مردی که همسرش را به بیمارستان نبرد به حبس محکوم شد

مرد جوانی که به‌خاطر نگهداری متادون و فراهم‌کردن شرایط خودکشی و نرساندن همسرش به بیمارستان مجرم شناخته شد، از سوی دادگاه به حبس محکوم شد.

کد خبر : 660718
روزنامه شرق: مرد جوانی که به‌خاطر نگهداری متادون و فراهم‌کردن شرایط خودکشی و نرساندن همسرش به بیمارستان مجرم شناخته شد، از سوی دادگاه به حبس محکوم شد.
به گزارش خبرنگار ما، ٢٧ خرداد سال ٩٢ خبر مرگ زن ٣٠ساله‌ای در منزلش به کلانتری ١٢ بومهن اعلام شد. وضعیت جسد به‌‌گونه‌ای بود که نشان می‌داد احتمالا این زن جوان خود‌کشی کرده‌ است. در همین حین مادر مقتول به اداره پلیس مراجعه و ادعا کرد دامادش سهیل دخترش را به قتل رسانده و از او شکایت کرد. او به مأموران گفت: دخترم فرشته می‌خواست از سهیل طلاق بگیرد. او همیشه فرشته را مورد آزار و اذیت قرار می‌داد. هنگامی که دامادم دست فرشته را با اتو سوزاند، تصمیم دخترم برای این کار جدی‌تر شد. همان روز هم هنگامی که او را کتک زد و دستش را با اتو سوزاند، به اداره پلیس مراجعه کردم اما آنها توجهی نکردند تا اینکه دخترم کشته شد. من می‌دانم فرشته خودکشی نکرده بلکه دامادم او را به قتل رسانده است. با توجه به گفته‌های مادر فرشته مأموران تحقیقات خود را در این زمینه آغاز کردند و جسد را برای آزمایش به پزشکی قانونی انتقال دادند و مشخص شد فرشته با داروی متادون مسموم شده و آثار ضرب‌وجرح نیز روی بدنش وجود دارد. به‌این‌ترتیب مأموران به سهیل مشکوک شدند و دراین‌باره از او تحقیق کردند. او به مأموران گفت: آن روز ساعت پنج از خانه بیرون رفتم که در میان راه یادم آمد داروی متادونی که پزشک برای ترک اعتیاد برایم تجویز کرده بود، در خانه جا گذاشته‌ام. برای برداشتن دارو به خانه برگشتم که متوجه شدم فرشته حالش خوب نیست و دارو کنارش افتاده است. سعی کردم به او شیر و آب بدهم و کاری کنم هرچه خورده را بالا بیاورد اما فرشته مقاومت کرد و به من گفت از این زندگی خسته‌ شده‌ام و می‌خواهم بمیرم. پس از کمی تلاش توانستم او را راضی کنم کمی شیر بخورد.
شیر را که خورد، کمی بالا آورد و حالش بهتر شد اما پس از چند دقیقه باز حالش بد شد. با اورژانس تماس گرفتم؛ هنگامی که مأموران اورژانس حال او را دیدند به او آمپول زدند تا کمی حالش بهتر شود اما هنگامی که خواستند او را به بیمارستان ببرند، او مقاومت کرد و گفت حالش بهتر است و نمی‌خواهد به بیمارستان برود. بااین‌حال تکنیسين‌ها تأکید داشتند او را به بیمارستان ببریم اما پس از اینکه مقاومت فرشته را دیدم و حس کردم حالش کمی بهتر شده است، او را از ماشین پیاده کردم و به خانه بردم که بعد از چند ساعت باز هم حالش بد شد و در خانه جان خود را از دست داد. به‌این‌ترتیب پرونده برای رسیدگی با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و سهیل پای میز محاکمه رفت. پس از انجام تشریفات رسمی مادر فرشته در جایگاه حاضر شد و درخواست قصاص کرد. او گفت من شکی ندارم که دخترم کشته ‌شده ‌است. سهیل دخترم را اذیت می‌کرد و او را کتک می‌زد. حتی وقتی جسدش را پیدا کردیم، آثار جراحت روی بدنش مشهود بود و پزشکی قانونی هم آن را تأیید کرده‌ است.
سپس سهیل در جایگاه حاضر شد؛ او اتهام قتل عمد را قبول نکرد و گفت همسرش خودکشی کرده ‌است و پس از ارائه مدارکی درباره سابقه خودکشی همسرش گفت: من فرشته را دوست داشتم؛ با اینکه مدتی پیش متوجه شدم همه واقعیت‌های زندگی‌اش را به من نگفته و قبل از ازدواج با من کار خلافی هم انجام داده ‌است، به زندگی مشترک ادامه دادم؛ چون او واقعا زن خوبی بود و ارزش اینکه از چنین مسئله‌ای چشم‌پوشی کنم را داشت. حتی مدتی قبل از خودکشی فرشته، دخترم به من گفت مردی که با مادرش دوست است، به او گفته می‌خواهد با مادرش ازدواج کند و پدر او شود اما با تمام این مسائل من حاضر نشدم از فرشته جدا شوم. او سه ‌بار سابقه خودکشی داشت. اولین‌بار که دست به خودکشی زد سال ٩٠ بود که توانستم او را نجات دهم، اما شش ماه بعد از آن نیز دست به خودکشی زد و باز متوجه شدم و او را به بیمارستان بردم. اما سومین‌بار هنگامی که خواستم به او کمک کنم، قبول نکرد و نتوانستم کاری انجام دهم و فرشته جان خود را از دست داد.

من نقشی در مرگ همسرم نداشتم و قتل عمد را قبول ندارم. بعد از پایان گفته‌های متهم و وکیل‌مدافعش قضات سهیل را از اتهام قتل عمدی تبرئه کردند و او را به دلیل نگهداری داروی متادون در منزل و قراردادن در دسترس شخصی که سابقه افسردگی و خودکشی دارد و همچنین انتقال‌ندادن فرشته به بیمارستان با وجود تأکید تکنيسین‌های اورژانس به ٣٠ ماه حبس تعزیری و پرداخت دیه محکوم کرد. با اعلام این رأی متهم به آن اعتراض کرد و پرونده برای بررسی‌های بیشتر به دیوان‌عالی کشور ارسال شد و در نهایت دیوان اعتراض را وارد ندانست و رأی را تأیید کرد.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: