اثرگذاری نور زهرا باعث پیروزی حزبالله در جنگ ۳۳ روزه شد
مدیر مرکز مطالعات راهبردی سازمان حوزه هنری گفت: امروز با کمبود تصویر صحیح در مباحث دینی مواجهیم. تصاویر مبتنی بر معرفت قرآنی یا وجود ندارد یا اگر هست، بسیار کم است. هرقدر به آخرالزمان نزدیک میشویم، نیازمان به تصویر صحیح از آخرالزمان بیشتر میشود.
کد خبر :
649147
خبرگزاری تسنیم: یکی از مهمترین و کاربردیترین ابزارها جهت انتقال مفاهیم قرآن و عترت، تصویرگری آنهاست. در بسیاری از ایام سال هنرمندان جوان و انقلابی و همچنین پیشکسوتان عرصه هنر با تولید آثاری فاخر و ارزشی، ارادتشان را به محضر اهلبیت(ع) ابراز میکنند. در همین راستا، با توجه به ایام فاطمیه(س) و پس از آن، ولادت حضرت زهرا(س)، بر آن شدیم تا به سراغ «عبدالحمید قدیریان» مدیر مرکز مطالعات راهبردی سازمان حوزه هنری به عنوان یکی از هنرمندان انقلابی کشورمان برویم، چراکه در میان آثار او، آثاری درباره حضرت زهرا(س) وجود دارد که توجهات را بیش از پیش به خود جلب میکند، به عبارت دیگر انگار شاهد انتقال مفاهیمی آسمانی در قالب نقاشیهای فاطمی(س)، ایشان هستیم. نصرت، محضر، مادر مهربان، بچههای شهر غریب از جمله این آثار است.
قدیریان در این گفتوگو به بیان نکات مهمی درباره انگیزهاش در تولید آثار فاطمی(س)، لزوم بهره از معرفت فاطمی(س) و مجموعه اثر جدید خود با عنوان «زهرای آسمانی» پرداخت:
یکی از موضوعاتی که در جریان انقلاب اسلامی و حتی در دوران دفاع مقدس بسیار چشمگیر بوده است و هنوز بسیاری علت آن را نیافتند، گسترش نام حضرت زهرا(س) بوده است، به نظر شما یک هنرمند چگونه میتواند نمود و جلوه حضرت زهرا(س) در آن دوران را به تصویر بکشد؟
در ابتدا لازم میدانم نکتهای درباره اهمیت «شکر نعمت» بگویم. چقدر زیباست که وقتی مومنان کنار هم مینشینند به این رفتار پسندیده عمل کنند. «شکر نعمت» فرهنگ و رفتاری است که خداوند آن را بسیار دوست دارد و از جمله تبعات این رفتار نیز، برکت در مقولات مختلف زندگی است. خداوند ازدیاد نعمت را منوط به شکر آن کرده است. همگی موظف به شکر نعمت هستیم، من نیز به عنوان یک هنرمند این مهم را وظیفه خود میدانم و از خداوند طلب میکنم که توفیقم عطا کند، تا به عنوان شکر نعمت، با توانی بیش از پیش، برای اشاعه فرهنگ اهلبیت(ع) به ویژه حضرت زهرا(س) کار کنم. نام حضرت زهرا(س) اثرگذاری شگرفی دارد و آدمی را به سرعت از اعماق دنیا جدا میکند و به ارتفاعات آسمان میبرد و این انگیزه اصلی من در تولید آثار است.
انگیزه رزمندگان در جبههها از نور فاطمی ناشی میشد
نسل ما در دوران دفاع مقدس و در آن فضای جنگی با نور حضرت زهرا(س) آشنا شد، طوری که انگیزه جوانان رزمنده از نور فاطمه (س) ناشی میشد. رهبر معظم انقلاب نیز درباره اثرگذاری نور فاطمه زهرا(س) در جریان انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدس فرمودند: «هیچ کسی رزمندگان را مجبور به بستن سربند یا زهرا(س) نکرد» یا این جمله که «نام مبارک حضرت زهرا(س) و امام زمان(عج) در جریان انقلاب اسلامی بیش از سایر نامهای اهلبیت(س) وجود داشت». همه اینها بیانگر کشش و جاذبه نور فاطمی است. لذا هنرمندان اگر بخواهند زیباییها و اثرگذاری نور فاطمه زهرا(س) را در دوران انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به تصویر بکشند، نباید از منظر جنگ و دفاع مقدس نگاه کنند، چراکه این منظر جنسیتی دنیایی دارد، بلکه باید از منظر آسمانی به آن نگاه کنند.
آشنایی بچههای رزمنده با نور حضرت زهرا(س) در دوران دفاع مقدس از طریق کتابها و نقل قولها نبوده، بلکه خداوند آنها را در صحنهای قرار داد که خود ایجاد کرده بود و آنها با قرار گرفتن در آن صحنه به جایی رسانده شدند که توانستند با این نور آشنایی بسیار نزدیک و کاربردی پیدا کنند و به تعبیری بتوانند از نور آن حضرت بهره ببرند و برای ادامه حرکت از آن تغذیه کنند. این روزها بهرهمندی از آن نور نسبت به دوران دفاع مقدس بسیار کمتر شده است، برای همین است که ما دچار معضلات و مشکلات فرهنگی هنری، اجتماعی و اقتصادی و ... شدهایم.
در آن دوران زیبا و نورانی، امدادهای غیبی ظرفی برای دیدن نور اهلبیت(ع) بودند. در ابتدا تصور بر آن بود که امدادها یک اتفاق هستند، اما وقتی این امدادها و نصرتها تکرار شد، این سوال در اذهان شکل گرفت که در عالمی که هیچ برگی بدون إذن الهی بر زمین نمیافتد، چطور ممکن است این همه امدادها و نصرتهای مداوم، با این شدت و سرعت، به صورت اتفاقی واقع شود! در چنین فضایی بود که ما با نور حضرت زهرا(س) به عنوان محبتی که به إذن خدا بر عالم هستی سیطره دارد، آشنا شدیم. ایمان به حضور خلیفه خدا و سیطره و ولایت او بر انسانها شوق و انگیزه عجیبی در انسان ایجاد میکند. عموم ما به دو لایه از توحید، یعنی «توحید در ذات» و «توحید در نظام» ایمان داشتیم، خدا بر ما منّت گذاشت و لایه سوم یعنی «توحید در خلافت و ولایت» را در جبههها فهم کردیم و با آن انس گرفتیم. وقتی آدمی با کسی یا چیزی انس میگیرد و صمیمی میشود، همیشه در دل آن را یاد میکند. لذا باید گفت، صمیمیترین دوست و همراه بچههای رزمنده در جبههها، حضرت زهرا(س) بودند. برای همین، به عنوان یک هنرمند، وظیفه خود میدانم که درباره حضرت زهرا(س) تحقیق و کار کنم. لذا باید میزان فهم خود
را از معارف اهلبیت(ع) افزایش دهم.
یکی از نکاتی که در آثار شما دیده میشود، تفاوت چشمگیر برخی از آنها ـ آن هم در این 2 ، 3 سال اخیر ـ با گذشته است. آثار شما در مجموعه نقاسیهای «آسمان حسین(ع)» آنقدر متفاوت از گذشته بود که با درخواستهای زیادی برای برپایی مجموعه آن آثار در قالب نمایشگاه مواجه شد. علت این تفاوت در آثار چیست؟
بعد از پایان دوران دفاع مقدس و خلأ ناشی از آن، دریافتیم که باید یک بار دیگر به علت ایجادی آن اتفاقات و صحنههایی که عملاً در آن دوران دیدیم؛ یعنی به آن نورانیت و صمیمیت و محبت بنگریم و به آن متصل شویم، اما این بار از منظری معرفتی و از دریچه قرآن کریم. وقتی به این فضای معرفتی ورود کنیم، جایگاه اهلبیت(ع) را در عالم فهم خواهیم کرد و میبینیم که ایشان به إذن الهی چه سیطرهای در جهان هستی دارند و چه عناصر بزرگ و اثرگذاری هستند. پس از آن، وقتی میخواهیم از ایشان سخن بگوییم و درباره آنان تصویرگری کنیم، جنس تصاویر متفاوت و آسمانی میشود، چراکه جایگاه والای آنان را از منظر قرآن میبینیم و این مسأله ما را به آسمانها میکشاند، بدون آنکه از آنها فاصله بگیریم و دور شویم.
قداست قائل شدن نسبت به اهلبیت(ع) به معنای فاصله گرفتن از ایشان یا غلوگویی درباره ایشان نیست. نگوییم آنان آسمانی هستند و چون ما دنیایی هستیم، از ما دورند. لذا یکی از انگیزههای اصلی من در تولید آثار درباره اهلبیت(ع)، تصویر کردن تصاویری بود که مدتها قبل آنها را دیده بودم. ما در جبههها حضور حضرت زهرا(س) را به وضوح احساس میکردیم و این موضوع در خاطرات و وصیتنامه عموم شهدا نمایان است. حتی در همین زمان وقتی خاطرات نیروهای حزبالله لبنان را بررسی میکنیم، میبینیم که آنان بسیار از حضور حضرت زهرا(س) در میدان نبرد سخن میگویند و این یعنی اثرگذاری نور زهرایی در میدان جنگ و نتیجهاش، نصرت حزبالله لبنان در جنگ 33 روزه و پیروز شدن بر اسرائیل و عقب راندن آنان است.
علت تفاوت در آثارم، سعی برای فهم معارف قرآنی زهرا(س) است
در آن زمان ما دست نصرت حضرت زهرا(س) را میدیدیم، اما معرفت به آن نداشتیم و باید این معرفت را به دست میآوردیم، اگر این معرفت حاصل نشود، آن اتفاقات با گذشت زمان فقط تبدیل به خاطرات میشود و دیگر کاربرد نخواهد داشت، اما وقتی به آن اتفاقات و صحنهها معرفت پیدا کنیم، این معرفت به یک نگاه دائمی در زندگی تبدیل میشود. دلیل این تفاوت در آثار و تابلوهایم نسبت به چند سال پیش، سعی برای فهم معارف قرآنی درباره اهل بیت(ع)، به ویژه حضرت زهرا(س) است.
یکی از نکاتی که در آثار شما وجود دارد، غلبه آسمان و کمرنگ نشان دادن زمین و متعلقات آن است. دلیل آن چیست؟
وقتی به ظاهر آیات قرآن مینگریم، میبینیم حجم نگاه آسمانی در قرآن بسیار بالاست. من نیز به عنوان یک مسلمان، باید خودم را با قرآن هماهنگ کنم، گرچه تخصصی در مباحث قرآنی ندارم، اما خدا تلاوت آیات و تدبر در آن را از ما میخواهد و من نیز پس از این کار، فضایی آسمانی را از قرآن برداشت میکنم. در قرآن مباحث فقهی، احکام خرید و فروش و ربا و ... وجود دارد، اما آنچه که غلبه دارد، مباحث آسمانی است. لذا غلبه فضای آسمانی آثارم برگرفته از فضای آسمانی قرآن کریم است. خداوند بارها عبارت «السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ» را در قرآن بیان میکند، شاید میخواهد به ما بگوید که به ازای یک بار مطرح شدن زمین، باید هفت بار آسمان برای شما مطرح باشد.
یکی از مطالبات رهبر معظم انقلاب که بارها بر آن تأکید کردند، ورود به عرصههای معرفتی توسط متفکران و هنرمندان است، به نظر شما عملکرد مسئولان فرهنگی تاکنون چگونه بوده است؟
سوالات بیجواب بسیاری در حوزه فرهنگ وجود دارد که هنوز به آنها پاسخ صحیح و بنیادین داده نشده است. اگر مسئولان در حوزه فرهنگی مشغول برنامهریزی باشند، باید ابتدا به این سؤال پاسخ دهند که ایشان برنامهریزی خود را بر چه اساسی انجام میدهند؟ معیار و ملاک آنها چیست؟ آنها چه آیندهای را برای انقلاب متصور هستند و اصلاً از چه منظری به انقلاب نگاه میکنند؟ نکند متفکرین و مدیران فرهنگی ما بر اساس علوم غربی و یا سلایق شخصی برنامهریزی کنند! این در حالی است که باید با محوریت خواستِ خدا حرکت کنند، چراکه معتقدیم انقلاب ما انقلابی الهی است.
خداوند برای ما قرآن کریم را نازل کرد؛ قرآنی که برنامه زندگی ما انسانهاست، لذا باید مسیرمان را بر اساس آن تعریف کنیم. خداوند قرآن را «تِبْیَانًا لِكُلِّ شَیْءٍ» میخواند، بر همین اساس، میتوانیم مسیر آیندهمان را از قرآن به دست آوریم و بر اساس آن برنامههایمان را سامان دهیم. باید بتوانیم از درون قرآن مشخص کنیم که اکنون در چه بازه زمانی از عالم هستیم و رفتارمان را مناسب آن تعریف کنیم. اگر اهل علم میگویند هیچ سوالی نیست که اسلام برای آن پاسخ نداشته باشد، این کلامشان بر مبنای همین جامعیت و گستره و وسعت قرآن کریم است.
یکی دیگر از مسائلی که رهبر معظم انقلاب بسیار بر آن تأکید دارند، مسأله فقه هنر است، حال با توجه به تأکیدات ایشان مبنی بر ورود به عرصههای هنری و انتقال صحیح مفاهیم دینی، یک هنرمند چگونه میتواند به تبعیت از فرمایش رهبری در این عرصه موفق باشد؟
یکی از متفکرترین، عالمترین، با بصیرتترین و شجاعترین افراد جامعه ما، رهبر معظم انقلاب هستند. ایشان از یک نگاه آیاتی بهرهمند هستند و آیات خدا را میبینند و این رمز بصیرت ایشان است. ایشان حرکتهای مسلمانان در کشورهای اسلامی را یک انقلاب عادی نمیخوانند، بلکه از آن با تعبیر «بیداری اسلامی» یاد میکنند، این در حالی است که روشنفکران و علمای جامعه ما هنوز به این بیداری اسلامی همچون رهبر معظم انقلاب تأکید ندارند و این نشان از بهره ایشان از نگاه آیاتی است. وقتی حرکتی در نقطهای از جهان اتفاق میافتد، ایشان با نگاه آیاتی به آن توجه میکنند و به راحتی از کنار آن عبور نمیکنند و حتی برای آن اسم هم میگذارند.
متفکر اسلامی کسی است که از بالا به پایین نگاه کند و به دنبال خواست خدا باشد. خداوند در قرآن از ما توجه و اعتنا به آیاتش را خواسته است و بیتوجهان به آیات الهی را توبیخ و به ایشان وعده عذاب میدهد. رهبر معظم انقلاب جنگ 33 روزه را به عنوان یک اتفاق توسط گروهی از جوانان مسلمان نمیبینند، به جنگ غزه و بیداریهای صورت گرفته در کشورهای اسلامی را به عنوان یک انقلابی عادی و محلی نگاه نمیکنند، بلکه به تمام اینها به عنوان آیات خداوندی مینگرند. نگاه آیاتی ایشان به جایی رسیده که بحث نابودی اسرائیل را مطرح میکنند. ایشان بیداری صورت گرفته در کشورهای اسلامی را کار خدا میداند و از سوی دیگر جریان عظیم اربعین حسینی(ع) را که خدا برای ایجاد فرهنگ وفاق میان کشورهای اسلامی و عرضه جامعه ناب شیعه شکل داده، آیه الهی مینامد. جامعه اربعینی، جنسیتی دارد که جامعه مسلمان و شیعه باید آن را دارا باشد. اگر بخواهیم در حیطه هنر برای ولایت سربازی کنیم، باید در راستای نابودی اسرائیل حرکت کنیم، به عبارت دیگر، باید هدفمان نابودی اسرائیل باشد، چرا که رهبر انقلاب آن را تبیین کردند و این نشان از لزوم حرکت ما در این مسیر دارد.
با کمبود تصویر صحیح در مباحث دینی مواجهیم
بهترین کار برای حرکت در این مسیر، نشر و بازآفرینی پشتوانه قدرتمند اعتقادی و ایمانی در قالب تصویر است. یکی از مشکلات امروز ما کمبود تصویر صحیح در مباحث دینی است. اینکه تصاویر مبتنی بر دل باشد، زیاد است، اما تصاویر مبتنی بر معرفت قرآنی یا وجود ندارد یا اگر هست، بسیار کم است. ما هرقدر به آخرالزمان نزدیک میشویم، نیازمان به تصویر صحیح از آخرالزمان بیشتر میشود.
خداوند کشورهای اسلامی را بیدار میکند و آنها را در راهپیمایی اربعین با کاروان حسینی آشنا میکند و کشورهای اسلامی را در یک مسیر مستقیم به سوی امام(ع) سوق میدهد، همگی برای تحقق وعده خداست، وعدهای که خداوند در قرآن ذکر کرده است. (سوره اسراء آیه4) زمانی که یهود هجمه سنگین فساد را در دنیا ایجاد میکند، خدا این آیه را به تصویر میکشد: «فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً لَنا أُولی بَأْسٍ شَدیدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ وَ کانَ وَعْداً مَفْعُولاً»، پس آنگاه که وعده (تحقق) نخستین آن دو فرا رسد، بندگانی از خود را که سخت نیرومندند بر شما میگماریم، تا میان خانههایتان (برای قتل شما) به جستجو درآیند و این تهدید تحققیافتنی است.
رهبر معظم انقلاب با نگاه آیاتی که دارند زمان تحقق این آیه را متوجه شدند و شجاعانه آن را اعلام کردند. در همین راستا، عدهای در حوزههای مختلفی چون سیاسی، نظامی و ... وارد میدان میشوند و با این خواستِ ولیّ همراهی میکنند. اما من به عنوان یک هنرمند در چنین فضایی که رهبر انقلاب آن را تبیین کردند، چه وظیفهای دارم؟ یکی از وظایف من ترویج فرهنگی است، که امت اسلام، نیروی حرکتزای خود را بشناسد. اگر کمی در ماجراهای صورت گرفته در اطرافمان ـ در این چند سال اخیر ـ دقت کنیم، به وضوح گسترش نور حضرت زهرا(س) را میبینیم، چه در اربعین حسینی(ع)، چه در جنگ 33 روزه و چه در جنگ غزه.
گسترش و رشد تفکر اهلبیتی در جهان با نابودی اسرائیل
در حوزه فرهنگی بهترین کار، ترویج و باب کردن تفکر تکیه دادن به نیرویهای آسمانی است. شیعه نباید صرفاً به یک سری نقل قولها ارجاع دهد، بلکه ارجاع به اصل و حقیقت اهلبیت(ع) اهمیت دارد، زیرا در حال حاضر ما به نصرت و کمک مستقیم آن انواز قدسی نیاز داریم. لذا باید جایگاه اهلبیت(ع) را در عالم بدانیم. مسلمین باید برای نابودی اسرائیل قدرتمند شوند، خداوند با نابودی اسرائیل تفکر اهلبیتی را میان مسلمانان و شیعیان نه فقط در ایران بلکه در تمام عالم گسترش خواهد داد. آرایش جوامع انسانی برای نابودی اسرائیل به جایی میرسد که همان افرادی که اکنون گمان میکنیم دشمن ما و دوست اسرائیل هستند، وارد جبهه شیعیان میشوند. بر اساس آیات قرآن، برپایی صحنه نابودی اسرائیل برای گسترش فرهنگ و تفکر شیعه است. وقتی داستانهای قرآن را بررسی میکنیم، انگار خدا مدام در حال صحنهسازی است تا انسان رشد کند و از صفاتی زیبا بهرهمند شود. ما در آخرالزمان نیاز به صفات الهی داریم.
شما ماه رمضان امسال در مصاحبهای از تولید مجموعه آثار «زهرای آسمانی» خبر داده بودید، تولید این مجموعه در چه مرحله است؟ لطفا توضیح دهید.
در ابتدا شروع به مطالعاتی درباره حضرت زهرا(س) کردم، دیدم بُعد دنیایی زندگی حضرت زهرا(س) پر از مصائب و سختیهاست که تکرار آنها دل شیعیان را به درد میآورد، اما وقتی به بُعد آسمانی حضرت نگاه میکنم، آن را سراسر نور، لطافت، زیبایی، امید و وصال مییابم و اینها مقولاتی هستند که به شدت برای صحنههای آخرالزمانی به آنها نیازمندیم. ما در جامعه شیعه نیاز به امید داریم، وقتی به جایگاه اهلبیت(ع) نگاه کنیم، قدرتمند میشویم و امید در وجودمان زنده میشود و سختیهای دوران آخرالزمان برایمان سهل خواهد شد و پیوسته در فضایی از صفا و صمیمیت حرکت خواهیم کرد.
باید به این نکته اعتراف کنم که هرقدر بیشتر وارد فضای فاطمی میشوم، به ضعف و حقیر بودن خود و قلمم بیشتر پی میبرم، زیرا مفهوم زهرایی(س) چیزی نیست که به این سادگی قابل فهم باشد، اما از آنجایی که معتقد به کرامت و لطف خدا هستم، در حد توان تلاش میکنم مجموعه آثار «زهرای آسمانی» را جلو ببرم. یکی از این مجموعه تابلوها درباره ارتباط حضرت زهرا(س) و شب قدر است که کار آن را تا حدی پیش بردم، اما درک آن بسیار سخت است، با این وجود به تلاش خود ادامه میدهم، چراکه این خداست که ما را هدایت میکند.
«روحالقدس» مفهومی قرآنی است که عموم ما گمان میکنیم متعلق به مسیحیت است، در صورتی که این واژه در قرآن کریم هم آمده است و روایات زیادی هم درباره روحالقدس بیان شده است، ما از این «روح» زیاد استفاده میکنیم، اما آن را نمیشناسیم. در برخی از روایات اینگونه آمده که منظور از روحالقدس، همان فاطمه زهرا(س) است. اگر عیسی(ع) و مریم(س) با روح و روحالقدس تأیید میشوند یعنی ایشان در زمانی که هنوز حضرت زهرا (س) پا به دنیا نگذاشتهاند از ایشان بهره میبرند و این در حالی است که فاطمهی زهرا س قبل از آن که مربوط به سایر ادیان باشد، متعلق به ماست و شیعیان باید بیشترین بهره را از ایشان ببرند.
اینکه پس از عبادت و توسل به حضرات معصومین(ع) حال خوشی به انسان دست میدهد، این کمترین بهرهای است که ما از ذوات مقدسه اهل بیت(ع) میبریم و این در حالی است که بهره عیسی(ع) و مریم(س) از ایشان قابل وصف برای ما نیست، لذا دور از انصاف است که شیعیان تنها به میزان کسب حال خوش از اهلبیت(ع) بهره ببرند.