قاليباف: درد اینجاست میگویند دختر وزیر مظلوم و بیکار است پس بقیه مردم چه کنند
محمدباقر قالیباف گفت: درد اینجاست که میگوییم دختر وزیر آموزشوپرورش -به نقل از آقای جهانگیری میگویم- بیکار و مظلوم است بعد برود چنین کاری انجام دهد! پس بقیه مردم بیچاره چه کنند. تکلیف آنها چیست.
حبرگزاری فارس: دومین مناظره زنده تلویزیونی داوطلبان دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری عصر امروز (جمعه) با حضور هر 6 داوطلب آغاز شد.
مشروح اظهارات محمدباقر قالیباف کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری در این مناظره به شرح ذیل است:
عرض تسلیت دارم به مناسبت حادثه تلخ معدن در استان گلستان و عرض تسلیت دارم به همه آسیبدیدگان و ملت عزیزمان.
موضوع فرهنگ بدون شک یکی از مهمترین موضوعات همه جوامع است و دو نگاه در حوزه مسائل فرهنگی میتواند وجود داشته باشد، یک نگاه بدبینانه به جامعه و یک نگاه خوشبینانه به جامعه.
در نگاه بدبینانه اینکه یک نگاه قیّممآبانه و بسته و کنترل و نظارت شدید بر موضوعات فرهنگی و یک نگاه هم نگاه خوشبینانه است.
نگاه خوشبینانه بر این مبناست که ما اصل را بر آگاهیبخشی برای مردممان در نظر بگیریم تا آنها بتوانند با توانمندسازی و با حضور خودشان و نهادهای مردمی بتوانند در این زمینه نقشآفرینی کنند، البته بنده معتقدم آموزش و پرورش میتواند مهمترین و اساسیترین وزارتخانهای باشد که در این بخش تأتیرگذار باشد و اگر درست عمل کند آثار مثبتی دارد و اگر منفی عمل کند آثار منفی دارد، امروز هم مشکلات ما در حوزه اقتصادی که وجود دارد، واقعاً ریشه اساسی آن به حوزه فرهنگ و تربیت بازمیگردد.
اجازه میخواهم همین حادثهای که در هفته جاری اتفاق افتاد را مورد اشاره قرار دهم، نگاه کنید یک محمولهای توسط سخنگوی قوه قضائیه بحث شد، بر این مبنا که به هر حال یک محموله مشکوکی که چند تُن پوشاک بود، در یک ویلایی پیدا شده که متعلق به یکی از وزرا بوده است، این پرونده مورد رسیدگی قرار گرفت و ظرف دو روز کارش به صورت خیلی فشرده انجام شد.
سؤال واقعا این است که در یک وزارتخانهای که آموزش و پرورش است و مسئولیت دارد، وقتی میبینیم این رفتار به گونهای است که واردات در حال انجام است آن هم واردات غیرقانونی، حالا یا قانونی یا غیرقانونی اما واردات غیرضروری.
واقعاً این بحث پیش میآید یک وزارتخانهای صنعتی اقتصادی بوده باشد، نه وزارتخانه آموزش و پرورش، آن هم این واردات، واقعاً این جا این موضوع باعث نگرانی مردم نمیشود که مردم احساس کنند در یک وزارتخانه آموزش و پرورش، رأس این وزارتخانه چنین حرکتی را انجام دهد، چگونه مردم به این اعتماد کنند؟ چگونه قشر فرهیخته اعتماد کنند؟ چگونه بازنشستگان آموزش و پرورش به این اعتماد کنند؟ چگونه آنانی که در حوزه حقالتدریسی باقی ماندند، به این اعتماد کنند؟
اگر ما بخواهیم در حوزه اقتصاد که مشکل اصلیمان در آن «بیکاری»است و بخواهیم 5 میلیون شغل ایجاد کنیم یا بتوانیم یارانه طبقه محروم را که فقط با یارانه زندگی میکنند را هم تقویت کنیم، ما نیازمند این هستیم که یک نظامی در اصلاحات پولی، مالی، گمرکی و همه این موارد انجام شود، در حقیقت میبینیم این یک نمونه در هفته قبل است که اتفاق افتاده است، ما حتماً روزها، ماهها و سالهای متمادی همیشه از این اتفاقات داریم و این مشکلات به وجود میآید.
حتما پژوهش، تجهیزات، وسایل کمک آموزشی، مدارس و دانشگاههای ما و همچنین معیشت معلمان و بازنشستگان معلمان دچار مشکل هستند.
سال که میگذرد حقالتدریسیها حق خود را نمیگیرند، آنگاه در این صورت در مدارس اتفاقی میافتد که دانشآموزان در آن میسوزند؛ من هم این را قبول دارم.
جناب آقای روحانی! من واقعا متعجبم؛ من که درد مردم را میگویم اخلاق را رعایت نمیکنم اما جنابعالی اسم کسی را میآورید که پاسخگوی همین مشکلات است.
مردم عزیز! وقتی من به این مشکلات اشاره میکنم و میگویم دولت 4 درصدیها، رویکرد 4 درصدیها و یا ویژهخواریها مربوط به همین موضوع است.
مردم عزیز! شما نگاه کنید، دلالان ما واقعا مشکلات گرانی را درست میکنند. قاچاق کالا و ارز امروز بیشترین مشکل را برای ما ایجاد کرده است.
مشکلات مربوط به وارداتیهای بیوقفه است. وارداتچیهایی که و تجهیزات مواد اولیه را وارد کنند تجار دست آنها را میبوسند ولی وزیر آموزش و پرورش ما لباس بچه از ایتالیا وارد میکند. مردم شما فکر میکنید با این کار اقتصاد ما درست میشود؟ هرگز.
درد اینجاست که ما میگوییم دختر وزیر آموزشوپرورش -به نقل از آقای جهانگیری میگویم- بیکار و مظلوم است بعد برود چنین کاری انجام دهد! پس بقیه مردم بیچاره چه کنند. تکلیف آنها چیست، آنها میتوانند چنین کاری انجام دهند؟
من قضاوت نمیکنم اما اصل آن اشتباه است. این محموله وقتی وارد کشور میشود اصلش خطاست و نتیجه آن این میشود که آموزش و پرورش چنین شرایطی را پیدا کند؛ واقعا چنین چیزی شرمآور است.
زمانی که برای یک جامعه فرهنگی این وضع معیشتی معلمان و اساتیدش باشد و وضعیت دانشآموزان آن اینگونه باشد شرماور است، دانشآموزانی که باید چادر و کفشهایشان را در یک خانواده با هم عوض کنند بعد وزیرش اینگونه کالا وارد کشور کند و محموله بیاورد.
آقای روحانی! علتی که 5 میلیون شغل ایجاد نمیشود همین است. علت اینکه به محرومان رسیدگی نمیشود و علت آنکه در صندوق ذخیره فرهنگیان چنین اتفاقی میافتد هم همین است. اینهاست که این مشکلات را به وجود میآورند، تازه اینها میخواهند این مشکلات را حل کنند. چگونه اینها میتوانند این مشکلات را حل کنند؟
ما حقوقبگیر 57 میلیونی، 100 و 200 میلیونی را میگوییم ذخیرههای انقلاب هستند، میگوییم وارداتچی مظلوم است! بعد هم اگر حرف اینها را بزنیم میگویند قالیباف بداخلاق است. واقعا درس اخلاق این است؟ من واقعا متأسفم.
امیدوارم مردم ما به گونهای عمل کنند که همه رویهها را به آرمانهای بلند امام مهربانیها برگردانیم که مردم در مسند کار تصمیم بگیرند نه 4 درصد در دولت با این روش برای مردم.
همانطور که عزیزان اشاره کردند نقد نعمتی است که خدا داده است و جوامعی هم میتوانند موفق باشند و پیروز شوند و پیشرفت کنند که واقعاً با خرد جمعی و با نقد و با توصیه به یکدیگر در این زمینهها عمل کنند، هیچ شکی در این موضوع نیست.
ما با هم به گونهای هم صحبت نکنیم که فکر کنند امروز «انقلاب» مانع حقوق شهروندی افراد است.
اقوام و مذاهب حتماً همه از حقوق شهروندی برخوردارند و باید هم باشند، مگر الان نیست؟ بنده نمیدانم منظور آقای روحانی از طرح این بحث چه بود.
بنده خودم توفیق حضور در نیروی انتظامی را که داشتم، چندین فرمانده در بالاترین ردهها حتی در خود کردستان از اهالی اقوام عزیز کُرد و اهل سنت آنجا بودند و رشد پیدا کردند و به بالاترین درجات دست یافتند و تا رده در نیرو آمدند.
امروز در شهرداری تهران از همه اقوام و از ادیان مختلف و از مذاهب مختلف حضور دارند، امروز بیش از 13 درصد مدیران شهرداری تهران «بانوان» هستند، «جوانان» هستند، مانعی در این زمینه وجود ندارد و ما حتماً میتوانیم استفاده کنیم.
این موضوع را نگوییم که این کار انجام میشود، در دولت مردم موظفیم اختیارات را هم به آنان منتقل کنیم و بر اساس شایستهسالاری آنان را به کار گیریم و این از سیاستهای قطعی است که مدنظر ماست.
جناب آقای روحانی در دولت شما هم دانشگاههای ما سیاسی نشدند، امروز واقعاً دانشگاههای ما سیاسی نیستند، باید به این موضوع توجه کنیم و مهم این است که ما تمرکززدایی هم انجام دهیم که اختیارات را هم به خود مردم در استانها و شهرستانها، با هر قومیت و با هر گرایش و با هر سلیقهای واگذار کنیم، خودشان کارشان را انشاءالله انجام دهند و تصمیمگیری کنند.
برجام حتما یک سندی است که مورد احترام همه دولتها خواهد بود و طبیعتاً طرف مقابل هم مکلف است که به تعهداتش عمل کند.
اما نکتهای که مهم است اینکه امروز در اجرای برجام چه کردهایم؟ آقای رئیسی نکاتی را اشاره کردند، آثار اجرای برجام برای مردم ما چه بوده است؟ امروز وقتی از مردم عزیزمان سؤال میکنیم که آیا روزی که برجام در دستور کار بود، معنایش این بود که گشایشی در کار اقتصادی صورت گیرد، درباره این موضوع امروز اظهار مردم ما این است به درستی این اتفاق نیفتاده است.
حال سؤال اینجاست حتی معتقدم اگر هم بخشی از این موارد حل هم بشود، باز مشکل مردم حل نمیشود، چون اشکالات ما در «سیستم اداره اجرایی دولت» است، این دولت با روش کاری و با نگاهی که دارد که این نگاه را بنده توضیح دادم، یعنی وقتی جلوگیری از قاچاق کالا و ارز اتفاق نمیشود، وقتی وارداتچیها این کار را انجام میدهند، وقتی که سر تا پای بانکهای ما زد و بند است و ظلم به مردم میکنند، اگر امکانی هم بیاید باز دومرتبه همین 4 درصدیها بهرهمند میشوند.
ما باید دو کار انجام دهیم، هم حقمان را از این برجام بگیریم، هم زودتر از آن، حقمان از این 4 درصدیها بگیریم که اگر امکان واردات به کشور باشد باز آنها (4 درصدیها) از این بهرهمند میشوند، شما نگاه کنید برجام الآن تا به این تاریخ تبدیل به مرکز واردات اروپاییها به ایران شده است، شما نگاه کنید چقدر به ما کالا فروختهاند، چه کسی منفعت آن را بردند؟ 4 درصدیها؛ زحمت آن برای چه کسی باقی ماند؟ مردم.
«سیاست خارجی» یکی از ارکان جدی اداره هر حکومتی است، دولتها همانطور که به مسائل داخلیشان توجه میکنند، با توجه به شرایط بینالمللی که امروز در دنیا حاکم است، فلذا ارتباط، هماهنگی، مذاکره گفتوگو چه با دولتها و چه با ملتها یک ضرورت اجتنابناپذیر است.
آن چیزی که باید دقت کنیم این است که ما در حوزه دیپلماسی، باید هم به دیپلماسی قدرت توجه کنیم، هم به دیپلماسی مذاکره توجه کنیم، هم به دیپلماسی عمومی توجه کنیم و هم به «دیپلماسی اقتصادی».
«دولتِ مردم» در سیاست خارجی خودش در این شرایط موجود اولویت را به «دیپلماسی اقتصادی» داده است، اگر دولت یازدهم امروز به حق میگوید من در «دیپلماسی مذاکره» موفق بودهام، دلیلش این است که ما در «دیپلماسی قدرت» قبلاً موفق بودهایم و این اقتدار را داشتهایم که آنها در «دیپلماسی مذاکره» پای میز مذاکره آمدند.
در دیپلماسی «دولتِ مردم» تلاش ما بر این است که امروز ما به دنبال دیپلماسی اقتصادی باشیم، یکی از اشکالات امروز ما در دولت یازدهم این است که انسجامی در حوزه تجارت بینالملل وجود ندارد، این کار در وزارتخانههای مختلف توزیع شده است و اشکال دارد.
انشاءالله در برنامه مدونمان این موضوع وجود دارد که «وزارت امور خارجه و تجارت بینالملل» داشته باشیم و ایجاد کنیم با اولویت دیپلماسی اقتصادی برای همسایگان و برای کشورهای منطقه، 400 میلیون نفر بازار منطقهای ماست که باید به آن توجه کنیم، رویکردمان را هم باید عوض کنیم، کشور ما از ابتدا، از قبل و بعد از انقلاب، رویکردش واردات بوده است.
ما باید این رویکرد را به سمت صادرات تغییر دهیم و همه سفارتخانههای ما و کنسولهای ما در خدمت تجار، صنعتگران، کارآفرینان باشد و هر کدام آنها نماینده فروش کالای ایرانی برای اشتغال و تولید برای جوانان عزیز ما انشاءالله باشند.
در حقیقت «دیپلماسی قدرت» نکته بسیار مهم و اساسی است، اگر نبود دیپلماسی قدرت، اگر نبود رشد علمی در حوزه دفاعی، اگر نبودند شهدای مدافع حرم، اگر نبودند شهدای دفاع مقدس، هرگز امکان در برقراری «دیپلماسی مذاکره» وجود نداشت.
جناب آقای جهانگیری! ما واقعاً باید با مردممان در این بخش مقداری با صداقت بیشتر صحبت کنیم. شما به گونهای سخن میگویید که گویا تنها یک طایفه خاص هستند که فقط ظاهراً آنها درس خواندهاند و فقط آنها تخصص دارند و فقط آنها سیاست را متوجه میشوند و فقط آنها هستند که میتوانند کشور را اداره کنند و بقیه یا افرادی تند هستند یا تندخو هستند یا بلد نیستند یا کار ندارند، لذا اگر آنان بیایند دومرتبه شما را به ته دره میبرند.
شما از همه بهتر میدانید که بنده منتقد جدی دولتهای نهم و دهم بودهام، در مناظره قبل گفتم دولتهای نهم و دهم با همه انتقاداتی که از آن داریم، به مستضعفین و محرومان رسیدگی کرد، امروز این نکته را هم بگویم که ویژگی دولتهای نهم و دهم این بود که به جوانان اعتماد کرد، جوانان خلّاق، متدین و انقلابی را روی کار آورد، جوانانی را آورد که آنها توانستند کارهای بزرگی را در رشد علمی کشور انجام دهند.
امروز روندی که در دولت یازدهم وجود دارد به تعبیر برادر عزیزمان جناب آقای میرسلیم، دیگر شما نه شرایط جسمی افراد و نه شرایط فرصتشان را در نظر میگیرید، آنان دنبال تجارت خودشان هستند، میلیونها بیکار هم وجود دارند، میگویند اجازه دهید و فرصت را به نسل بعدی بدهید، مطمئن باشید آنها بهتر از شما کشور را اداره خواهند کرد.
همانطور که در ابتدای صحبتم اشاره کردم فرهنگ حتما دستوری نیست، فرهنگ قیممآبانه نیست، باید به مردم اعتماد کرد، فرهنگ را به دست خود مردم سپرد و اولین تکریم اهالی فرهنگ، واگذاری امور فرهنگ به دست خودشان است، نه اینکه ما کسی را به کار گیریم که نه او اهل فرهنگ را بشناسد و نه اهل فرهنگ او را.
اگر اینجا به طور ابزاری از یک شخصیت در حوزه موسیقی نام میبریم، این خوب نیست، ما بگوییم برای موسیقی چه کردیم، در شهر تهران به همه مجموعه خانه موسیقی دهها میلیارد کمک شد، امروز آثار اقتصاد سینما در شهر تهران «کشوری» بوده است و در شهرداری این اتفاق افتاد، برای تئاتر نیز همینطور، دهها سالن تئاتر در شهر تهران، چندین هزار صندلی سینما اضافه شد، 12 سال است توفیق خدمت به خانه هنرمندان، خانه سینما و خانه تئاتر و خانه موسیقی را داشتهایم، شعار ندهیم بگوییم برای ما مهم هستند، ولی کاری برای آنان انجام ندهیم.
چرا مردم را از جنگ میترسانیم، اگر کسی قدر صلح را بداند، بنده و امثال بنده هستیم، آنقدر که ما آسیب جنگ را دیدهایم، بهترین دوستان و یارانمان را در کنار خودمان در جنگ از دست دادهایم، برادر خودم را در جنگ از دست دادهام، ما قدر صلح را بیش از دیگران میدانیم.
اما از آن طرف این را هم میدانیم که اگر قدرت نداشته باشیم، عزت ما را زیر پا میگذارند، ذلت را به ما تحمیل میکنند، فلذا مردمان را از جنگ نترسانیم و آنان را تهدید نکنیم، این زیبنده ملت افتخارآفرین ایران در طول تاریخ نیست.
آن کسی هم که وعده میدهد، سابقه من روشن است، اگر برنامهای را برای ایجاد 5 میلیون شغل مطرح کردم، به خاطر این بود که متعهد هستم و حتماً انجام میدهم و سابقهام این موضوع را نشان میدهد.
آقای روحانی! اگر جنابعالی وعدهای دادید و نتوانستید عمل کنید، آن را به دیگران نسبت ندهید.
برای اجرای هر برنامهای از جمله همین برنامه چالش بین حوزههای دانشگاهی با حوزه مربوط به صنعت و کارگاهها و بخشهای آنجا، قبل از هر چیز مهم این است که ما چه باور و تفکری داریم و رویکرد ما چیست.
صحبتها در مناظره امروز نشان میدهد که دو تفکر در اینجا وجود دارد، یک تفکر این است که معتقد است «ندارد»، یعنی به منابع داخلی، به نیروهای داخلی و به منابع مادی و انسانی خیلی توجه ندارند و بیشتر به دنبال سرمایه خارجی هستند، البته ما هم معتقدیم سرمایه خارجی لازم است، اما اساس باید داخل کشور باشد.
این تفکر همچنین معتقد است که «نمیشود»، یعنی به روشها و نوع رویکردهای مدیریتی کار برمیگردد و یا میگویند «نمیتوانیم»، در حقیقت این تفکر باعث شده که ما نه از منابع استفاده کنیم و نه اینکه «میشود» و نه اینکه «میتوانیم».
این موضوع از مشکلات امروز ماست، یعنی ما بسنده کردهایم به حرف و شعار و من فکر میکنم در 4 سالی که گذشت دیگر این روند هم برای شعار و هم برای حرف کافی است.
یک تفکر هم تفکر «دولتِ مردم» است که معتقد است ما به اندازه کافی منابع مالی و انسانی و سرمایههای انسانی و مادی داریم، روشهای مناسب و خوب را با جوانان عزیزمان و تکنولوژی لازم را در اختیار داریم و هم میتوانیم.
ما میتوانیم 5 میلیون شغل را ایجاد کنیم، میتوانیم سامانه ملی کارانه را سازمان دهیم و میتوانیم این ارتباط را مخصوصاً همان محیط دانشگاهی و حوزه کار را برقرار کنیم و ما میتوانیم یارانه نقدی قشر محروم و کمدرآمد جامعه را افزایش دهیم و ما میتوانیم رونق و تحرک اقتصادی را به جامعهمان در طول 4 سال آینده بیاوریم و دست به دست هم دهیم و مشکلات را حل کنیم.
ما در «دولتِ مردم» بر این اعتقاد هستیم که شفافیت و هوشمندی در دولت شکل بگیرد، هوشمندی از باب اینکه ما سیستمهای هوشمند را برای اصلاح ساختارها به کار گیریم و شفافیت از این باب که مردم بر اساس اصل هشتم قانون اساسی نظارت بر مدیران و مسئولان داشته باشند به این معنا که بدانند رئیس دولت و وزرا کجا زندگی میکنند، کجا کار دارند و چه کاری انجام میدهند و اموال آنها چقدر است.
بنده در اینجا یک پیشنهاد هم به همه داوطلبان دارم و خودم را هم آماده کردهام، اینکه در مناظره هفته آینده همه ما بیاییم و لیست اموالمان را به مردم اعلام کنیم و به قوه قضائیه هم بدهیم و بگوییم ما به عنوان کاندیدای ریاستجمهوری اموال خودمان و بستگان درجه یکمان چقدر است تا مردم بدانند با چه کسی طرف هستند.
ثروت همه اعضای دولت باید معلوم باشد و این شفافیت باشد که ما کجا هستیم، کجا زندگی میکنیم، فرزندان ما چه میکنند، اگر اینگونه شود، فساد اینگونه از بین میرود، با هوشمندسازی سیستمها میتوانیم فساد را از بین ببریم، علت این امر چیست؟ به خاطر اینکه دست این 4 درصدیها را از اموال بیتالمال و انفال و از دور زدن قانون کوتاه کنیم.
اگر ما این کار را انجام دهیم 96 درصدیها که تودههای مردم هستند، دغدغههایشان حل میشود و مردم با این اقدام به عرصه اقتصادی کشور باز میگردند، اگر مردم به عرصه اقتصادی کشور بازگردند، ما از بحران اقتصادی نجات پیدا میکنیم و میتوانیم رونق اقتصادی ایجاد کنیم و میتوانیم شغل درست کنیم.
اینجاست که انسجام اجتماعی و اعتماد که بزرگترین سرمایه ملی ماست، پیدا خواهد شد، اختلاف طبقاتی از بین خواهد رفت، معضلات اجتماعی از بین خواهد رفت و هر روز شاهد فروپاشی خانوادهها نخواهیم بود، هر روز شاهد افزایش طلاق نخواهیم بود، شاهد افزایش اعتیاد نخواهیم بود، شاهد مهاجرت به شهرها و حاشیه شهرها نخواهیم بود، اینهاست که میتواند به ما کمک کند.