سينما طول و عرض دارد حتي در خانه‌هاي کوچک، من قائل به بازي سينمايي هستم حتي در تلويزيون. گاهي نقش به بازيگر اين اجازه را نمي‌دهد که خيلي بازي پررنگ و واضحي به نمايش بگذارد. براي همين خيلي مينياتوري و ظريف به گوشه‌هايي از شخصيت اين زن مي‌پردازم.
مثل تمايل و کشش بين او و سرهنگ دلپاک؟ بله و نيز در خنده‌ها و گريه‌هايش. به نظرم اين زن به قدري اصيل، باوقار و موجه است که حتي خنده‌ها و گريه‌هايش هم بايد ظرافت داشته باشد. من اين زن را اين‌طوري شناختم و فکر مي‌کنم مورد تائيد کارگردان هم بوده است.
فکر نمي‌کنيد اين ظرافت در اجراي نقش باعث مي‌شود بازي شما خيلي به چشم نيايد يا بي‌اهميت تلقي بشود؟! من عادت ندارم روي موجي سوار بشوم. ترجيح مي‌دهم تجربيات خودم را کسب کنم. ضمن اين‌که وظيفه ماست سطح دانش بصري و شنوايي مخاطبمان را ارتقا بدهيم. امروز اتفاقات تازه‌اي در بازيگري در دنيا رخ مي‌دهد و ما هنوز خيلي مانده به اين دستاوردها و اتفاقات جديد برسيم چون امکانش را نداريم. اين مبحث مفصلي است که مجال پرداختن به آن اينجا نيست و من فقط درباره نقش خانم ابريشمي بگويم که سعي مي‌کنم با ظرافت و بدون سر و صدا و برجسته‌کردن احساسات و احوالاتش او را نمايش بدهم. براي من جزئيات اهميت زيادي دارد؛ پيدا کردن چيزهاي کوچک و کنار هم قرار دادن آنها و شکل دادن به نقش. در نهايت تماشاچي به طور غريزي لذت مي‌برد؛ شايد نداند چرا اما نقش را باور خواهد کرد.
به شرط اين‌که در زندگي پرشتاب امروز براي تماشاي اين ظرافت‌ها حوصله به خرج بدهد!
شايد مخاطب امروز شتاب‌زده باشد، اما خانم ابريشمي شتاب ندارد؛ او دارد زندگي خودش را مي‌کند و مخاطب متوجه آرامش اين شخصيت مي‌شود. خصلت او اين نيست که با سرعت زمانه جلو برود. بخشي از ريتم و تصويري که از اين زن مي‌سازيم به کارگردان و تدوين‌گر ارتباط دارد و آنجا شايد بتوان سرعتي به او داد ولي درباره شخصيتش، به اين قائل نيستم که بايد خيلي سريع‌تر باشد با تظاهرات بيروني و خيلي آشکار. ابريشمي اصلا چنين زني نيست! نگاه من اين بوده و اميدوارم مورد تائيد مردم هم باشد.
در مجموع از سريال «ديوار به ديوار» راضي هستيد؟ خوشحالم در پروژه‌اي هستم که نفس تازه، نشاط و شادابي به تلويزيون آورده است. اين را در برخورد با مردم و اطرافيانم شنيده‌ام و فکر مي‌کنم ويژگي سريال «ديوار به ديوار» اين است که به تماشاچي احترام مي‌گذارد. فضا، ديالوگ‌ها، شخصيت‌ها، اتفاقات و ماجراها طوري طراحي شده که مخاطب هم به اين اثر احترام مي‌گذارد و آن را دوست دارد.
فکر مي‌کنم درون شما دخترکي شاد و بانشاط و حتي اهل شيطنت هست که هيچ‌وقت در هيچ نقشي ديده نشده و به نمايش در نيامده است. چرا؟
آخر نمي‌گذارند! نقش‌هايي که براي خانم‌ها آن هم خانم‌هاي هم سن و سال من در تلويزيون مي‌نويسند، خيلي تنوع ندارد. خط قرمزها در تلويزيون تنگ‌تر از سينما و تئاتر است. شيطنتي که شما مي‌گويي هست، اما من اجازه ندارم خيلي آن را نشان بدهم. فعلا به همين بسنده کرده‌ام که نقش‌هاي تکراري بازي نکنم و اين براي من جذاب است که بتوانم شخصيت‌هاي متفاوت را به نمايش بگذارم. البته در تئاتر، نقش کمدي با اين ويژگي‌ها داشتم و منتقدان نوشتند که رويا تيموريان اشتباه کرده نقش‌هاي جدي يا تراژيک بازي کرده است!
نقشي بوده که دلتان بخواهد بازي کنيد و پيش نيامده باشد؟ همين خانم شاد و شيطاني که شما گفتيد را خيلي دلم مي‌خواهد بازي کنم ولي خب محدوديت‌هايي هست و من فکر نمي‌کنم شرايطش به اين زودي‌ها پيش بيايد؛ فعلا بايد شيطنت کوچک بکنيم تا ببينيم چه مي‌شود.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: