جهان قهرمان!/ گزارشی خواندنی با اطلاعاتی كمتر ديده شده درباره زندگی حاج قاسم سليمانی

انتصاب حاج قاسم به فرماندهي سپاه قدس، در سال‌هاي پاياني دهه‌ي 70، آغازگر يك تحول عظيم در سپاه بود. سردار رئوفي جايگزين حاج قاسم در سپاه كرمان مي‌شود. حاج قاسم به علت آشنايي با مسائل قبيله‌اي شرق كشور و مبارزه‌ي ميداني با باندهاي قاچاق مواد مخدر، مناسب‌ترين گزينه براي مقابله با طالبان بود. طالباني كه در همان سال‌ها ظهور كرده بود. حضور حاج قاسم در سپاه قدس آغاز دشمني و رقابت جدی منطقه‌ای و بين‌المللی آمريكا با ايران بود.

کد خبر : 645686
سرویس سیاسی فردا: جايي نيست كه نامي از حاج قاسم سليماني در ميان نباشد. صحبت از عراق، سوريه، افغانستان و... كه مي‌شود نام حاج قاسم در ذهن تداعي مي‌شود. شنيدن نام حاج قاسم در راهبردي‌ترين قلمروها ديگر عادي شده است. سايه‌ي حاج قاسم بر همه‌چيز افتاده، از ميدان ورزش تا عرصه‌ي سياست، از ميدان جنگ تا سالن‌هاي سينما. از صحن سازمان ملل در نيويورك تا روستاي قنات ملك كرمان. از كنگره‌ي آمريكا تا مجلس عراق. حاج قاسم همه‌جا هست. از كاخ كرملين تا اردوي راهيان نور. از موصل تا سالن برگزاري سالگرد شهيد الله‌دادي. از حلب تا كرمان.
در رسانه‌ها نيز ديده مي‌شود. از فاكس نيوز تا العربيه. از بلومبرگ تا الجزيره. تيتر صفحه‌ي يك نيوزويك و نيويوركر مي‌شود. در برنامه‌هاي سياسي هم حضور دارد، از صداي آمريكا تا بي‌بي‌سي و شبكه‌ي خبر خودمان. همه‌جا و همه‌جا هست بي‌آن‌كه بتوان او را يافت. چه آن‌كه اگر آمريكايي‌ها مي‌توانستند او را بيابند، به دستور كنگره‌ي آمريكا، ترورش مي‌كردند. رسانه‌هاي غربي او را با هركول و جورج كلوني و قهرمان‌هاي هاليوود مقايسه مي‌كنند. عنوان shadow commander (فرمانده‌ي سايه) عنواني است كه نيويوركر به او داد. فاكس نيوز نيز مدام بر اين عبارت تأكيد مي‌كند. ژنرال سايه، مرد اول سياست‌هاي ايران، قدرتمندترين مأمور مخفي خاورميانه و... همه‌ي عناويني است كه براي حاج قاسم به كار برده مي‌شود. البته چيزهايي كه مي‌گويند اشتباه نيست. اما آن‌ها از درك صحيح حاج قاسم و انگيزه‌اي كه او را پيش مي‌برد، عاجزند.
سرداری در ميان مردم
حاج قاسم فرمانده‌اي مردمي است كه در ميان مردم است، در مخفيگاه‌ها پنهان نشده و افراد زيادي او را مي‌بينند و خاطره‌ي مشترك از ديدارش دارند. اگر قرار باشد به سراغ حاج قاسم بروي، زياد كار سختي نيست. چرا كه هر روز با خيلي‌ها ديدار مي‌كند، در مجامع عمومي حاضر مي‌شود، سخنراني مي‌كند، در سالگردها و يادبود شهدا شركت مي‌كند. يكي از جوانان كرماني درباره‌ي ديدار حاج قاسم مي‌گويد: «من و همسرم به خاطر مشكلات زندگي سخت دلگير شده بوديم، مي‌خواستيم حاج قاسم را ببينيم. به تهران آمديم، قرار گذاشتيم و رفتيم پيش حاج قاسم. همسرم به‌واسطه‌ي دوستي پدرش با حاج قاسم به او مي‌گويد عمو. پس از بيان مشكلات و درددل به حاج قاسم گفتم: «من دلم مي‌خواهد بروم سوريه، يك كاري بكنيد كه من هم بيايم.» حاج قاسم با لبخندي در جوابم گفت: «اول برو شوهرت ـ خانمم را راضي كن. بعد هم برو آماده شو، اگر آماده شدي راه برايت باز مي‌شود.» درحالي‌كه مي‌خنديديم، گفتم: «حاج قاسم اگر منظورتان آمادگي نظامي است، من حاضرم.» حاج قاسم در جوابم گفت: «نه، برو خودت را از لحاظ روحي و معنوي آماده كن. اين آمادگي خيلي سخت است.» اين روايتي بود كه اين جوان براي خيلي‌ها تعريف كرده و به آن‌ها نيز توصيه مي‌كند كه به توصيه‌ي حاج قاسم گوش دهند.
حاج قاسم ميزبان روضه‌ی حضرت زهرا (س)
وقتي در كنگره‌ي آمريكا براي ترور حاج قاسم به‌عنوان بزرگ‌ترين دشمن آمريكا، بحث شد، برخي به دنبال يافتن او بودند. در اين ميان گوگل براي اولين بار، خانه‌ي حاج قاسم در كرمان را روي نقشه نشان كرد. اين خبر در رسانه‌هاي غربي پيچيد و سروصداي زيادي به پا كرد. حال‌آن‌كه مردمان ديار كوير سال‌هاست خانه‌ي حاج قاسم را مي‌شناسند. به خانه‌اش رفت‌وآمد مي‌كنند. حاج قاسم، هرسال در فاطميه‌ي دوم در منزلش هيئت به پا مي‌كند. خودش جلوي در مي‌ايستد و به مهمان‌ها خوش‌آمد مي‌گويد. برخي از دانشجويان غيربومي كه براي اولين بار حاج قاسم را مي‌بينند، باورشان نمي‌شود كه در منزل بزرگ‌ترين ژنرال دنيا نشسته‌اند. كسي كه معادلات راهبردي دنيا را تغيير داده است. داعش و طالبان و النصره را زمينگير كرده و عراق و سوريه را نجات داده است. در گوش هم پچ پچ مي‌كنند كه اين مرد، خود حاج قاسم است. مدام به او نظر مي‌اندازند. هرچند كه برخي از دوستان حاج قاسم به اين مراسم او خرده مي‌گيرند. نگرانند مبادا درحين اين دست دادن‌ها، مصافحه‌ها و استقبال‌ها، حاج قاسم ترور بيولوژيك شود.
خانه‌ی حاج قاسم، وقف شهدا
خانه‌ي حاج قاسم در كرمان، سه شب ميزبان عزاداري حضرت زهرا(س) است. اين خانه چند سالي است كه به‌واسطه‌ي حضور پررنگ حاج قاسم در تهران و رفت‌وآمدهايش به كشورهاي مختلف، وقف شهدا شده است. حاج قاسم همراه سرهنگ ابوالحسني و چند تن ديگر از همرزمانش در لشكر 41 ثارالله كرمان، شروع به مصاحبه و ضبط و ثبت خاطرات مادران شهدا كرده‌اند. اين دو گروهي شكل داده‌اند، از دانشجويان مذهبي و جوانان كرماني كمك گرفته‌اند و به سراغ مادران شهدا رفته‌اند. هم‌اكنون با بيشتر مادران و پدران شهيد در استان كرمان گفت‌وگو كرده‌اند. تا دورافتاده‌ترين نقاط رفته‌اند. هم‌اكنون در حال گسترش دادن اين فعاليت‌اند. كليد اين كار جايي زده شد كه مادران شهدا يك به يك فوت مي‌كردند و هرروز گنجينه‌اي از خاطرات دفن مي‌شد. خانه‌ي حاج قاسم، وقف اين كار شده، بسياري از جوانان به آن‌جا رفت‌وآمد مي‌كنند و در اين كار سهيم شده‌اند.
حاج قاسم واقعا كيست؟
اما حاج قاسم كيست؟ اين سوال آغازگر ساخت فيلم‌ها، مستندها و گزارش‌هاي بسياري شده است. جست‌وجويي در سايت‌ها نشان مي‌دهد كه حاج قاسم متولد روزهاي پاياني سال 1335 است. او در 20 اسفند در روستاي قنات‌ملك متولد شد. هم اكنون نزديك به 60 سال دارد. به روايت پژوهشگر امريكن اينترپرايز، پدر حاج قاسم به دولت بدهكار مي‌شود. حاج قاسم در سيزده سالگي، از روستا به كرمان مي‌آيد. به بنايي مي‌پردازد. كارگري در پروژه‌ي ساخت يك مدرسه، اولين اقدام حاج قاسم در آن سن بود. اولين پولي كه كسب مي‌كند نيز براي پدرش مي‌فرستد تا پدر بدهي‌اش را بپردازد. علي الفونه وقتي در صداي آمريكا حاضر شد و اين روايت را نقل كرد، در ادامه گفت: «بايد منصف بود. نمي‌شود به‌سادگي از اين اخلاق وارسته‌ي حاج قاسم در سيزده سالگي گذشت. بچه‌اي كه از روستا به شهر آمده و اولين پولش را براي بدهي پدرش مي‌دهد.»
انقلاب، نقطه‌ عطف زندگی حاج قاسم
حاج قاسم در كرمان مي‌ماند. پيش از انقلاب در سازمان آب كرمان مشغول مي‌شود. پيروزي انقلاب اسلامي و تشكيل سپاه پاسداران در ناحيه6، نقطه‌ي عطف زندگي حاج قاسم است. دقيقا روزش را نيز به ياد دارد. حاج قاسم درباره‌ي عضويتش در سپاه مي‌گويد: «اول خرداد 1359 به عضويت سپاه پاسداران درآمدم.» 120 روز بعد، عراق به ايران حمله مي‌كند. حاج قاسم ابتدا از هواپيماها در كرمان محافظت مي‌كرد. در اولين نيروهاي نظامي كه از كرمان عازم جنگ مي‌شدند، حاج قاسم نيز به سوسنگرد مي‌رود و فرمانده‌ي دسته مي‌شود. حاج قاسم و نيروهايش در اولين اقدام، نيروهاي عراقي را از جاده‌ي سوسنگرد تا حميديه عقب مي‌رانند. خودش درباره‌ي اثر اين اقدام مي‌گويد: «تصور غلطي كه از دشمن در ذهن داشتم از بين رفت.»
مأموريت هشت ساله
مأموريت پانزده روزه‌ي حاج قاسم در جنگ به اتمام نمي‌رسد و او هشت سال در جبهه‌ها مي‌ماند. در عمليات فتح‌المبين، مأموريت تشكيل تيپ دريافت مي‌كند. در اين عمليات با وجود مضيقه‌ي تسليحاتي، 3000 عراقي به اسارت گرفته مي‌شوند. در عمليات والفجر8 نيز نقش اصلي به عهده‌ي لشكر 41 ثارالله كرمان بود. حاج قاسم درباره‌ي شب عمليات مي‌گويد: «همه‌ي فرماندهان و اركان در سنگر جمع شده بوديم. فرماندهان از بچه‌ها سوال مي‌پرسيدند. بعضي سوالات دل بچه‌ها را خالي مي‌كرد، ولي آن‌ها با قوت جواب سوالات را مي‌دادند. براي يك سوال جواب نبود؛كه اگر اين‌جا گير كرديم، چه كنيم؟ شهيد اميني گفت اين‌جا «وجعلنا» بخوانيد. حاج قاسم مي‌گويد عمليات را مديون اين جوان هستيم. خدا او را بر امواج سوار و پياده كرد و عمليات انجام شد.
شهادت ياران
كربلاي5 نيز جايي بود كه حاج قاسم از خدا خواسته بود عمرش تمام شود. دليل اين خواسته‌ي حاج قاسم، شهادت شهيد قاسم ميرحسيني، قائم‌مقام لشكر 41 ثارالله بود. او سخت‌ترين لحظه‌هاي جنگ را شهادت يارانش مي‌داند. يكي از لحظات سخت او شهادت حاج يونس زنگي‌آبادي بود. به تعبير حاج قاسم، زنگي‌آبادي، اميد لشكر ثارالله بود. حاج قاسم درباره‌ي شهادت حاج يونس مي‌گويد:«بعضي مواقع شهادت يكي از فرماندهان به‌اندازه‌ي شهادت يك گردان در من اثر مي‌گذاشت.» حاج يونس، هم‌اكنون هم ارج و قرب بالايي ميان مردمان كرمان دارد و بسياري براي حاجت‌روايي، او را واسطه‌ي دعاي خود مي‌كنند.
قدرت‌نمايي در شرق
پايان جنگ، آغاز عمليات‌هاي حاج قاسم در قامت فرمانده‌ي لشكر 41 ثارالله، عليه اشرار و قاچاقچيان شرق كشور بود. در دوران دولت سازندگي همزمان با استانداري مرعشي در كرمان، حاج قاسم فرمانده‌ي سپاه كرمان بود. در سال 71 هواپيمايي ماهان در كرمان تأسيس شد. سال 73، يكي از نيروهاي حاج قاسم سليماني به نام سردار عرب‌نژاد مدير ماهان شد تاكنون نيز ادامه داشته است. رسانه‌هاي غربي در اين سال‌ها تلاش زيادي كردند كه ارتباطي ميان حاج قاسم، هواپيمايي ماهان، عرب‌نژاد و مرعشي بسازند. گراهاي مختلفي مبني بر استفاده از ماهان در جهت اهداف سپاه قدس داده شد كه درنهايت منجر به تحريم ماهان توسط آمريكا شد.
سلام فرمانده
انتصاب حاج قاسم به فرماندهي سپاه قدس، در سال‌هاي پاياني دهه‌ي 70، آغازگر يك تحول عظيم در سپاه بود. سردار رئوفي جايگزين حاج قاسم در سپاه كرمان مي‌شود. حاج قاسم به علت آشنايي با مسائل قبيله‌اي شرق كشور و مبارزه‌ي ميداني با باندهاي قاچاق مواد مخدر، مناسب‌ترين گزينه براي مقابله با طالبان بود. طالباني كه در همان سال‌ها ظهور كرده بود. حضور حاج قاسم در سپاه قدس آغاز دشمني و رقابت جدي منطقه‌اي و بين‌المللي آمريكا با ايران بود.
وقتی مردم او را شناختند
دهه‌ي 70 و 80، حاج قاسم زياد شناخته شده نبود. رقابت‌هاي زيرپوستي ايران و آمريكا در فضاي بين‌المللي در جريان بود. حمله‌ي آمريكا به عراق و افغانستان اين رقابت‌ها و درگيري‌ها را جدي‌تر كرد. ارتباط خوب حاج قاسم با جلال طالباني در كردستان، تلاش براي وحدت سني، شيعه و كردهاي عراقي، رياست جمهوري طالباني و نخست‌وزيري نوري المالكي، جنگ 33 روزه‌ي حزب‌الله با اسرائيل، نقاطي برجسته بود كه باعث شد نام حاج قاسم سليماني بيشتر شنيده شود. در جريان سفر سال 84 رهبر انقلاب به كرمان، فرمانده‌ي كرماني سپاه قدس، دوشادوش رهبري حركت كرد. حاج قاسم، رهبري را در كوه‌هاي صاحب‌الزمان(عج) و گلزار شهداي كرمان همراهي كرد. كم‌كم حاج قاسم بيشتر شناخته و تبديل به چهره‌اي محبوب براي مردم مي‌شد.
مردی كه دستگير نشد
سال 85 در جريان حمله‌ي نيروهاي آمريكايي به كنسولگري ايران در اربيل عراق، تلاش‌هاي آمريكا براي دستگيري حاج قاسم ناكام ماند. ژنرال مك كريستال، ژنرال چهار ستاره‌ي آمريكايي كه مسئوليت فرماندهي عمليات‌هاي ويژه در عراق را به عهده داشت، مي‌گويد: «فهميديم ژنرال سليماني و يكي از فرماندهان به سمت مرز ايران در حركت‌اند. آن‌ها را تعقيب كرديم. آن‌ها به يك ساختمان وارد شدند. ما به ساختماني رفتيم كه حاج قاسم وارد آن‌جا شده بود، همه‌ي افراد را ـ پنج نفر ـ‌ دستگير كرديم. همه‌ي آن‌ها مدارك ديپلماتيك داشتند، اما هيچ اثري از حاج قاسم نيافتيم.» آمريكايي‌ها معتقد بودند كه اين نفرات از اعضاي سپاه قدس هستند اما ايران اين ادعا را رد كرد و پس از مدتي نيز اين نفرات آزاد شدند.
فرمانده‌اي كه سرلشكر شد
بهمن 1389، با حكم رهبر انقلاب، حاج قاسم به بالاترين درجه در سپاه نايل مي‌شود. او با اين حكم، درجه‌ي سرلشكري دريافت مي‌كند. آغاز درگيري‌ها در سوريه و هجوم يكباره‌ي تروريست‌هاي سلفي به اين كشور، نقطه‌ي عطفي در زندگي سياسي ـ‌ نظامي حاج قاسم است. تروريست‌ها يك‌به‌يك استان‌هاي سوريه را تصرف مي‌كنند. اسفند 89 تروريست‌ها به نزديكي كاخ بشار اسد نزديك مي‌شوند. تقريبا كار بشار رو به اتمام است. خانواده‌ي بشار و مسئولان به نقطه‌ي امن منتقل شده بودند. سردار همداني مي‌گويد در آن شب كار تمام بود، سوريه سقوط مي‌كرد، تروريست‌ها به نزديكي كاخ رياست جمهوري رسيده بودند. حاج حسين همداني با مشورت حاج قاسم، آخرين پيشنهاد را به بشار مي‌دهد. پيشنهاد بازكردن اسلحه‌خانه‌ها و مسلح كردن مردم براي دفاع. اين حربه كارگر مي‌افتد و سوريه در آن شب سقوط نمي‌كند.
بايد مرا بشناسي
پس از انتقادها به مك كريستال، ژنرال پترئوس جايگزين وي در عراق مي‌شود. پترئوس از سال‌هاي پاياني دولت اوباما رياست سيا را به عهده داشت. پترئوس ژنرال چهار ستاره آمريكايي، خاطره‌اي از روزهاي اوليه‌ي آغاز كار در عراق دارد. او از پيامي مي‌گويد كه در گوشي تلفن همراهش دريافت كرده بود. حاج قاسم اين پيام را براي او فرستاده و گفته بود:«ژنرال پترئوس! شما بايد مرا بشناسي، من قاسم سليماني هستم، كسي كه سياست‌هاي ايران را در عراق، لبنان، غزه و افغانستان تدوين مي‌كند.»
مردي كه همه جا هست
بعدها در افشاگري‌هاي اسنودن، سندي درز مي‌كند كه نشان مي‌دهد آمريكا همراه متحدان غربي‌اش به‌علاوه تركيه و كشورهاي عربي حوزه‌ي خليج فارس، از شكل‌گيري يك «قلمرو سلفي» در شرق سوريه، حمايت مي‌كنند. حضور حاج قاسم در ميدان مقابله با اين توطئه، نبرد آمريكا و ايران را در منطقه علني مي‌كند. آمريكا اين حضور را برنمي‌تابد و حاج قاسم را در ارديبهشت 90 در فهرست تحريم‌هاي خود قرار مي‌دهد. آبان 90 در نشست استماع كنگره‌ي آمريكا، درباره‌ي ترور حاج قاسم بحث مي‌شود. جك كين مي‌گويد، درست است كه حمله‌ي نظامي نمي‌كنيم اما چرا آن‌ها را به قتل نرسانيم؟ صحبت درباره‌ي ترور حاج قاسم، او را مشهورتر از گذشته مي‌كند. حاج قاسم تبديل به قهرمان مبارزه با تروريست‌ها در عراق و سوريه مي‌شود. يمن و افغانستان نيز حوزه‌ي نفوذ معنوي حاج قاسم مي‌شود. مردم بحرين نيز در انقلاب خود، عكس حاج قاسم را بالا مي‌برند. هركجا كه حاج قاسم حضور دارد، در تضاد با منافع آمريكاست. ديگر همه‌جا صحبت از حاج قاسم است. آمريكا دشمن شماره‌ي يك خود را حاج قاسم مي‌داند. در عين اين‌كه حاج قاسم در صحنه‌هاي نبرد سنگين پنج سال اخير براي دنيا شناخته شده است، اما چهره‌ي او به‌عنوان يك فرد صلح‌جو و مورد احترام، مورد توجه دوست و دشمن قرار مي‌گيرد.
حمله عليه اوباما
نتيجه نبرد سوريه با تروريست‌ها از ابتداي سال 90 مخالف تصور آمريكا، تركيه، عربستان، قطر و.... مي‌شود. سوريه شهرهايش را يكي پس از ديگري پس مي‌گيرد. خرداد 93 نبرد جبهه‌ي مقاومت با داعش وارد مرحله‌ي جديدي مي‌شود. داعش به عراق حمله و موصل و نينوا را تصرف مي‌كند. تكريت نيز به تصرف داعش درمي‌آيد. تصرف الرمادي نيز اتفاق مي‌افتد. سقوط الرمادي و تصرف آن توسط داعش، حاج قاسم را به يك جنگ كلامي با آمريكا مي‌كشاند. درحالي‌كه پايگاه هوايي آمريكا در فاصله‌ي پنج كيلومتري از جاده‌ي الرمادي قرار داشت، كاروان خودروها و نفربرهاي داعش به‌راحتي وارد شهر شدند و آمريكا هيچ اقدامي براي حمله به آن‌ها نكرد. پس‌ از اين حادثه، براي اولين بار حاج قاسم در مقابل دوربين به اوباما حمله مي‌كند و مي‌گويد: «در عراق براي مبارزه با داعش هيچ غلطي نكرديد! آقاي اوباما، فاصله‌ي پايگاه شما با الرمادي چند كيلومتر است؟ چطور مي‌شود كشتار در يك كشور صورت گيرد، شما به بهانه‌ي حمايت از آن ملت در آن كشور استقرار پيدا كنيد، اما هيچ غلطي نكنيد، اين اسمش چيست؟ اين جز شريك بودن در توطئه نيست؟»
از سقوط تا صعود
شمارش معكوس براي سقوط دولت مركزي آغاز مي‌شود. فرمانده‌ي ارتش عراق به اقليم كردستان فرار مي‌كند. داعش خود را براي حمله‌ي نهايي به بغداد در 48 ساعت آينده آماده مي‌كند. بحران سياسي در ماه‌هاي آخر دولت نوري مالكي، بارقه‌هاي اميد را كمرنگ‌تر كرده است. بنا به گزارش روزنامه‌هاي ساندي‌تايمز و وال‌استريت ژورنال، حاج قاسم فرماندهي ارتش در حال انحلال عراق و دفاع از بغداد را به عهده گرفته است. همچنين فتواي آيت‌الله سيستاني تغييري استراتژيك در ساختار نظامي عراق ايجاد مي‌كند. آيت‌الله سيستاني در فتواي خود گفته بود: «شهرونداني كه قادر به حمل اسلحه هستند، وظيفه دارند كه در دفاع از كشور و مردم خود و اماكن مقدس، به نيروهاي امنيتي كشور بپيوندند.» اين فتوا مبدأ تشكيل «حشدالشعبي» يا همان نيروهاي مردمي دفاع از عراق مي‌شود. حشدالشعبي با همراهي نيروهاي حاج قاسم، معادلات داعش را بر هم مي‌زنند. ورق برمي‌گردد و طي دو سال اخير حدود 80 درصد از تصرفات داعش بازپس گرفته مي‌شود. رسانه‌هاي كردي نيز بارها از نقش حاج قاسم در بازپس‌گيري مناطق كردنشين از داعش سخن گفته‌اند. مسعود بارزاني هنگام سقوط شهرهاي كردنشين، همزمان از ايران و تركيه درخواست كمك مي‌كند. بارزاني از داود اوغلو، نخست‌وزير وقت تركيه پاسخي دريافت نمي‌كند. به گزارش رسانه‌هاي كردستان، نيروهاي ويژه سپاه قدس، وارد جبهه‌هاي جنگ در گوير، مخمور و خازر شده بودند و دوش‌به‌دوش پيشمرگان كرد با داعش مي‌جنگند.
رايزني با پوتين
ديگر نقطه‌ي استراتژيك زندگي نظامي حاج قاسم، متقاعد كردن پوتين براي حضور در جبهه‌ي نبرد عليه داعش است. به گزارش گازتا، رسانه روسي، حاج قاسم دو سال پيش از حضور روسيه در سوريه، اين پيشنهاد را مطرح كرده بود. اما وضعيت اوكراين موجب مي‌شود كه پاسخ به پيشنهاد ايران، به تعويق بيفتد. سپتامبر 2015 نيروي هوايي روسيه به نبرد عليه داعش مي‌پيوندد. حضور روسيه و ايران، معادلات جنگ سوريه را تغيير داده و ارتش سوريه توانسته است بر حلب مسلط شود.
احترام ويژه براي دشمن آمريكا
شهرت حاج قاسم چنان فراگير شده كه خبرنگاران و روزنامه‌نگاران دنيا، در مصاحبه‌هاي خود از سياستمداران، درباره‌ي او مي‌پرسند. سياستمداران نيز در ديدارهايشان، به او اشاره مي‌كنند. اوباما در ديدار با حيدر العبادي درباره‌ي حاج قاسم مي‌گويد:«او دشمن من است ولي من براي او احترام ويژه‌اي قائل هستم.» جان كري هم در ديدار با ظريف مي‌گويد: «اگر براي يك‌بار هم شده مايل است او را ببيند.» سيدحسن نصرالله در گفت‌وگوي تلويزيوني مي‌گويد: «حاج قاسم سليماني دوست و برادر عزيز من است. سپاه حاج قاسم و نيروهاي او اولين كساني بودند كه به كمك عراق شتافتند و مانع پيروي داعش شدند.» خانم حنان فتلاوي، يكي از نمايندگان مجلس عراق نيز درباره‌ي حمايت از حاج قاسم مورد سوال قرار مي‌گيرد و مي‌گويد: «اين‌جا از برنامه‌ي شما كه [هزاران بلكه] ميليون‌ها نفر از عراق و عربستان شاهد آن هستند، اعلام مي‌كنم كه اگر شما يك نفر مانند قاسم سليماني، فردي شجاع سراغ داريد كه آماده‌ي ورود به نبرد و فداكاري براي عراق باشد و حاضر باشد براي عراق و آزادي عراق در كوچه‌ها و خيابان‌هاي عراق برود و فداكاري كند، براي ما بياوريد.» نشريه‌ي آمريكايي بلومبرگ درباره‌ي او مي‌نويسد: «محبوبيت سليماني در ميان مردم به‌شدت افزايش يافته و او به برجسته‌ترين چهره‌ي شيعيان براي مبارزه با دولت اسلامي (داعش) تبديل شده است...»
آن‌ها از اسلام مي‌ترسند، نه از حاج قاسم
با تمام اين شهرت و شجاعت، پدر حاج قاسم نظر ديگري درباره‌ي شهرت پسرش دارد. وقتي استاندار سابق كرمان به ايشان گفته بود مي‌دانيد پسرتان چقدر مشهور است و استكبار چقدر از او مي‌ترسد؟ پدر حاج قاسم درجواب گفته بود: «من از شما متعجبم كه چنين حرفي مي‌زنيد.» استاندار پرسيده بود چرا؟ پدر گفته بود: «پسر من يك سرباز ولايت است، آن‌ها از اسلام مي‌ترسند نه از پسر من، حاج قاسم تنها يك نشانه از كشور اسلامي و شيعه است.» ورود به زندگي خصوصي حاج قاسم نيز نشان مي‌دهد كه او و خانواده‌اش، ساده‌زيستي و پاكدستي خود را حفظ كرده‌اند. حاج قاسم با برادرش، سهراب سليماني، باجناق است. پسر حاج قاسم با دخترعمويش، ازدواج كرده است. حاصل اين ازدواج نيز نوه‌هاي دوقلويي است كه در مرداد 95 به دنيا آمده‌اند. سهراب برادر كوچك‌تر حاج قاسم در روزهاي جنگ هميشه همراه حاج قاسم بود. سهراب در اين‌باره مي‌گويد: «در اكثر عمليات‌ها همراه حاج قاسم بودم و در انتهاي جنگ هم «پيك فرماندهي» خودش بودم چون پدرم گفته بود اگر شهيد مي‌شويد با هم شهيد شويد.»
دو يار ديرين
حاج قاسم رابطه‌ي ديرينه و قديمي با قاليباف دارد. در انتخابات 84 نيز برخي از سياسيون كرمان از حمايت‌هاي حاج قاسم از قاليباف سخن گفته‌اند. در انتخابات 88 نيز در هفته‌هاي اول حوادث پس از انتخابات، حاج قاسم به سراغ بسياري از مسئولان كشور رفت تا آن‌ها را به موضع‌گيري عليه فتنه دعوت كند. صادق خرازي در اين‌باره مي‌گويد: «آقاي حاج قاسم سليماني و دكتر باقر قاليباف سعي مي‌كنند ماجرا را كنترل كنند تا خداي ناكرده كار از دست در نرود. حتي به‌صورت جدا يا برخي اوقات آقايان سليماني و قاليباف با هم و گاهي جدا با بزرگان براي برون‌رفت از بحران رايزني مي‌كردند.»
منبع: ماهنامه همشهری پایداری؛ شماره‌ي 171، اسفند 95 و فروردين 96
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: