ايران ركورددار دانشگاه بیکیفیت و تحصيلكردگان بيكار در جهان
ایده دهههفتادی «بیکار با سواد بهتر از بیکار بیسواد است» حالا در دهه ۹۰ اصلیترین معضل کشور شده است.
ایده دهههفتادی «بیکار با سواد بهتر از بیکار بیسواد است» حالا در دهه ۹۰ اصلیترین معضل کشور شده است. دانشگاههای بیکیفیت، فارغالتحصیلان کارشناس، ارشد و دکترای بیکار، اما مدعی تولید میکند که جایشان هیچجا نیست، اما همه جا هستند! تب تند مدرکگرایی از سوی جامعه و مدرکدهی از سوی دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی کشورمان موجب شده تا ایران پنج برابر پیشرفتهترین کشورهای جهان دانشگاه داشته باشد و در ماراتنی نفسگیر کارشناس، کارشناس ارشد و دکترای بیکار تولید کند. هر چند برخی از صاحبنظران بر این باورند که به تعویق انداختن بیکاری یکی از دلایلی است که تب تند مدرک گرفتن را در جامعه تشدید کرده است. افراد بیکار دارای تحصیلات عالیه، اما در کنار آنکه از ساختار بیمار آموزش و آموزش عالی در کشورمان حکایت دارند میتوانند خود ساختار تازهای از آسیبها را در حوزه فردی و اجتماعی رقم بزنند به ویژه اینکه به لحاظ جامعه شناختی، تحصیلات یکی از عوامل بروز نابرابری اجتماعی است که روی تداوم و تعمیق نابرابریها تأثیر میگذارد. بیتردید اگر شما خودتان دانشجو یا متقاضی ادامه تحصیل در مقاطع کارشناسی ارشد یا دکترا نباشید با افراد زیادی در اطرافتان مواجه هستید که در تلاشند تا مدرک تحصیلیشان را ارتقا دهند و در برابر شکلگیری و طرح این نیاز، آموزش عالی کشورمان با رشد کمی بیسابقهای مواجه شده است، به گونهای که ایران رتبهدار تعداد دانشگاه در دنیاست، آن هم در شرایطی که نام هیچکدام از دانشگاههای ایران در فهرست صددانشگاه برتر دنیا نمیگنجد. توسعه کمی آموزش عالی بیتوجه به کیفیسازی و اقناع افکار عمومی برای کاستن از تب مدرکگرایی و مدرکدهی موجب شده تا شاهد خیل عظیم تحصیلکردههایی باشیم که کاری جز ادامه تحصیل ندارند و پس از پایان تحصیلات عالیه و رسیدن به مدرک دکترا یا باید کنج عزلت برگزینند یا به جمع دکتراهای بیکار بپیوندند و در نهایت در مشاغلی مشغول به کار شوند که برای انجام آنها داشتن مدرک دیپلم هم کافی است! رکوردزنی تعداد دانشگاه در دنیا ۲ هزار و ۶۴۰ دانشگاه، کشورمان را در تمام دنیا رکورددار کرده است. این در حالی است که کشور چین با جمعیت یک میلیارد و ۳۵۷ میلیون نفری و هند با جمعیت یک میلیارد و ۲۵۲ میلیونی به ترتیب با ۲ هزار و ۴۸۱ و هزار و ۶۲۰ دانشگاه در ردههای بعدی ایران جای میگیرند. در عین حال اگر حوزههای علمیه را هم در حوزه آموزش عالی به شمار بیاوریم میتوان با قاطعیت ایران را بزرگترین تولیدکننده مدرک تحصیلی در جهان به شمار آورد. با استناد به نتایج آخرین سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۹۰ مرکز آمار ایران، مجموعاً حدود ۷۶۸ هزار فارغالتحصیل دانشگاهی بیکار در کشور وجود دارد که از این تعداد ۲۰۷ هزار و ۳۱۰ نفر دارای مدرک فوق دیپلم، ۵۰۵ هزار و ۱۰ نفر دارای مدرک لیسانس، ۵۲ هزار و ۱۶۹ نفر فوقلیسانس و دکترای حرفهای و ۳ هزار و ۳۸۸ نفر نیز دارای مدرک دکترای تخصصی هستند.
تیرماه امسال بود که نرخ بیکاری تحصیلکردهها از سوی وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی ۴۰ درصد اعلام شد؛ آن هم در شرایطی که نرخ بیکاری جوانان ۲۶ درصد است. علی ربیعی همچنین در چهاردهمین دوره مسابقات ملی مهارت گفت: «تنها ۵۰ درصد متقاضیان کار دارای مهارت هستند و مابقی این مهارت را ندارند در حالیکه صنایع و بنگاههای ما به نیروی مهارتی نیاز دارند.» آمار بیکاران تحصیلکرده، اما سال به سال افزایش مییابد و با آمار بیکاری عمومی در جامعه فاصلهای معنادار دارد؛ موضوعی که از یک سو بیانگر نقص عمیق نظام آموزش و نیاز سنجی بازار دارد و از سوی دیگر و با عنایت به گسترش کمی دانشگاههای پولی نشان میدهد انگار دولت و مسئولان آموزش عالی با ایجاد ولع و تب مدرکگرایی به مدرک دهی به عنوان عاملی درآمدزا مینگرند. به خصوص اینکه با عنایت به هزینه ۲۰ تا ۳۰ میلیونی اخذ مدرک کارشناسی ارشد و هزینه ۵۰ تا ۶۰ میلیونی گرفتن دکترا در دانشگاههای غیر روزانه و با عنایت به افزایش روز افزون متقاضیان کارشناسی ارشد و دکترا میتوان دریافت مدرکدهی میتواند چه سود کلانی را نصیب ساختار آموزش عالی کند.
از سوی دیگر بدیهی است، طبقه ضعیف و متوسط جامعه توانایی چنین هزینهای را برای ادامه تحصیل ندارند و این مسئله خود به عاملی برای افزایش نابرابریهای اجتماعی منجر میشود یا با افزایش فشارهای اقتصادی و اجتماعی به قشر ضعیف برای رسیدن به قشر ثروتمند جامعه و با توجه به اینکه تحصیلات عالیه یک مزیت اجتماعی به شمار میآید، رفتهرفته با پدیده بزهکاران تحصیلکرده مواجه خواهیم شد. همچنانکه رئیس سازمان زندانها اعلام کرده طی پنج سال گذشته آمار مجرمان دارای مدرک دانشگاهیرو به افزایش است. برای مثال در پاییز ۸۸ در گزیده آماری منتشر شده از شاخصهای اجتماعی و فرهنگی کشور، ۴ / ۳ درصد زندانیان تحصیلات بالاتر از دیپلم داشتهاند و این رقم در سال ۸۹ به ۵۹ / ۳ رسیده است. همچنین در سال ۹۲ اعلام شده است که ۳۷ درصد مبتلایان به اعتیاد، افراد تحصیلکرده بودهاند. اگر در بین معتادان متجاهر و کارتنخواب هم جستوجو کنید با افرادی مواجه خواهید بود که مدرک دکترا دارند!
تحصیل هر فرد در دانشگاههای کشور چه تحصیل رایگان و چه تحصیل در دانشگاههایی که شهریه میگیرند، هزینههای اقتصادی زیادی برای کشور در بر دارد. پیش از این نیز وزارت علوم گفته بود، خروج نخبگان از ایران سالانه ۱۵۰ میلیارد دلار به اقتصاد کشور ضرر میزند. مبنای این محاسبه این بود که هر دانشآموخته مهاجرت کرده، یک میلیون دلار برای کشور زیان اقتصادی دارد. همین عدد را اگر مبنا قرار دهیم، حدود ۵۰۰ هزار تحصیلکردهای که هر سال به جمعیت بیکاران کشور اضافه میشود، سالانه ۵۰۰ میلیارد دلار خسارت اقتصادی برای ما دارند.
در حالی که در کشور ما یک کارمند ساده باید مدرک کارشناسی ارشد داشته باشد ۸۰ درصد وزرای کابینه انگلستان مدرک لیسانس دارند و تعداد دانشگاههای کشورهای اروپایی مانند سوئد، دانمارک و فنلاند به صددانشگاه هم نمیرسد. دانشگاههای ایران، اما نیمی از بیکاران کشور را تولید میکنند؛ بیکاران تحصیلکرده!