دوستی گروگان ۸ میلیاردی با آدم‌ربا

مرد ثروتمند وقتی توسط ماموری قلابی به گروگان گرفته شد و فهمید باید برای آزادی ۸ میلیارد تومان پرداخت کند با مرد آدم ربا طرح دوستی ریخت و در فرصتی مناسب توانست از اسارتگاهش فرار کند.

کد خبر : 659341

روزنامه همشهری: مرد ثروتمند وقتی توسط ماموری قلابی به گروگان گرفته شد و فهمید باید برای آزادی ۸ میلیارد تومان پرداخت کند با مرد آدم ربا طرح دوستی ریخت و در فرصتی مناسب توانست از اسارتگاهش فرار کند. ديروز، پس از گذشت 14‌ماه از اين حادثه مرد آدم ربا در دادگاه كيفري محاكمه شد و جزئيات تازه‌تري از اين پرونده كه يكي از گران‌ترين گروگانگيري‌هاي سال‌هاي اخير است را بازگو كرد. روز 26اسفندماه سال 94مرد جواني نزد مأموران پليس رفت و گفت پدرش از طرف افرادي ناشناس ربوده شده است. او گفت: پدرم از خانه بيرون رفت و ديگر خبري از او نشد تا اينكه فرد ناشناسي تماس گرفت و گفت پدرم را ربوده و براي آزادي‌اش 8ميليارد تومان مي‌خواهد. با اعلام اين خبر تحقيقات ويژه‌اي براي نجات مرد ربوده شده آغاز شد تا اينكه مرد آدم ربا بار ديگر با پسر گروگانش تماس گرفت و اين بار گفت كه براي آزادي گروگانش 200ميليون تومان مي‌خواهد. 5روز از ربوده شدن مرد ثروتمند مي‌گذشت و بررسي‌ها در اين‌باره همچنان ادامه داشت تا اينكه او موفق به فرار از اسارتگاهش شد و به خانه برگشت. فرار از اسارتگاه مرد ثروتمند به مأموران گفت آدم‌ربا مردي است كه خودش را مأمور پليس معرفي كرده و با اين ترفند توانسته وي را بربايد. او گفت: روز حادثه درحالي‌كه سوار ماشينم بودم و قصد داشتم از پاركينگ خانه بيرون بيايم مرد آدم ربا سوار شد و گفت كه مأمور است. او اسلحه و شوكر داشت و گفت كه با ماشين من جسدي به شمال كشور منتقل شده و به من مظنون است و بايد همراهش بروم. من هم قبول كردم و با او رفتم اما آن مرد من را به خانه‌اش برد و دستم را به شوفاژ بست. او با خانواده‌ام تماس گرفت و گفت براي آزادي‌ام بايد 8ميليارد تومان بدهند. شاكي ادامه داد: در اين مدت سعي كردم او را آرام كنم تا بلايي سرم نياورد. شروع به حرف زدن با او كردم و در همان روزهاي اول با يكديگر دوست شديم و گاهي دستم را باز مي‌كرد. تا اينكه روز پنجم درحالي‌كه او حالش بد شده بود از آنجا فرار كردم. در دام پليس شاكي به مرد آدم ربا چكي 138ميليون توماني داده بود و اين چك مي‌توانست دام خوبي براي دستگيري متهم باشد. به اين ترتيب زماني كه متهم قصد داشت چك را نقد كند سردي دستبند مأموران را بر دستش احساس كرد. او در همان تحقيقات اوليه به آدم‌ربايي اعتراف كرد و گفت به‌دليل مشكلات مالي دست به آدم‌ربايي زده است. در چنين شرايطي پرونده با صدور كيفرخواست به دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد. در دادگاه صبح ديروز بعد از گذشت 14‌ماه از اين حادثه متهم در شعبه دوم به رياست قاضي محسن زالي بوئيني و با حضور دكتر ابراهيم اسلامي محاكمه شد.در ابتداي اين جلسه نماينده دادستان به قرائت كيفرخواست پرداخت و گفت: آدم ربايي، تهديد به قتل و غصب عنوان اتهامات متهم اين پرونده است. او با معرفي خود به‌عنوان مأمور، شاكي را ربوده و 5روز زنداني كرده است. از اين‌رو خواستار مجازات وي هستم. در ادامه شاكي در جايگاه ايستاد و گفت: من زندگي خوبي داشتم و كارخانه دار هستم اما بعد از اينكه توسط اين مرد ربوده شدم مشكلات روحي شديدي پيدا كردم. با اينكه متهم به آدم ربايي اعتراف كرده است اما من او را پيش از اين ماجرا نمي‌شناختم و حتم دارم فرد ديگري او را براي ربودن من اجير كرده است. سپس نوبت به متهم رسيد تا از خودش دفاع كند. او گفت: اتهاماتم را قبول دارم اما اشتباه كردم. وي ادامه داد: من پخش‌كننده مواد خوراكي بودم اما چون چرخ كاسبي‌ام نمي‌چرخيد مرتكب بزرگ‌ترين اشتباه زندگي‌ام شدم و پول نزولي گرفتم. از همان روز زندگي‌ام خراب شد و چون درآمدم آنقدر نبود كه پول نزول خورها را بدهم به همين دليل ورشكست شدم. شاكي ادامه داد: در آن روزهاي سخت با مردي به نام بابك آشنا شدم. او روزي 10، 20هزار تومان به من كمك مي‌كرد تا اينكه گفت فرد پولداري را مي‌شناسد كه مي‌توانم از او سرقت كنم. او گفت خواهرش مستأجر مرد ثروتمند است و اطلاعات خوبي از او دارد. او گفت مرد ثروتمند آنقدر اوضاع مالي‌اش خوب است كه فقط در يكي از حساب‌هايش 8ميليارد تومان پس‌انداز دارد. بابك نقشه آدم ربايي را كشيد و گفت مرد ثروتمند را بدزدم و به او تحويل دهم. من هم يك كلت و شوكر قلابي تهيه كردم و جلوي خانه شاكي رفتم. وقتي او سوار بر خودرواش از پاركينگ خارج شد من سوار ماشينش شدم و به دروغ گفتم كه مأمور هستم. او هم حرفم را باور كرد و در ادامه با تهديد او را به خانه‌ام بردم. سپس هرچه با بابك تماس گرفتم كه بگويم نقشه را اجرا كرده‌ام، جوابم را نداد. در اين مدت دست و پاي شاكي را به شوفاژ بسته بودم اما وقتي خودم در خانه بودم او را باز مي‌كردم. كم كم با يكديگر بيشتر آشنا شديم و حتي به يكديگر چاي مي‌داديم تا اينكه روز پنجم درحالي‌كه حالم بد بود او دور از چشم من توانست از آنجا فرار كند. متهم ادامه داد: وقتي دستگير شدم همه‌‌چيز را براي مأموران گفتم و آنها هم بابك را دستگير كردند اما او در بازداشتگاه فريبم داد و گفت كه همه‌‌چيز را گردن بگيرم. او قول داد ظرف مدت 20روز رضايت شاكي را جلب و كاري كند كه آزاد شوم. حتي زماني كه زندان هم بودم چند مرتبه 50هزار تومان پول به حسابم واريز كرد اما ديگر خبري از او نشد و نمي‌دانم به كجا فرار كرده است. در پايان اين جلسه قضات دادگاه وارد شور شدند و قرار است به‌زودي رأي خود را اعلام كنند.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: