راز جنایت خیابان مولوی فاش شد
راز قتل مرد جوانی که 4 سال پیش توسط یکی از اقوامش به قتل رسیده بود، توسط پلیس آگاهی فاش شد.
با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع "قتل عمد" و به دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای ناحیه 27 تهران، پرونده برای رسیدگی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.در شرایطی که به علت شدت سوختگی، امکان شناسایی هویت جسد از طریق پیکر شناسی وجود نداشت، کارآگاهان اداره دهم در بررسی ارکان هویتی خودرو اطلاع پیدا کردند که خودرو از نوع پارس و متعلق به جوانی به نام «نادر .ش» ( 30 ساله) است که آن را به صورت قولنامهای خریده است. با شناسایی خانواده نادر و در تحقیقات به عمل آمده، آنها در اظهاراتشان عنوان کردند که پنجم اسفند ماه سال 92 و پس از پایان مراسم عروسی یکی از بستگان، نادر عنوان کرد که قصد دارد به منزل پسرعمه پدریاش به نام بابک ( 40 ساله ) برود و پس از آن از ما جدا شد.
مریم ضمن اعتراف صریح به ارتکاب جنایت توسط همسرش، عنوان کرد: شب حادثه برادرم به نام قدرت . ش (45 ساله) به خانه ما آمده بود و قصد داشت تا فردای آن روز به شهرستان بازگردد. زمانی که همسرم مرتکب جنایت شد ، او نیز به همسرم کمک کرد تا جسد نادر را از خانه بیرون ببرند. آن شب کسی از حضور قدرت در خانه ما اطلاعی نداشت.با توجه به اعترافات مریم، قدرت نیز بلافاصله در همان تاریخ دستگیر شد و پس از انتقال به اداره دهم و مواجهه حضوری با خواهرش، اظهارات مریم را تأیید کرد.بابک که پس از مواجهه حضوری با همسر و برادرهمسرش چارهای جز اعتراف و بیان حقیقت نداشت، به ارتکاب جنایت و کشتن نادر اعتراف کرد.بابک در اعترافاتش به کارآگاهان گفت: پس از بازگشت از مراسم عروسی، حدودا ساعت 00:30 نادر به همراه قدرت داخل اتاق پذیرایی خوابیدند و من و همسرم، به همراه پسر 9 سالهمان داخل اتاق خودمان خوابیدیم. حدودا ساعت 2 بامداد پسرم مرا از خواب بیدار کرد و از من خواست تا او را به سرویس بهداشتی ببرم. از اتاق خواب بیرون آمده بودم که ناگهان متوجه سر و صدای داخل اتاق دیگر شدم . ابتدا تصور کردم که سارق آمده، به آهستگی خودم را به داخل اتاق رساندم اما در کمال تعجب با نادر روبه رو شدم که در حال سرقت طلاجات همسرم بود. شنیده بودم که نادر درگیر مواد مخدر است اما باور نمیکردم . نادر زمانیکه همسرم طلاجاتش را داخل کمد دیواری گذاشته بود، از محل دقیق آنها اطلاع پیدا کرده بود . بسیار عصبانی بودم ؛ با نادر درگیر شدم و در یک لحظه با طنابی که داخل اتاق بود او را خفه کردم. پس از ارتکاب جنایت با کمک برادر زنم قدرت، او را در صندلی عقب خودروی خودش قرار دادم و به خیابان ری منتقل کردم؛ سپس با بنزین داخل صندوق عقب خودرو ، او و ماشین را باهم آتش زدم.سرهنگ کارآگاه حمید مکرم ، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ ، با اعلام این خبر گفت: با توجه به اعترافات صریح به دست آمده از متهمان پرونده، قرار بازداشت موقت از سوی بازپرس پرونده صادر شد و هر سه متهم برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفتند.