با برنی سندرزِ فرانسویها بیشتر آشنا شوید/ اعتراض شجاعانه پدیده انتخابات فرانسه به ترامپ
فرانسوا فیون برای سرزنش ملانشون، از حمایت بقایای حزب کمونیست فرانسه به عنوان دستاویز استفاده کرد ولی ملانشون در جواب او گفت: «این مساله برای من بسیار قابل تحمل است.»
این مرد «ژان لوک ملانشون» نام دارد. کسی که فیدل کاسترو و هوگو چاوز، رهبران انقلابی آمریکای لاتین را تحسین میکند و اکنون در نقش کاندیدای انتخابات فرانسه، دشمن قسمخورده ناتو و مخالف شدید درآمدهای بالای اقلیتهای جامعه فرانسه است. او اکنون در حال رهبری جنبش «فرانسه بیقید» است که طرفداران زیادی از قشر جوان فرانسوی را به خود اختصاص داده است. جوانانی که اکنون با شنیدن سخنان این سیاستمدار مبارز فرانسوی، و دل سپردن به شعارهای انقلابیِ او که شبیه سخنان رابین هود درباره بالا بردن مالیات ثروتمندان و دادن پول به فقراست، به «انقلاب شهروندی» ملانشون امید بستهاند. روزنامه فرانسوی فیگارو، هفته گذشته در تیتر یک خود با خط درشتی فریاد میزد: «ملانشون؛ طرحهای جنونآمیز چاوزِ فرانسه». تیتری که به سخنرانیهای آتشین ضد سرمایهداری و مباحث فلسفی و انتزاعی، که او را در این جایگاه خاص در انتخابات قرار داده است، مربوط میشود. ملانشون از جمعیتی که سخنانش را گوش میکنند، سوال میپرسد که «آزادی در جامعه ما چیست وقتی که کارمندی به خاطر کار نکردن در روز تعطیل اخراج میشود؟» او بازهم به سرمایهداری فشار میآورد و سوال میپرسد که «آزادی در فرانسه کجاست وقتی که آب مصرفی صد و بیست هزار خانواده به خاطر ناتوانی در پرداخت قبض آب قطع میشود؟» مشاوران ملانشون وی را یک برنی سندرز فرانسوی خطاب میکنند ولی او برخلاف سندرز متعلق به هیچ حزبی نیست تا راهش را سد کند و آزادانه فریاد میزند «حقوقها باید مناسب و عادلانه باشد و پایه حقوقی کارگران باید افزایش بیابد.» ملانشون که فعالیت سیاسی را از سال 1986 به عناون یک سناتور سوسیالیت جوان شروع کرده است، میتواند رقابت انتخاباتی را بین دو نامزد رادیکال، یعنی خودش و مارین لوپن، رهبر حزب جبهه ملی فرانسه به پیش ببرد. هر دوی اینها به طرفداران وعده دادهاند که در صورت پیروزی در انتخابات، با بیرون کشیدن فرانسه از اتحادیه اروپا، تحول در قوانین بودجه و رفع معضل کسری بودجه و افزایش کمک دولت به هزینههای عمومی، اوضاع فرانسه را دگرگون خواهند کرد.
طبق گزارش روزنامه لوموند، ملانشون در بین جوانان 18 تا 24 ساله فرانسوی از محبوبیت بسیار بالایی برخوردار گشته است و در بین جوانان 25 تا 37 سال نیز آمار محبوبیت قابل قبولی دارد. این موضوع بسیار شبیه آمار جوانان آمریکایی است که به کمپین انتخاباتی برنی سندرز پیوسته بودند. مشاوران ملانشون در پی مطرح شدن مساله کاهش تدریجی محبوبیت او، شبیه آنچه که درباره فرانسوا فیون، نامزد حزب جمهوریخواه فرانسه رخ داده است، میگویند که او یک جنگجوی تمام عیار در این کمپین انتخاباتی خواهد بود. ملانشون مراحل کسب محبوبیت در کمپین انتخاباتی خود را چنان با سرعت طی کرده است که تازه هفته گذشته بود که سایر کاندیداهای انتخابات برای اولین بار به تخریب و حملههای انتخاباتی علیه او پرداختند. اخیراً هم رئیس جمهور شدیداً منفورِ فرانسه، فرانسوا اولاند، ملانشون را فرد سادهانگاری خطاب کرده بود. با اینکه اکنون حزب سوسیالیست فرانسوا اولاند عملاً سقوط کرده است، ولی ملانشون که یک طرفدار سابقهدار نظریات تروتسکی است، از این موضوع نفع زیادی برده است. او سوسیالیستهای فرانسوی را با مطرح کردن وعدههایش درباره کاهش ساعات کار درهفته، کاهش سن بازنشستگی به 60 سال، بالابردن مالیات ثروتمندان و کمک مالی به بسیاری از کارمندان دولت، بسیار شگفت زده کرده است. جالب اینکه فرانسوا فیون، دیگر کاندید انتخابات ریاست جمهوری فرانسه، برای سرزنش ملانشون، از حمایت بقایای حزب کمونیست فرانسه به عنوان دستاویز استفاده کرد ولی ملانشون در جواب او گفت که این مساله برای من بسیار قابل تحمل است و البته ملانشون در جواب به فیون به «ژاکت دستباف انتخاباتی» او اشاره کرد که کنایه از عادت فیون به خرید لباسهای گران قیمت و سایر رسواییهای مالی او بود. در کشوری با آمار 10 درصد بیکاری، افزایش قراردادهای شغلی موقتِ بیفایده برای جوانان، بازار کار راکد و افزایش روز به روز نابرابریهای اجتماعی، پیام ژان لوک ملانشون به مردم فرانسه از طنین بالایی برخوردار خواهد بود. حامیان او با شور و حرارت بالا از پیشی گرفتن از بقیه رقبای انتخاباتی، به جز مارین لوپن، سخن میگویند. وقتی که ملانشون میگوید: «ریاست جمهوری سلطنتمآبانه باید منسوخ شود.» به یک اصل قدیمی در انقلاب فرانسه اشاره میکند. انقلابیون فرانسوی در سال 1987 یک آیین مدنی برای انقلابشان به وجود آوردند که حالا ملانشون قصد دارد چیزی شبیه آن را انجام دهد. اما به هر حال طرفداران او کمی سردرگم به نظر میرسند. مسالهای که بیشتر به خاطر ارجاعات پیچیده او به مسائل بدعتآمیز فلسفی است که وی برای عقایدش متحمل شده است و همینطور تذکرهای او درباره اینکه اجازه نخواهد داد کسی قدرت پلیسی را برای تفکر به کار بگیرد. فریاد ملانشون بر سر ترامپ هم از رویدادهای قابل توجه بود. ملانشون بعد از حمله نظامی دولت جدید آمریکا به سوریه گفت: «هیچ فرانسوی نمیتواند به یک «ژاندارم جهانی» اجازه بدهد که پیش خودش برای همه جهان تصمیم بگیرد که چه چیزی خوب است و چه چیزی بد.»