فروش اجناس مسروقه در سایت دیوار/ لزوم تغییر در ساختار درج آگهیهای «دیوار»
صفحه آگهیهای سایت دیوار را باز میکنم. چند آگهی بیش از بقیه رخ مینماید؛ فروش جلیقه نجات سرقتی هواپیماهای مسافربری و دیگری فروش چیزهایی شبیه به عتقیهجات؛ اجناسی که شاید خرید و فروش آنها در ملاءعام و در دنیای واقعی جرم هم محسوب شود!
کد خبر :
649544
سرویس اجتماعی فردا؛ عماد صادقی نسب: امروز به واسطه تحولاتی که در زیرساختهای کشور به وجود آمده، خدمات الکترونیکی توسعه و ضریب دسترسی عموم به دنیای مجازی افزایش چشمگیری یافته است. چنان که اکنون انجام امور مختلفی که پیشتر برای هر کدامشان زمان زیادی صرف میشد و رفتوآمدهای مداوم را میطلبید، در چند کلیک خلاصه میشود.
گسترش دنیای الکترونیک، در کنار آنکه نتایج مثبتی داشت، راه را برای سوءاستفادهگران و خلافکاران نیز هموار کرد تا آنها بتوانند در پسِ دنیای هویتهای جعلی و مجازی، آسانتر از قبل مرتکب تخلفات و اقدامات غیرقانونی شوند و به شکلی سادهتر با مشتریان خود تعامل داشته باشند. از فروش آنلاین مواد مخدر و مشروبات الکلی تا سایتهای قمار و حتی انتشار آگهیهای فروش اموال مسروقه، تنها گوشهای از اقدامات خلافکارانیست که حالا همگان از آن آگاهاند و مرتکبان به این تخلفات بدون هیچ ابایی، دنیای مجازی را به محل کسب و کار خود تبدیل کرده و مشتری جذب میکنند.
دیوار؛ فروشگاه بیدردسر سارقان!
صفحه آگهیهای سایت دیوار را باز میکنم. در همان صفحه اول، در میان انبوهی از آگهیهایی که به صورت تصادفی پیش چشم مخاطب میآیند، چند آگهی بیش از بقیه رخ مینمایند؛ آن هم نه به واسطه قیمت نازل، که به سبب کالایی که در آن چند آگهی در معرض فروش قرار گرفته است. یکی پنل پخش خودرو میفروشد و دیگری کفشهایی در سایزهای مختلف. یک آگهی دیگر انگار از هیچچیز نمیترسد، چون مشغول فروش جلیقه نجات سرقتی هواپیماهای مسافربریست و البته یکی دیگر هم آن پایینهای صفحه در حال فروش چیزهایی شبیه به عتقیهجات است؛ اجناسی که شاید خرید و فروش آنها در ملاءعام و در دنیای واقعی
جرم هم محسوب شود! حالا همین دیوار در کنار تمام مزایایی که دارد، به مجرای فروش مستقیم اموال مسروقه تبدیل شده و سارقان میتوانند بیحضور مالخری که جنسشان را ارزان میخرد، کالای مسروقه را با قیمتی معقول به مشتریها بفروشند.
پنلهای دست دوم!
با یکی از این آگهیهای عجیب تماس میگیرم. در تصویر آگهی هفت - هشت پنل پخش خودرو به چشم میخورد و کهنگیشان کاملا مشهود است. به فرض اینکه خریدار هستم شروع میکند به اطلاعات دادن و ارائه توضیحاتی در مورد پنلها. میگویم: «اون سونی سیدی خور که بالای عکسه. اون رو میخوام» میگوید: «۶۰ تومن.» میپرسم: «راستی اینها از کجا پیدا شده؟ چرا دستگاه پخشاش نیست و فقط پنل میفروشید؟» انگار نمیخواهد جوابی بدهد که مسئله معاملهمان را به انحراف بکشاند. «من مغازه داشتم. حالا که جمع کردم دارم پنلها رو میفروشم!» میپرسم: «پس چرا انقدر کهنهن و خط و خش دارن؟»
میگوید: «توی ویترین بوده. نمیخوای بخری وقت من رو نگیر!»
یادم میآید قبلتر، آن زمانی که «دیوار» نبود، افرادی مثل این آگهیدهنده به دیوارهای خیابانهایی همچون شهید ابراهیمی (عباسی سابق) یا محدوده پشت شهرداری تکیه میزدند و اموال مسروقهشان را با صداهایی به مثابه نجوا، به رهگذران معرفی میکردند. سوال آخر را از فروشنده پنلها میپرسم: «چرا پخش ندارید و فقط پنل میفروشید؟»؛ «چون بقیه رو فروختم، فقط پنلها مونده!» این را میگوید و بلافاصله تلفن را قطع میکند؛ شاید از بیم آنکه مالباخته باشم و پنلی که از وسیله نقلیهام به سرقت رفته را در این آگهی دیدهام، یا پلیسی هستم که در هیبت خریدار قصد رد زدن او را
دارم.
کفشهای کهنه در سایزهای مختلف!
به سراغ آگهی دیگری میروم. کفش میفروشد. البته شاید در نگاه اول این آگهی نه تنها عجیب، که کاملا هم عادی به نظر برسد. اما شگفتی زمانی به وجود میآید که بفهمیم فرد آگهیدهنده ۱۲ جفت کفش در سایزهای مختلف را به فروش میرساند و تمام کفشها هم مندرس و کهنه هستند. تماس میگیرم و از او در مورد دو - سه جفت از کفشهای درون آگهی سوال میپرسم. میگوید: «اون سبزه رو سایز ۳۵ دارم. اون کتونی سفیده کنارش پاره شده، سایزشم به نظرم ۴۰ باشه. اون زنونه پاشنه بلنده هم ۳۸ ـه.» بیآنکه از او چیزی بپرسم ادامه میدهد و سایز باقی کفشها را هم میگوید تا شاید یکی از آنها را بخواهم
و معامله جوش بخورد. در همان حال که سایزها را میگوید، آنها را یادداشت میکنم. تماس را به بهانهای قطع میکنم و یادداشت را بررسی میکنم. ۱۲ جفت کفش با سایزهای مختلف؛ آن هم کفشهایی که به نظر میرسد از جاهای مختلف جمع شده یا بهتر بگویم به سرقت رفتهاند.
تعهد و مسئولیت نمیپذیریم!
سایت دیوار، در میان کاربران دنیای مجازی بسیار محبوب است و کمتر کسی هست که دست کم، یک بار به این سایت سر نزده یا کالایی را از طریق آن معامله نکرده باشد. سایتی با خدمات رایگان که خرید و فروش کالاهای مختلف در دستهبندیهای متعدد را بدون واسطه فراهم کرده و با تعبیه فضایی برای درج تصویر و توضیحات بیشتر، درک خریدار از محصول آگهی شده را بیشتر میکند. اما مشکل اصلی کجاست؟ درست است که دیوار بخشی از سایت خود را به ارائه هشدارهای پلیس فتا اختصاص داده و به هر نحوی درصدد آن است که عهدهدار نبودن مسئولیت در قبال آگهیها را به کاربران گوشزد کند، اما به هر روی به عنوان
میزبان انبوهی از آگهیها، باید توجه بیشتری به فضای سایت خود داشته و از آلودهشدن آن با حضور سارقان و افراد سوءاستفادهگر جلوگیری کند. شماره تلفن درج شده در وبسایت دیوار پاسخگو نیست. به جای آن فرمی برای برقراری تماس الکترونیکی در سایت قرار گرفته. سوالام را مبنی بر اینکه «چرا سایت دیوار ساز و کاری برای جلوگیری از ارائه کالاهای مسروقه از سوی کاربران در نظر نمیگیرد؟» مطرح میکنم. چند دقیقه میگذرد و یونس شهبازی، یکی از کارشناسان سایت دیوار در پاسخ به سوال مطروحه میگوید: «تلاش دیوار، نشر آگهیها با اطلاعات صحیح و درست است، اما نمیتواند صحت
آگهیها را تضمین نماید و هیچگونه تعهد یا مسئولیتی در قبال آگهیها برعهده نمیگیرد.»
شهبازی در مورد بررسی آگهیها نیز میگوید: «بررسی و تایید آگهیها توسط ناظرین بررسی میگردد.» او پاسخ خود را اینگونه به اتمام میرساند: «از اینکه انتقاد و نظر خود را با ما در میان گذاشتید، بینهایت سپاسگزاریم. در صورتیکه پیشنهادی برای احراز هویت دارید با ما درمیان بگذارید.»
لزوم بازنگری بر روند درج آگهیها
هنگامی که با نگاهی عمیقتر به سایت دیوار و آگهیهایش بنگریم متوجه میشویم که آگهیهایی از این دست به وفور یافت میشوند؛ اجناسی با بوی سرقت که علیرغم وجود سیاست بررسی پیش از انتشار، اجازه مییابند که بر دیوار رخنمایی کنند. از پنلهای پخش خودرو و کفشهای کهنه در سایزهای مختلف تا آیفونهای بدون جعبه و طلا و جواهرات بدون فاکتور خرید، همه و همه نشان میدهند که ضروری است سایت دیوار سیاست درج آگهیها را کمی تغییر داده و نسبت به احزار هویت آگهیدهنده (که امروز تنها به دریافت یک شماره موبایل بسنده میشود) دقت بیشتری به خرج دهد تا سارقانی که اکنون دیوار را
به مامن خود و محل فروش اموال مسروقه تبدیل کردهاند، حداقل در فضای مجازی مجالی برای معامله نیابند.