غلبه تبلیغات فتوشاپی و بالاخانهای در انتخابات/ نامزدها رویکرد رسانهای قابل قبولی ندارند/ نقد مکرر دولت توسط اصولگرایان، شمشیر دولبه است
یکی از اشکالات جناحهای سیاسی ما این است که شفاف و اخلاقی با هم رقابت نمی کنند. به همین خاطر هم شخصیت های آبرومند ابا دارند بگویند من اصولگرا هستم یا اصلاح طلب. همین الان بخش عمده ای از رقابت مجازی جناحین فتوشاپی و بالاخانه ای است.
کد خبر :
657420
سرویس فرهنگی فردا؛ نوید آذرشب: دکتر محمد صادق دهنادی متخصص مدیریت رسانه دانشگاه تهران و مدرس دانشگاه است. با او که به تازگی پژوهشی پیرامون نقش مدیریت رسانه در مهندسی انتخابات به پایان برده درباره صورت بندی رسانه ای انتخابات اخیر گفتگو کردیم که در ادامه می خوانید:
فردا: جناب دهنادی! شما پس از انتخابات سال ۹۴ معتقد بودید در تهران و برخی شهرهای بزرگ اصولگرایان در رقابت رسانهای شکست خوردند. به نظر شما با گذشت حدود ۱۵ ماه از آن زمان تغییری در وضعیت خاصی که در انتخابات مجلس به وجود آمد شکل گرفته یا نه؟ این مسئله در جناح اصولگرا حل شده است ؟
به نام خدای مهربان. مشکل اصلی تحلیل های ما زمینه دلبستگی و طرفداری شخصی مان در آنالیز مسائل است. اگر لباس طرفداری را در زمان نقد درون گفتمانی از تن بیرون بیاوریم می توانیم بحث های مفیدتری انجام دهیم.
با این مقدمه باید عرض کنم ، متاسفانه به دلیل وجود یک سری رسانه های ناشی در دل نیروهای اصولگرا که به جای تجزیه و تحلیل با آمار بازی می کنند و نقش گمراه کننده دارند؛ هنوز هم عده ای مسئله ۱۵ ماه قبل را درک نکردند. چه برسد که بخواهند برای آن تجزیه و تحلیل و چاره جویی نمایند.به هر حال به نظرم مهمترین رویارویی این انتخابات هم در رسانه ها اتفاق میافتد و دو جناح هم آمادگی لازم را برای این رقابت ندارند.پیش بینی می کنم اصلاح طلب ها با همان فرمول سال ۹۴ جلو بیایند که البته این راه الان جواب نمی دهد. شرایط کلی با آن موقع خیلی متفاوت شده است. در رفقای اصولگرا هم تحرک لازم
هنوز دیده نمی شود.
فردا: روزانه صدها پیام تولید و منتشر میشود، چرا می گوئید تحرک نیست؟
از نظر من تحرک رسانه ای وابسته به نقشهای است که یک جبهه برای انتخابات در نظر گرفته است.تا امروز که شروع ثبت نام است جناح ها درباره نامزد نهایی خود هنوز تصمیم شان نهایی نیست. چه رسد به امور رسانه ای که آن هم در یک شرایط نا متعارف و نهایتا توسط افراد غیر متخصص انجام خواهد شد.
فردا: اشکال کار جناح های سیاسی در عرصه رقابت رسانهای کجاست؟
در عصر اطلاعات ، داده بالاترین دارایی است. اطلاعات بالاترین قدرت است. ارتباطات همه چیز است. پیام رسانی اصل است. جمع همه اینها می شود رویکرد رسانهای.من بررسی کردم، در جناح های سیاسی ایران،معمولا مشاور رسانه ای نامزد ؛یک متخصص نیست. کسی است که فقط سابقه رسانهای دارد. جلوتر می روی می بینی خود این آقای مشاور رسانه ای در زمان کار رسانه ای ش هم نابجا منصوب شده و روزنامه اش و یا شبکه اش را به تعطیلی کشانده است. این می شود مشاور رسانه ای جناح و بعد هم مشاور رسمی دولت،در حالی که این فرد، واقعا از پیچیدگیهای رسانه سر در نمیآورد.یک روزنامه را نمیتواند اداره کند.
نهایتا یک صفحه فیس بوک و توئیتر دارد و مرتبا خودش برای دولت دردسر ایجاد میکند. یکی باید اشتباهات و توئیت های خراب خودش را پاسخ بدهد چه رسد به این که بشود چشم و گوش دولت یا نامزد دولت داری.این یک مشکل بزرگ است.
ما باید بپذیریم امر رسانه یک امر کاملا علمی است. یک کسی که علوم اجتماعی و یا کارگردانی سینما و روابط بین الملل میداند.یا حتی کسی که ارتباطات خوانده شاید واقعا درک این فضا را نکند.پس نمی تواند تشخیص بدهد،در این فضا چه می کند و به چه سمتی کشیده میشود. آخر قصه رقابت رسانهای می شود انحراف، فتنه و...
فردا: بیائیم سر بحث انتخابات امسال، به نظرتان در این انتخابات هم شبکههای اجتماعی حرف اول و آخر را می زنند؟
خیر، اصلا این طور نیست. مسئله انتخابات سال ۹۴ با شرایط الان تفاوت اساسی دارد. شما زمان انتخاب مجلس نیازمند یک لیست هستی. مناظره و دقت خیلی معنا ندارد. جو ناشی از اعتماد به کنشگران و شعارها است. اما در انتخابات ریاست جمهوری مردم با کارنامه ها ، تصویر و صدا و صدها عامل موثر در انتخاب روبرو هستند. مردم با خود نامزد روبرو هستند. کسی که در مناظرات شکست بخورد شانس بالایی ندارد. این نه در ایران، در آمریکا و اروپا هم مهم است. حدود بیست روز نامزدها زیر باران شدیدترین حملات رسانهای خواهند بود. باید بتوانند از پس آن بر بیایند و الا موفق نخواهند بود. در یک کلام امروزه
انتخابات تبدیل به یک ماراتن رسانهای شده است . اگر کسی نتواند کنش و واکنش مطلوبی داشته باشد قافیه را می بازد. همین طوری ما سال ۹۲ و ۸۸ هم دقیقا با همین معنا روبرو بودیم.
فردا: به نظر شما نامزدها در امر رسانه چه آمادگیهایی باید داشته باشند؟
مهمترین آمادگی به نظر من استفاده از نیروهایی است که کار رسانه را بلد باشند. منظورم این نیست بیائیم یک مدیر شبکه یا سر دبیر روزنامه را کنارمان بگذاریم.مشاور باید کار بلد و باهوش باشد و بیشتر از مدح ،نقد بلد باشد.این در حالی است که عمده مدیران میل دارند از افرادی استفاده کنند که آن ها را تایید می کنند.
نامزد انتخاباتی مجبور است تا ۹۰ درصد انتقادات و حملاتی به او می شود را قبلا مرور کند. برایش پاسخ قانع کننده پیدا کند. اهل ریسک باشد و خودش پیش قدم شود که این سوالات پرسیده شود تا مردم شبهات شان رفع شود.
فردا: یعنی خودشان ،خودشان را زیر سوال ببرند؟
در عرصه رسانه ما معتقدیم ، بادبان با باد مخالف برافراشته می شود. رسانه پیچیدگیهای خاص خودش را دارد.شما بررسی کنید کاندیدای پیروز سال ۷۶ ، کاندیدای پیروز ۸۴ و حتی کاندیدای پیروز سال ۹۲ همه کسانی بودند که از گمنامی بخاطر هیاهوی مخالفینشان یکباره مطرح شدند. این البته قاعده نیست اما به هر حال عامل مهمی است. در جریان انتخاب ترامپ هم این اتفاق کمابیش افتاد. باد مخالف سی ان ان و نیویورک تایم بادبان او را بالا برد.
البته تشخیص این ظرافتهای خاص خودش را دارد.مسئله نباید به خودزنی منجر شود.
فردا: الان از این جنبه وضعیت جناح های ما چطور است؟
به نظرم بر خلاف تصور ما وضع اصلاحطلب ها بهتر است.یک بخش بزرگی از اصولگراها فکر می کنند که با توجه به کارنامه دولت دسته جمعی بیایند و این قدر بدگوئی کنند که دولت رای نیاورد.
چند نفری توی مناظرات با یک سری آمارهای افشاگرانه بقول عوام ،دولت را ضایع کنند.خب این به نظرم یک جنبه مبارزاتی مثبت دارد اما از چند جهت ضررهای جدی دارد و مانند شمشیر دو لبه عمل می کند.
این فضا امکان مظلوم نمایی عاطفی ایجاد می کند.شما در انتخابات فقط با آدم های تحلیل گر روبرو نیستید.بسیاری از افراد روی عواطف تصمیم می گیرند.
ایراد دیگر این راهبرد آن است وقتی که اصولگراها برای تبیین برنامههایشان دارند صرف نزاع می شود.سال ۸۸ همین خطای رسانهای را اصلاح طلبها مرتکب شدند.و سال ۸۰ اصولگراها .یعنی بجای امیدوار کردن مردم به خودشان و تدوین برنامه برای مطالبات مردم چند نفری به احمدی نژاد هجوم آوردند. انتقاد و گاهی مجادله تنور انتخابات را گرم می کند اما گاهی این تنور آن قدر داغ می شود که خودت هم داخل آن زغال می شوی. این همان بلایی است که سال۸۰ و ۸۸ به سر اصولگراها و اصلاحاتی ها آمد.
امتیاز دولت در رقابتها علی رغم همه ضعف هایشان امسال همین است.
به نظرم امسال دولتی ها میدانند که چه سوالی از آن ها خواهد شد. از بس که رفقای اصولگرا و پایداری بی ملاحظه برون فکنی کرده اند و تقریبا همه حرف هایشان را قبلا زده اند و مردم را نسبت به نقدهایشان عادی کرده اند اما در مقابل واقعا شما نمی دانید طرف مقابل با چه رویکردی نقدتان می کند.
فردا: مثالی هم دارید؟
بله.همین مسئله برجام، مدت هاست دیگر محل مجادله و گفتگو و نقد نیست. یک مسئله را زیادی در رسانه دربارهاش حساسیت به خرج بدهی ، موضعت جذابیتش از دست می رود.برخی از فعالین سیاسی ما با هیاهوی بی برنامه امکان نقد علمی برجام را هم از بین بردند. الان شما نگاه کنید گاهی رئیس جمهور تعمدا با برخی اصطلاحات تحریک کننده مثل خورشید تابان و ابر رحمت دوباره می خواهد مخالفینش را به تله مجادله بکشاند،تا بتواند مسئله را از این طریق زنده نگه دارد اما خب خیلی از رفقای ما این دا نمی دانند. افشاگری حد و اندازه دارد. الان ما کاندیدایی داریم برنامه اش هم در انتخابات مجلس که شکست خورد
و هم الان فقط افشاگری است. این رویه قطعا به او و جناح او ضربه می زند. جامعه به جز کنجکاوی درباره برخی مفاسد، نیازهای دیگری هم دارد که باید نامزد به او پاسخ بدهد.
فردا: آقای دهنادی بعید است که خیلی پیام های تولید شده له یا علیه نامزدها توسط خود آن ها مدیریت شود. واقعا در این هرج و مرج چه رویکردی باید داشت؟
این چیزی که فرمودید کاملا واضح و صحیح است. کسی که مختصر "سواد رسانهای" داشته باشد می فهمد که خیلی از پیامها منشا رسمی ندارد. همین پویش #رئیسی_بیا که عکس یک سری خانم بد حجاب را منتشر کرد ؛یک پویش قلابی بود. البته همه به وضوح میدانند یکی از اشکالات جناحهای سیاسی ما این است که شفاف و اخلاقی با هم رقابت نمی کنند. به همین خاطر هم شخصیت های آبرومند ابا دارند بگویند من اصولگرا هستم یا اصلاح طلب. همین الان بخش عمده ای از رقابت مجازی جناحین فتوشاپی و بالاخانه ای است.
فردا: فتوشاپی و بالاخانه ای یعنی چه؟
هر دو جناح یک سری نیروی فوتوشاپ کار دارند که توی دفترهای نامشخص و بی شناسنامه علیه هم شب نامه و خبرنامه و فوتونیوز منتشر میکنند.مسئله اصلی هم این است که افرادی که مثلا برای صفحه اینستاگرامی سربازان گمنام یا جانبازان اصلاح طلب و... مطلب می زنند ؛ واقعا به اندازهی جاسوسهای آمدنیوز هم سواد سیاسی و رسانهای ندارند. این خیلی زشت و بد است.
فردا: به نظرتان امسال نقش توئیتر (مثل آمریکا) در انتخابات ایران پر رنگ خواهد شد؟
خیر. اشتیاق کاذب در کشور ما درباره فضای مجازی ناشی از نبود تلویزیون خصوصی است. و الا فضای فیلتر شده یک خبر رسان که تازه سیاستمداران ما تقریبا هیچ اطلاعی درباره قواعد کاری آن ندارند ؛ چه تاثیری می تواند داشته باشد؟
فردا: به عنوان سوال پایانی، اگر شما مشاور رسانهای یک نامزد یا کمپین انتخاباتی بودید برای هدفتان چه می کردید؟
البته این پاسخ ۳۰۰ صفحه جواب دارد. اما به صورت اجمالی به نظرم کار مشاور رسانهای اولا تحلیل فضاست و ثانیا ارائه برنامه. به عقیده من نامزدها در گام اول باید بتوانند حدس بزنند باید به چه شبهات و سوالهایی جواب بدهند. تفاوت مشاور باهوش و یک مشاوری که یک سوال ناجور در اختیار نامزد می گذارد و عملا او را به دردسر می اندازد همین است.
یک بحث دیگر هم آن است که کمپین باید جامعیت داشته باشد. مشاورین رسانهای باید منابع نامزدها را مدیریت کنند. بر اساس علوم شناختی هیچ راهی برای اقناع بر راه های دیگر رجحان ندارد. یعنی اگر ندانید کجا یک رسانه بسیط سنتی مثل منبر موثرتر است و کجا باید در شبکه مجازی باشی. روندی را طراحی می کنی که کامل نیست و ممکن است به نتیجه مطلوب نرسد.نامزدها به بک بستهی کامل و پر از ایده در تبلیغات نیاز دارند.