گریمور ایرانی: نیم‌ساعته زامبی ساختن کاری ندارد!

بابک اسکندری از علاقه ستاره های سینما در خارج به گریم، تخیل در چهره پردازی و ویژگی های این حرفه سخن گفت.

کد خبر : 658461
خبرگزاری مهر:از زامبی ها و جادوگرها و اجنه و شخصیت های ترسناک که بگذریم یکی از جاذبه های گریم در ایران خلق شخصیت های کمدی، فانتزی، تاریخی و حتی برخی از کارهای رئال بوده که گریم هایشان به سرعت در فضای مجازی منتشر شده و با واکنش های مختلف مخاطبان رو به رو شده است. گریم هایی که در اکثر موارد وقتی نام طراح و چهره پرداز آنها را جستجو می کنید به یکی از اعضای خانواده بزرگ اسکندری ها برمی خوریم. بابک اسکندری فرزند عبدالله اسکندری که پیش از این طراحی گریم و چهره پردازی سریال هایی همچون «لبه تیغ»، «آشپزباشی»، فیلم «خشم و هیاهو» و این اواخر سریال «ماه تی تی» را بر عهده داشته است نیز از جمله این اعضاست که چندی پیش به کارگاهش رفتیم و با او درباره کارهایش گفتگو کردیم. وی در این گفتگو از چگونگی طراحی زامبی های یک روزه و دائمی در سریال، بی علاقه گی برخی از ستارگان سینمایی هالیوود به گریم و... سخن گفت. این گفتگو را در زیر می خوانید: شاید به دلیل هزینه هایی که گریم های مختلف در ایران دارد کارگردانان به چهره پردازی و طراحی های مختلف آن فکر نمی کنند و البته فکر می کنم قبل از کارگردان، فیلمنامه ها هم این پتانسیل و غنای تخیل پردازی را ندارند. - دقیقا همینطور است. یکی از دلایل تفاوت های گریم در ایران و آمریکا یا اروپا ضعف هایی است که در فیلمنامه های ایرانی وجود دارد. دوم نبود متریال گریم در کشور ماست و مواد لازم به سختی پیدا می شود. مساله دیگر این است که چون اکثر تهیه کنندگان و کارگردانان می دانند که گریم کار پرخرجی است به سمت آن نمی آیند، بعضی هم حتی اصلا در ذهنشان نیست که چه ظرفیت هایی در گریم وجود دارد. به طور مثال من اکنون مشغول کار در یک فیلم سینمایی در ایران هستم که کارگردان از من طراحی یک زامبی را خواسته است. اجرایی کردن این زامبی ها چه سختی هایی دارد؟ - البته همه این سختی ها برای من لذت بخش است اما از زمان قالب گیری هر کدام 21 روز، روزی 8 ساعت زمان می برد. یک قالب گرفته می شود، مجسمه قالب را می سازیم، بعد از آن در قالب مواد ریخته می شود تا بتوان ماسکی را ساخت که روی صورت بازیگر قرار دهیم. البته ممکن است یک نفر بگوید که زامبی دو روزه می سازم قطعا می توان این کار را هم انجام داد. حتی می توان نیم ساعته زامبی ساخت اما کیفیت لازم را ندارد و از همه مهمتر کاری لحظه ای است که نمی توان راکورد آن را حفظ کرد و به درد زمانی می خورد که قرار باشد در یک سکانس یک زامبی فقط رد شود که خود من هم چنین زامبی ای برای «ماه تی تی» ساختم اما زامبی ای که قرار باشد شخصیت آن تکرار شود نیاز به زمان دارد. به عنوان یک نمونه خوب می توان به سریال «واکینگ دد» اشاره کرد که شخصیتی دارد که باید تمام جزییات گریم وی هر بار تکرار شود و طراحی چنین گریمی نیاز به همان بازه زمانی چند هفته ای دارد. حتی می توان نیم ساعته زامبی ساخت اما کیفیت لازم را ندارد و از همه مهمتر کاری لحظه ای است که نمی توان راکورد آن را حفظ کرد*چقدر نیاز دارید روی یک شخصیت مطالعه کنید و دوست دارم به طور مصداقی تر از کار خود در سریال «ماه تی تی» بگویید که آقای میرباقری کارگردانی اش را بر عهده دارند. - هر شخصیتی که قرار است گریم وی طراحی شود نیاز به تحقیق و مطالعه دارد در یک کار مثل «ماه تی تی» چون به یک دوره تاریخی تعلق دارد می توان به کتاب ها و منابع تحقیقات همان زمان مراجعه کرد. البته بواسطه اینکه از دوران سلجوقیان عکس چندانی وجود نداشت من بیشتر به نقاشی های مینیاتوری ایرانی خودمان در آن تاریخ مراجعه کردم. بخشی هم از تخیل خودم و همچنین عنصر زیبایی شناسی استفاده کردم. همه اینها را باید در کنار هم گذاشت به علاوه صورت بازیگر و بعد گریمی مثل پیمان معادی یا شهرام حقیقت دوست را در می آورم. من حتی برای قصه های رئال هم مطالعه دارم و تماشا می کنم. چه چیزی را تماشا می کنید؟ - آدم ها را. یکی از تفریحات من از کودکی این بود که آدم ها را تماشا کنم، به صورت، راه رفتن، دست ها و همه جزییات آنها نگاه کنم. و بعد آدم ها را دسته بندی می کنید که هر کسی با چه ظاهر یا رفتاری چه ویژگی هایی دارد؟ - دقیقا و این تفریح دوست داشتنی بسیار به من هم در طراحی و هم خلق شخصیت ها کمک کرده است. به طور مثال اکنون طراحی گریم فیلم «کامیون» کامبوزیا پرتوی را بر عهده دارم که شخصیت فیلمش یک راننده کُرد است و نقش وی را سعید آقاخانی بازی می کند. من برای طراحی این شخصیت ابتدا براساس اطلاعات ذهنی خودم طراحی هایی می زنم و بعد مطالعاتی میدانی انجام می دهم و حتی به آن منطقه می روم، عکس ها، آدم ها و جغرافیای آن منطقه را بررسی می کنم چون فیزیک چهره و ویژگی ها، چیزهایی هستند که از روی جغرافیای یک منطقه روی فرد تاثیر می گذارد و بعد گره های صورت و عضلات چهره فرد متغیر می شود. برای این گریم هم حدود یک هفته حتی با خود سعید آقاخانی گپ و گفت داشتیم. برای «ماه تی تی» تحقیقاتی درباره مغول ها هم داشتید؟ - در سریال «ماه تی تی» چند شخصیت مغول داشتیم و یکی از شاخص ترین سریال ها در کشور ما «سربداران» بود که من نگاهی به آن داشتم و البته بیشتر به تصاویر مینیاتوری ایرانی و همچنین تصاویر و اطلاعات کشور مغولستان مراجعه کردم و به جمجمه مغول ها و ویژگی هایی که این افراد دارند توجه کردم. در فیلمی مثل «از گور برگشته» دی کاپریو روزی پنج ساعت گریم شده است اما این گریم برای یک بازه زمانی مشخص است نه برای 3 یا چهار ماه*چرا این مسایل با این جزییاتی که می گویید معمولا در فیلم و سریال های ما رعایت نمی شود؟ نه تنها این ظرافت ها در چهره پردازی وجود ندارد که گاهی بدیهی ترین مسایل هم فراموش می شود و می بینید به طور مثال یک بازیگر 30ساله را برای سه دوره سنی استفاده می کنند و حتی تا 60 سال هم می رسانند. درحالیکه فقط می بینیم موهای فرد سپید شده است و چهره اش هیچ تغییری ندارد. - در چنین حالتی باید از یک فرد دیگر استفاده کرد چون پوست ظرفیتی دارد و به طور مثال در بازه زمانی 4 تا 5 ماه نمی توان گریم سنگین پیری را روی یک بازیگر امتحان کرد. در فیلمی مثل «از گور برگشته» دی کاپریو روزی پنج ساعت گریم شده است اما این گریم برای یک بازه زمانی مشخص است نه برای 3 یا چهار ماه. تا حدی می توان گفت شرایطی که به لحاظ فیلمسازی در ایران حاکم شده است چنین خروجی هایی را بوجود می آورد اما اینکه چرا واقعا گریم در سینما و تلویزیون ما اینقدر سطحی دیده می شود شاید به این دلیل است که برخی از گریمورها کارشان را دوست ندارند و شاید همین مساله یکی از دلایل تردید من برای گریمور شدن در نوجوانی و جوانی بود و اینکه نمی خواستم گریموری در حد متوسط باشم. اکنون وقتی می خواهم یک شخصیت را طراحی کنم بیچاره می شوم و از این تقلایی هم که دارم لذت می برم. به هر حال درآوردن گریم باورپذیر بسیار سخت است و دلیل یگانه شدن بعضی از افراد در این حیطه هم به همین سختی ها بازمی گردد. درواقع اگر شخصیتی که به بازیگر می دهید درست باشد باقی اتفاقات هم به خوبی رخ می دهد و حتی در بازی بازیگر تاثیر دارد. اگر در حوزه های دیگر نگاه کنید می توان گفت میان 7 میلیارد نفر مثلا 500 نفر جراح درجه یک قلب یا مغز و اعصاب دیده می شود یا 1000 نفر کارگردان و فیلمساز حرفه ای وجود دارد اما در میان این هفت میلیارد نفر نهایتا 10 نفر گریمور درجه یک داریم. درباره اهمیت گریم خوب بسیاری از بازیگران بیان می کنند که گریمشان آنقدر خوب بوده است که بازی شان را برآن اساس پیدا کرده اند، نکته ای که شما هم به آن اشاره کردید. - گریم خوب به نظر من بزرگترین تقلب یک بازیگر است و بازیگر خیلی زود می تواند به آنچه که می خواهد، برسد و از طرف دیگر اگر گریمی خوب نباشد می تواند آسیب زیادی به بازی بزند و مخاطب به جای اینکه از بازی لذت ببرد دائم به این فکر می کند که چرا شخص گریم خوبی ندارد. جانی دپ عاشق گریم است و اینکه کارهای عجیب و غریب روی صورتش اتفاق بیفتد*چرا برخی از بازیگران دوست ندارند که صورتشان تغییر کند و رغبت چندانی به گریم ندارند؟ - تا حدی حق دارند چون به هر حال سینما دو بخش دارد یک بخش بازیگر است و بخش دیگر ستاره یا عامل فروش است که در آمریکا هم همینطور است. بسیاری از ستاره ها دوست دارند همانطور که هستند باشند. به طور مثال برد پیت یکی از این ستاره هاست که خیلی نمی توان تغییرات گریم را در چهره او دید و علاقه چندانی به گریم ندارد ولی در نسل بازیگرانی مثل او یکی همچون جانی دپ وجود دارد که عاشق گریم است و اینکه کارهای عجیب و غریب روی صورتش اتفاق بیفتد. در آمریکا و هالیوود تا حدی تهیه کننده نمی خواهد ستاره اش تغییر کند چون معتقد است مخاطب به خاطر آن ستاره می آید و ممکن است فیلم با تغییرات روی ستاره در فروش شکست بخورد. این اتفاقی است که در فیلم «غزل» ساخته مسعود کیمیایی هم رخ داد، کمی چهره فردین را تغییر دادند درحالیکه مردم او را به همان شکل دوست داشتند. البته از طرف دیگر گریم ها و اتفاقات جدید مورد استقبال مردم بوده است به طور مثال تغییر چهره اکبر عبدی در فیلم «آدم برفی» در زمان خود اتفاق جدیدی بود که برای مردم جالب هم به نظر آمد. - بله و البته می توان گفت که اکبر عبدی در زمینه گریم فوق العاده است. رابطه او و پدرم هم بسیار جالب بود و بوسیله این 2 نفر، شخصیت های بسیار یگانه ای در سینمای ایران خلق شد که حاصل ارتباطشان بود. اکبر عبدی گریم را متعلق به خود می کرد و آنقدر با گریمش ارتباط برقرار می کرد که شما فکر می کنید او در فیلم «مادر» واقعا یک عقب مانده است یا در «دلشدگان» ضرب زن است و یا در فیلم های دیگرش همان شخصیتی است که بازی می کند. می توانید نمونه هایی از طولانی ترین گریم هایی را که داشتید، نام ببرید. - گریم هایی در «مختارنامه» داشتیم که حدود سه ساعت بود. گریم پرویز پرستویی در «1359» بود که حدود سه ساعت طول کشید و در سریال «آشپزباشی» هم گریم پرستویی حدود سه ساعت طول کشید.
و نهایتا شما عاشق این خلقی هستید که بعد از سه ساعت کار پیدا می شود؟ - بله و اگر از من بپرسند جذاب ترین لحظات زندگی ام چه بوده اند در نظرم لحظه هایی است که در آینه گریم اتفاقی که در ذهنم شکل گرفته بوده و تجسم کرده ام رخ می دهد و به نوعی با واقعیت موازی می شود. اگر اهل رویا کردن و تخیل کردن باشید خیلی راحت تر می توانید به شخصیت جان دهید*چقدر یک گریمور باید خیال پرداز باشد؟ - قطعا یک آرتیست همه گرفتاری اش رویا و خیال است و اصلا با واقعیت کار چندانی ندارد. خیلی وقت ها اگر اهل رویاپردازی و تخیل کردن باشید خیلی راحت تر می توانید به شخصیت جان دهید. تخیل شما در تغییر چهره ها و شخصیت بخشی هایی که در گریم دارید به چه نحو است؟ - اصولا برای خلق یک شخصیت من از کل به جزء می روم. یعنی اول شخصیتی را تجسم می کنم و بعد آن را آرام آرام به جزییاتش تقسیم می کنم. به طور مثال این شخصیت یک فرد شاد است، باید کمی لبخند داشته باشد، قدش بلند یا متوسط است، به این ترتیب راه می رود و ... از صورت به بدن نمی رسم بلکه از بدن به صورت می رسم. چه رویایی درباره گریم در کشور دارید؟ - من امیدوارم که بتوانم به سینمای کشورم کمک کنم و آنچه را که از دستم برمی آید انجام دهم و خیلی دوست دارم که کارگردانان ما هم بتوانند رویای خود را به چالش بکشند و جلوی تخیلاتشان را نگیرند و بگذارند تا جایی که می خواهد پیشروی کند چون توان اجرایی این تخیلات به لحاظ گریم در ایران وجود دارد و جای ترس نیست اما قطعا هزینه های خود را هم دارد. می توان گفت صنعت گریم ما در جهان چه جایگاهی دارد؟ - گریم ما در شرق کره زمین خیلی پیشرفته است و بین کشورهایی مثل هند و ترکیه و... ما بهتریم. در اروپا انگلیس اول است اما بعد از کشورهایی مثل آلمان و تا حدی ایتالیا می توان گفت ما خوب های بهتری داریم. اگر به این ترتیب درجه بندی کنیم می توان گفت اول آمریکا بعد انگلیس و بعد در شرق ایران چون کشور ما با امکانات کم و نبود متریال لازم واقعا فوق العاده عمل می کند. پدرتان چگونه در دهه های پیش این متریال را تهیه می کردند؟ - من خاطرم هست وقتی کودک بودم پدرم زمانیکه مسافری به کشورهایی مثل آلمان می رفت درخواست می کرد این لوازم را تهیه کنند. اواسط دهه 60 البته بنیاد فارابی بودجه ای را در نظر می گیرد و پدر من سفارش هایی را ارایه می دهد که از آلمان ارسال و بین گریمورها پخش می شود ولی متاسفانه در سال های بعدی دیگر این اتفاق هرگز رخ نداد. اکنون با اینکه امکانات ما بهتر شده است اما گاهی گریمورها، کارگردانان را مقصر می دانند که نمی خواهند هزینه های لازم را انجام بدهند. - کارگردانان و تهیه کنندگان باید بدانند که گریم یک کار واقعا تخصصی است و بهتر است اگر بودجه اش را ندارند گریم را از فیلمشان حذف کنند تا اینکه از گریم بدی استفاده کنند. در آمریکا هم همینطور است و بسیاری از فیلم هایی با بودجه کم گریم ندارد اما زمانی هم که از گریمور خوب استفاده می کنند هزینه لازم آن را پرداخت می کنند. اگر در چهره مردم کشور بخواهید نگاه کنید به نظر شما بیشتر چه دیده می شود؟ - به نظرم خشم نهفته ای در برخی وجود دارد که در حال کنترل است ولی به نوعی رویش ماسکی از لبخند گذاشته اند.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: