در باب صیانت از رأی مردم و کارآمدی نظام

انقلاب اسلامی به عنوان یک واقعیت نوپدید که اواخر دهه 1970 میلادی 2 گفتمان اصلی و غالب در سپهر سیاست جهان یعنی لیبرالیسم و کمونیسم را به چالش کشید اینک در آستانه 40 سالگی حتما 2 مولفه هویتی و 2 مسؤولیت جدی برای خود متصور است؛ مساله نخست تحقق مدل مردمسالاری دینی در عرصه حکومت و دوم بروز کارآمدی توسط حکومتی که المان‌های هویتی خود را منبعث از گفتمان اسلام ناب بازتعریف کرده است.

کد خبر : 652160
روزنامه وطن امروز؛ محمد زعیم‌زاده: انقلاب اسلامی به عنوان یک واقعیت نوپدید که اواخر دهه 1970 میلادی 2 گفتمان اصلی و غالب در سپهر سیاست جهان یعنی لیبرالیسم و کمونیسم را به چالش کشید اینک در آستانه 40 سالگی حتما 2 مولفه هویتی و 2 مسؤولیت جدی برای خود متصور است؛ مساله نخست تحقق مدل مردمسالاری دینی در عرصه حکومت و دوم بروز کارآمدی توسط حکومتی که المان‌های هویتی خود را منبعث از گفتمان اسلام ناب بازتعریف کرده است.
سخنرانی رهبر حکیم انقلاب در روز نخست سال جدید در حرم رضوی بیانگر همین 2 دغدغه اصلی است. تاکید ایشان بر تبیین اجزای مختلف اقتصاد مقاومتی به عنوان راه اصلی کارآمدی سیستم اقتصادی کشور در شرایط کنونی بخشی از سخنان ایشان بود که در همین جریده توسط متخصصان حوزه اقتصاد تبیین و تفسیر شده است اما حتما نگاهی دقیق‌تر به بخش دوم سخنان که به بحث پاسداری نظام جمهوری اسلامی از آرای مردم در راستای تحقق مردمسالاری دینی اختصاص داشت می‌تواند زوایای جدیدی از بحث را منقح کند.

اشاره به این موضوع که علاوه بر سال 88 که به اردوکشی خیابانی عده‌ای علیه رای مردم و منافع کشور منجر شد، در سال‌های 84،76 و 92 هم عده‌ای می‌خواستند رای مردم را بشکنند و رهبر انقلاب به شکل‌های مختلف جلوی این مساله را گرفته‌اند موضوع مهم و تقریبا جدیدی بود که توسط رهبر انقلاب بیان شد. در همه این سال‌ها و در انتخابات‌هایی که نتایج مختلفی داشته و طبعا برخی گروه‌های سیاسی از آن راضی بوده‌اند و برخی ناراضی، رهبر انقلاب به نمایندگی از مردم پای نظر اکثریت ایستاده‌اند و فشارهای احتمالی گروه‌های سیاسی و افراد متنفذ در خصوص تغییر نتیجه را نپذیرفته‌اند.

مثلا علیمحمد بشارتی، وزیر کشور دولت دوم هاشمی‌رفسنجانی درباره انتخابات دوم خرداد 76 می‌گوید: «من در آن روزها شنیدم که یکی از آقایان، ساعتی قبل از اینکه تقریباً بر همه روشن شود چه کسی پیروز انتخابات است، وقت می‌گیرد و خدمت آقا می‌رسد؛ با اینکه هیچ مسؤولیت رسمی هم در زمینه برگزاری انتخابات نداشته است.
در آن جلسه به ایشان گزارشی می‌دهد و خواستار ابطال انتخابات می‌شود. آقا در پاسخ برخورد خیلی شدیدی با وی می‌کنند که ظاهراً سابقه نداشته است. با این مضمون که چگونه به خودت اجازه می‌دهی این‌طور درباره‌ نظام فکر کنی و تصمیم بگیری؟»
اتفاقی که سال 84 هم افتاد و غیر از یکی از سران فتنه 88 که در انتخابات سال 84 هم حاضر بود و شکست خورد، مرحوم هاشمی‌رفسنجانی هم که ید طولایی در عدم پذیرش نتایج انتخابات غیردلخواه داشت به نتیجه انتخاباتی که توسط وزارت کشور دولت اصلاحات برگزار شد معترض بود و در همین سال‌های اخیر و در دیدار با یکی از احزاب اصلاح‌طلب نکاتی را در این باره بیان کرده بود: «اتفاقی که در انتخابات 84 افتاد همان اشتباه اصلاح‌طلب‌ها بود. نفهمیدند چه اتفاقی دارد می‌افتد، این درست موقعی بود که فهمیدند من می‌آیم.
می‌دانستند رأی من بالاست، گفتند در رای هاشمی تفرقه بیندازیم. اصلاح‌طلبان نفهمیدند و اشتباه کردند، حتی مرحله دوم، استاندارها- که همه اصلاح‌طلب بودند- کار را به کلی رها کردند، اصلا کاری نداشتند چه چیزی در صندوق‌های رای اتفاق بیفتد!»
درباره ادعای دروغین تقلب در سال 88 و اردوکشی خیابانی آن سال و لطماتی که جماعتی به کشور در آن برهه وارد کردند هم زیاد گفته شده اما به نظر می‌رسد احتمالا در سال 92 مباحثی درباره 7/0درصد رای روحانی و رفتن انتخابات به دور دوم وجود داشته است. البته نکته حائز اهمیت این است که در آغاز سال 96 و در حالی که کمتر از یک ماه و نیم به انتخابات زمان باقی است طرح چنین مساله‌ای از سوی رهبر انقلاب می‌تواند هشدار و انذاری جدی به همه گروه‌های سیاسی باشد چه گروه‌های بدسابقه‌ای که چند بار جلوی رای مردم ایستاده‌اند و در خلوت و جلوت حتی سعی کرده‌اند آنجا که منافع‌شان تامین نشده مملکت را به آستانه سقوط بکشانند، چه جریانی که امروز به سبب استقرار در قوه مجریه ممکن است پیشاپیش خود را برنده انتخابات بداند-که البته شاید این تذکر بیش از همه متوجه دولت مستقر باشد، چراکه اصلاح‌طلبان به خاطر خطای فاحش در 88 کمتر امکان دارد دست به خطایی دیگر بزنند که آنها را حتی از حیات سیاسی هم محروم کند و بیش از همه دولت مستقر باید نگران از دست دادن قدرت باشد- و چه سایر جریان‌ها و گروه‌ها همه باید بدانند که قوام و دوام نظام جمهوری اسلامی، به توأمان پیش بردن 2 بال کارآمدی و صیانت از مولفه‌های مردمسالاری دینی است. حتی خوب است گروه‌های مختلف سیاسی و آنها که خود را دلسوز منافع ملی می‌دانند، ضمن پایبندی به قواعد دموکراسی و مردمسالاری دینی به این مساله فکر کنند که چگونه می‌توانند کارآمدی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی نظام را در بستر مردمسالاری دینی پیش ببرند و به این سوال پاسخ دهند که چگونه می‌توان آفت‌های پوپولار دموکراسی را برای نیل به کارآمدی نظام کمینه کرد؟
چگونه می‌توان برای عرصه انتخابات تصمیم‌سازی کرد که حالا که مسائل و مشکلات شفاف است و درباره آنها اجماع هم وجود دارد پوپولیسم در فضای انتخابات حاکم نشود و در یک پروسه 2 هفته‌ای کسی نتواند نقش مار بکشد و با قطره اشکی یا لنگه کفشی یا ماکت کلیدی بدون شناخت واقعی از عرصه و توانایی‌های خود قول هر روز یک گشایش را بدهد و رای بیاورد؟

چگونه می‌توان فضا را به نحوی تغییر داد که در آستانه انتخابات کاندیداها برای کسب پیروزی و جلب رأی مردم به خود اجازه ندهند به شکلی غیرواقعی و اغراق‌آمیز وعده و وعید بدهند و پس از پیروزی و استقرار در جایگاه ریاست قوه مجریه با ضعف، کاستی و بی‌برنامگی از طرفی سبب سرخوردگی مردم و هواداران و از سوی دیگر زمینه‌ساز ادامه این سیکل معیوب شوند. به این سوال پاسخ دهند که برای حل این مساله یعنی کنش پوپولار در عرصه انتخابات و ایستادگی برابر رای مردم که رابطه مستقیمی با انباشت ناکارآمدی در زمینه اقتصاد و مبارزه با فساد داشته است، چه باید کرد؟

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: