۶ پیشنهاد برای کنار آمدن با عوارض دوران بیکاری
توصیه به ماندن در یک محیط کار تا زمانی است که قرار است کار یاد بگیرید و با فضاهای کاری مرتبط آشنا شوید، اما بعد از آن، در نخستین فرصت نقل مکان کنید.
کد خبر :
662378
سرویس سبک زندگی فردا : «بنشست و به هایهای بگریست/ کآخر چه کنم؟ دوای من چیست؟ / کاری بکنای نشان کارم/ زین چَه که فروشدم، برآرم/ بیکار نمیتوان نشستن/ در کنج خطاست دست بستن»؛ اینها را مولانا در وصف حال مجنون گفته است؛ کسی که خواستنیترین چیز زندگیاش را بهدست نمیآورد و در حسرتش میسوزد؛ اما اجازه بدهید این وصف حال را برای یک موضوع روزمره هم بهکار ببریم؛ کسی که کار مورد علاقهاش را از دست داده یا هر چه تلاش میکند، مورد مناسبی پیدا نمیکند. در ادامه این مطلب را به نقل از همشهری آنلاین بخوانید.
او در این دوران گذار، هزار فکر میکند؛ «کآخر چه کنم؟ دوای من چیست؟» در واقع، درماندگی در عبور از یک بحران، بیشتر از خود آن برای ما چالش درست میکند؛ چالشی روانی که با بیپولی، از دست دادن امید، از بین رفتن برنامههای آینده و اعتماد به نفس و البته نگاههای سنگین اطرافیان همراه میشود. بهنظر شما چطور میشود با دوران بیکاری و عوارضش کنار آمد؟ یک خانواده با جوان یا پدری که دچار این وضعیت شده است چه رفتاری باید داشته باشد؟ بیکار نمیتوان نشستن میشود کارهایی کرد که هم از زیر بار روانی سنگین بیکاری خلاص شد و هم لقمه نانی به کف آورد؛ فراموش نکنیم که نداشتن
یک کار مشخص با درآمد معین، با بیکاری بهمعنای نداشتن و انجام ندادن هیچ کاری، متفاوت است. از قدیم گفتهاند: از تو حرکت، از خدا برکت. هر روز شال و کلاه کنید و از خانه بیرون بروید و بهطور جدی دنبال کار باشید. از هر راهی که ممکن است و به ذهن شما میرسد در جستوجوی کار باشید. میتوانید از طریق اینترنت پیگیری کنید. با دوستان و آشنایان مشکل خودتان را بدون خجالت مطرح کنید. بنگاههای کاریابی هم میتواند کمک بزرگی به شما بکند. علاوه بر این ما به شما توصیه میکنیم که جستوجوی خود را فقط روی یک کار و یک رشته خاص متمرکز نکنید. حتی میشود گفت که کاریابی را شغل جدید و
موقت خود بدانید. برنامه روزانه داشته باشید قدم اول این است که آدم بیکاری نباشید. اینکه از این کار پول قابلقبولی درمیآید یا نه، در درجه دوم اهمیت است. اولویت اول این است که صبح که از خواب بلند میشوید، یک سؤال بزرگ جلویتان سبز نشود که امروز چه کار کنم؟ نداشتن برنامه روزانه، نخستین دلیل برای کلید خوردن فکرهای ناامیدکننده است و البته زمینهساز برای اینکه دیگران بهخودشان اجازه بدهند که در مورد شما قضاوت کنند. بهترین کار در این شرایط این است که نخستین و دمدستیترین کاری که برایتان پیش میآید را انجام بدهید تا عجالتا از بیکاری خلاص شوید. خلاقیت را
فراموش نکنید بهترین کار برای فرار از افسردگی و بیرمقی دوران بیکاری فکر کردن است؛ فکر کردن به راههای تازه. به هر ایده خلاقانه و معقولی که ممکن است برای شما دریچهای تازه باشد. فکر کنید و از شکست و قضاوت دیگران نترسید. البته این به معنی بیگدار به آبزدن نیست. همه جوانب ایدههای خلاق را خوب بررسی کنید، ولی نو و غیرمتعارفبودن کار، شما را دلسرد نکند. چندآدم خلاق میشناسید که قبل از شروع کارشان هیچ تضمین صددرصدی برای موفقیت نداشتند؟ حتی خیلی از ایدههای جدید و کارآفرین در ابتدا و قبل از شروع کار مورد تمسخر دیگران بوده است. برای همیشه صبور باشید
مهمترین آسیب در این دوران این است که صبوریتان را از دست بدهید؛ بهویژه وقتی که از طرف اطرافیان تحت فشار هستید. مطمئن باشید که کار برای کسی که اهل کار است پیدا میشود، اما اگر عصبی و ناامید شوید، فقط مشکل را مضاعف کردهاید چرا که خیلی سریع، تلاشتان برای پیداکردن کار کمرنگ میشود و ناخواسته میپذیرید که قرار است بیکار بمانید. تا مدتی یک جا بمانید این نکته برای زمانی است که مسیر را پیدا کردهاید؛ مثلا در یک دفتر کاری مرتبط با رشته و تخصصتان در پایینترین رده کاری به یک کار موقت پارهوقت مشغول شدهاید. مطمئن باشید مدیران آنجا شما را زیرنظر دارند.
حتی شاید به عمد خواسته باشند با این پیشنهاد، امتحانتان کنند که ببینند چقدر اهل کارید و چقدر بهدنبال ارتقای شغلی هستید، به همین دلیل، شما هم متقابلا همه کارهای آنها را زیرنظر بگیرید. با این هدف که کارشان را خوب یاد بگیرید و بهتدریج قابلیتهایتان را به آنها نشان دهید. این نکته مهمی است که آنها به این نتیجه برسند که شما در این کار توانمند هستید. برای همیشه یک جا نمانید توصیه به ماندن در یک محیط کار تا زمانی است که قرار است کار یاد بگیرید و با فضاهای کاری مرتبط آشنا شوید، اما بعد از آن، در نخستین فرصت نقل مکان کنید. البته این بار نه بهعنوان یک تازهکار
که به حداقلها راضی است بلکه بهعنوان یک کارشناس زبده و باتجربه که قدرت حل مسائل کارفرمای جدید و پیشنهادهای سازنده را دارد. همه دلیل اینکه نباید در نخستین جایی که کار را شروع کردهاید بمانید، همین است. تجربه نشان داده که کارفرمای اول، ناخواسته و برای همیشه به شما به چشم همان کارآموز نابلد روز اول نگاه میکند و حتی اگر کارهای مهمتری را به شما بسپارد، این کار را با احتیاط زیاد و فاصله زمانی بیش از حد معمول انجام میدهد.