چرا رژیم صهیونیستی به قاره آفریقا چشم طمع دارد؟

یکی از دلایل روابط دوستانه میان رژیم صهیونیستی با کشورهای آفریقایی ترویج تفکری است که مبتنی بر شباهت به بردگی گرفتن سیاه‌پوستان آفریقایی در قاره آمریکا و داستان هولوکاست است. پیدایش مفهومی بنام «صهیونیسم سیاه»، به دست برخی بنیان‌گذاران جنبش وحدت آفریقا مانند «مارکوس گارودی» و «فرانسوس فانون»، بوده است.

کد خبر : 656368
سرویس بین‌الملل فردا:

به گزارش وبگاه خبری «ساسه پست»، مناسبات رژیم صهیونیستی با کشورهای آفریقایی به اوایل دهه 50 قرن گذشته میلادی بازمی گردد، از دیدگاه کارشناسان سیاسی، نزدیک شدن اسرائیل به عمق قاره آفریقا در راستای بسط هژمونی منطقه‌ای و بین‌المللی این رژیم است.

نگاه امپریالیستی صهیونیستی به آفریقا از سوی اسرائیل، مسأله تازه‌ای نیست بلکه ریشه‌های آن به کنفرانس «بازل»، در سال (1897) بازمی‌گردد زمانیکه کشور اوگاندا یکی از نامزدهای به رسمیت شناختن دولتی عبری برای یهودیان شده بود. از سوی دیگر، برخی صهیونیست‌ها به کشور سودان به دلیل داشتن زمین‌های مناسب کشاورزی وسیع، نظر داشتند. این دیدگاه صهیونیستی به این قاره سیاه بعد از ایجاد رژیم صهیونیستی دایماً در حال تکرار شدن بود.
پس از اینکه اسرائیل در نتیجه محاصره و قطع ارتباط اعراب با این رژیم، کسری بودجه‌اش در سال (1950) به (281.9) میلیون دلار و در سال (1961) به بیش از (400) میلیون دلار رسید، چشم‌‍ را به آفریقا و ذخایر عظیم آن دوخت.
جالب است که یکی از دلایل روابط دوستانه میان رژیم صهیونیستی با کشورهای آفریقایی ترویج تفکری است که مبتنی بر شباهت به بردگی گرفتن سیاه‌پوستان آفریقایی در قاره آمریکا و داستان هولوکاست است. (داستان هولوکاست، داستانی جعلی است که مروج آن «روژه گارودی» در کتابش بنام «اسطوره های بنیانگذار اسرائیل»، بوده است)، و جالب‌تر اینکه، پیدایش مفهومی بنام «صهیونیسم سیاه»، به دست برخی بنیان‌گذاران جنبش وحدت آفریقا مانند «مارکوس گارودی» و «فرانسوس فانون»، بوده است. این دو نفر بر این باور بودند که سرنوشت یهودی‌ها بسیار شبیه به سرنوشت آفریقایی‌هایی است که از کشور خود ربوده شدند و و در آمریکای شمای و جنوبی به بردگی گرفته شده و متحمل درد و رنج فراوانی شده بودند.
علیرغم آگاهی و بینش کشور مصر در مقایسه با دیگر کشورهای این قاره، رژیم صهیونیستی توانست بصورت تدریجی حتی در مصر علاوه بر مابقی کشورها نفوذ کند، و این رژیم در راستای هدف خود از سیاست نرم و طولانی مدت استفاده کرد.
شایان ذکر است که اسرائیل، در کشور غنا برای گشایش سفارتخانه‌ای برای خود در سال (1957) یعنی پس از استقلال این کشور از انگلستان اقدام کرد، و بدیهی است که غنا به نقطه آغاز نفوذ اسرائیل در آفریقا و بویژه در غرب این قاره مبدل شود.
با وجود نفوذ رژیم اسرائیل در عمق آفریقا، ولی برخی کشورهای این قاره با قطعنامه محکومیت صهیونیست‌ها توسط سازمان‌ملل موافقت کردند، گفتنی است این منشور بر ماهیت نژادپرستانه این رژیم در دهه هفتاد میلادی تأکید کرده بود، ولی پس از توافقنامه صلح میان مصر و اسرائیل، تغییری مهم در نگرش کشورهای آفریقایی نسبت به اسرائیل رخ داد. در این راستا یکی از نویسندگان آفریقایی در کتابش نوشته بود: «همانا مصر که عضو سازمان وحت آفریقاست، از بزرگترین حامیان قطع روابط با اسرائیل بوده، ولی امروزه شاهد گشایش سفارت‌های دوسویه در مصر و اسرائیل هستیم.»
اسرائیل به دنبال این است در زمینه اقتصادی منافع مشترکی را با کشورهای آفریقایی ایجاد کند، مشارکت در «دریانوردی ستاره سیاه» درغنا، احداث فرودگاه «کرا» در این کشور، ساخت شرکت ناوبری دریایی در «لیبریا» و همچنین ساخت مدارس و مؤسسه‌های آموزشی مانند دانشگاه «سلاسی هیل»، در اتیوپی و بیمارستان‌هایی مانند بیمارستان «مصوع»، در اریتره، پلی مهم به منظور تحکیم نفوذ نفوذ اسرائیل بر این منطقه بوده است.
از سوی دیگر، نباید از کمک‌های مالی اسرائیل به این کشورها که در ابتدا به عنوان پیشنهادی برای ایجاد یک صندوق کمک‌های مالی به آفریقا مطرح شده بود، غافل شد. گفتنی است این مؤسسه‌های حمایت مالی وابسته به وزارت خارجه اسرائیل بود، که پس از مدتی این مؤسسه تبدیل به آژانس اسرائیلی برای همکاری‌های بین‌المللی شد که فعالیت‌های آن حتی طی دوره قطع روابط اسرائیلی - آفریقایی متوقف نشد، این مؤسسه صهیونیستی از طریق ایجاد دوره‌های آموزشی برای دانشجویان آفریقایی در زمینه‌های پزشکی، کشاورزی، آموزش و پرورش و صنعت موقعیت خود را در این کشورها تثبیت کرده بود.
شایان ذکر است تعداد دانشجویان آفریقایی محصل در اسرائیل از اواخر دهه پنجاه میلادی تا اوئل دهه هفتاد به 16 هزار و796 دانشجو رسیده بود، که از این شرایط می‌توان به عنوان مهم‌ترین عامل نفوذ اسرائیل در افریقا سخن گفت، پزشکان آفریقایی در بیمارستان‌های اسرائیل تحصیل می‌کردند و همچنین اسرائیل تیم‌های پزشکی را به کشورهایی مانند کنیا، لیبریا و نامیبیا می‌فرستاد و حتی از انتشار "وبای ابولا" به نفع خود استفاده کرد تا حضور خود را در این قاره که تعداد اسرائیلی‌ها در آن به 5000 نفر می‌رسد، را تحکیم کند.
به یاد داشته باشیم که "دیوید بن گوریون" اولین نخست وزیر رژیم صهیونیستی ، پس از استقلال اوگاندا 150 بورسیه حصیلی رایگان را به منظور تثبیت حضور اسرائیل، به این کشور ارائه داد.
پس از آن این رخدادهای تأسف آمیز، شاهد توافقنامه «اوسلو»، «غزه اریحا»، و «وادی عربه» نیز بوده‌ایم که با ایجاد اتاق بازرگانی تجاری اسرائیلی - آفریقایی در سال (1994) همزمان بوده است، لازم به ذکر است که در پایان دهه نود میلادی تعداد کشورهایی آفریقایی که با اسرائیل روابط دیپلماتیک داشتند به 48 کشور رسیده بود.
روابط دیپلماتیک بدون سازمان‌های جاسوسی حرکت نخواهد کرد، و سازمان جاسوسی اسرائیل «موساد»، از ابتدا تا به امروز یکی از مهم‌ترین ابزار نفوذ اسرائیل در قاره آفریقا و حمایت از جدایی جنوب سودان بوده است، و همچنان این سازمان یکی از مؤثرترین حامیان جدایی " خلیج بیافرا" در دهه شصت میلادی از نیجریه بوده است.
حضور نظامی اسرائیل در آفریقا و بویژه در شرق این قاره و عقب‌نشینی شرم‌آور کشورهای عربی از این قاره، نفوذ رژیم صهیونیستی را بر کشورهای حاشیه رود نیل بیشتر کرده است. حائز اهمیت است که بدانیم گسترش سلطه این رژیم بر پیرامون نیل از یک سو به منظور تضعیف مصر و سودان و از سوی دیگر ضامن اعطای مجوز دریانوردی اسرائیل در باب‌المندب است.
حمایت اسرائیل از کشورهای آفریقایی به پشتیبانی رهبران سیاسی این رژیم محدود نشده است بلکه تلاویو بسیاری از سرمایه‌گذاران اسرائیلی که یکی از بازوهای مهم جلب رضایت قطب آفریقایی به شمار می‌روند را نیز به ایجاد پروژه‌های اقتصادی در این قاره تشویق کرده است.
یکی از مهم‌ترین بازرگانان اسرائیلی حامی تفکر نژادپرستانه صهیونیستی "لیو لیویو" است که تجارت الماس و فسفات نامیبیا و انجولا را در دست دارد، و یکی از سرمایه‌گذاران ساخت شهرک‌های صهیونیستی در منطقه کرانه باختری و قدس شرقی است، همچنین " دان جارتلر"، دیگر بازرگان اسرائیلی در زمینه استخراج مس و الماس در کشور کنگو است، که این دو نفر به همراه "ایهود لنادو" از مهم‌ترین چپاولگران الماس آفریقا به شمار می‌روند.
رژیم صهیونیستی از وجود یهودیان در قاره آفریقا به عنوان ابزاری به منظور تثبیت حضور خود در قاره آفریقا استفاده می‌کند و در حالی خود را حامی یهودیان جهان معرفی می‌کند که آفریقائی‌ها و اعراب تبعه اسرائیل از برخوردی نژادپرستانه در خاک این رژیم جعلی رنج می‌برند.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: