تروریست ها پس از موصل به کجا می روند؟
همزمان با پیشروی های چشمگیر نیروهای مسلح عراق در موصل، مرکز خلافت خودخوانده داعش، پیش بینی ها و تحلیل ها درباره آینده این گروه تروریستی نیز آغاز شده است.
روزنامه خراسان: همزمان با پیشروی های چشمگیر نیروهای مسلح عراق در موصل، مرکز خلافت خودخوانده داعش، پیش بینی ها و تحلیل ها درباره آینده این گروه تروریستی نیز آغاز شده است. به نظر نمی رسد تا زمان پاکسازی کامل شهری که البغدادی خلافت خود را از آنجا اعلام کرد بیش از یک ماه فاصله باشد. بازپس گیری موصل تنها به معنای سقوط خلافت خواهد بود اما در برخی مناطق استان نینوا، داعش همچنان حضور دارد هرچند که آن حضور نیز طولانی مدت نخواهد بود و پس از پایان کار موصل، نوبت به آنها هم خواهد رسید. بنابراین تحلیل آینده داعش و عراق پس از داعش موضوعی قابل توجه است.پیش از این چندی از تحلیل گران درباره آینده این گروه سخن گفته اند اما اغلب تحلیل ها مبتنی بر اوضاع نظامی و دسته بندی عناصر آن و روش های فعالیت داعش در آینده بوده است.در بررسی این موضوع در نظر داشتن عوامل متعدد سیاسی، اجتماعی و نظامی به موازات یکدیگر اهمیت دارد.
در بعد نظامی، آنچه که شاهدش هستیم سقوط خلافت ادعایی داعش و از دست دادن زمین های این گروه و از بین رفتن بسیاری از عناصر و سران مؤثر آن است. آنچه که در این مرحله رخ خواهد داد این است که نیروهای داعش در عراق که عمدتا عراقی هستند در بافت عشایری، روستایی و حتی شهری حل شوند. به خصوص آنکه همه این افراد وابسته به قبایل و عشایر عمدتا مناطق غربی عراق هستند. عناصر خارجی داعش در عراق نیز تعداد قابل توجهی نیستند. چنانچه این دسته از عناصر داعش توان خروج از مرزهای عراق را نداشته باشند یا در عملیات انتحاری شرکت خواهند کرد یا در نهایت توسط نیروهای امنیتی دستگیر خواهند شد. موضوع اصلی نیروهای بومی داعش است. به طور یقین این افراد بخشی از اقدامات خرابکارانه و تروریستی داعش در آینده نزدیک یا میان مدت خواهند بودو خود را به شکل عواملی انتحاری در مناطق مختلف عراق به ویژه پایتخت نشان خواهند داد. البته کشته شدن سران گروه، از دست رفتن بخش عمده ای از توان و منابع مالی و فقدان زمین، این احتمال را تقویت خواهد کرد که حداقل در میان مدت، تشکیلات داعش در عراق به سمت قهقرا برود و شرایط سیاسی و امنیتی کشور، تعیین کننده زمینه های ظهور جریان یا گروهی جدید باشد. در این میان نمی توان از نقش فعال حزب بعث غافل بود. حزبی که همچنان جایگاه خود را در بخشی از بدنه سیاسی عراق و بخش های وسیعی از بدنه اجتماعی و عشایری مناطق غرب کشور حفظ کرده است و باید آن را بازیگر خط مقدم و حتی رهبری کننده عمده گروه های تروریستی سابق و فعلی در عراق دانست. حضور پررنگ افسران سابق بعث در کادر رهبری داعش و گروه های بومی عراقی تا پیش از شکل گیری داعش نشان می دهد باید به نقش این حزب در ساماندهی گروه های تروریستی عراق در 13 سال گذشته به طور جدی نگاه کرد.
حزب بعث این توانایی را دارد که با استفاده از بحران های سیاسی و امنیتی عراق پس از داعش، به طور مجدد اقدام به احیای هسته های خفته و توده های هوادار اندیشه های افراطی به ویژه در استان های الانبار، صلاح الدین و دیالی کند.علاوه بر این موارد، عوامل اجتماعی و سیاسی در عراق را نیز باید در آینده داعش و قدرت کارکرد آن مدنظر قرار داد.تردیدی نیست که یکی از عوامل عمده قدرت یابی داعش در عراق و حتی یافتن پایگاه اجتماعی در میان بخش هایی از مردم، می تواند رفتارها و اقدامات دولت در بغداد باشد. شائبه به حاشیه راندن اهل سنت توسط دولت مرکزی شیعی از جمله عواملی بوده است که در رشد و نمو بدنه و بافت داعش عراق نقش جدی ایفا کرد. هرچند نقش سیاستمداران سنی و برخی عالمان دینی ضد حکومتی در ایجاد این تصور در ذهن مردم آن مناطق را نمی توان نادیده گرفت اما در هر صورت وجود دولتی که امکان بهانه گیری های این چنینی را سلب کند در قدرت گیری یا ضعف داعش و دیگر گروه ها نقش مؤثری دارد.رابطه میان عشایر اهل سنت عراق با دولت مرکزی و میزان قدرت آن در جذب این عشایر و اعتماد سازی، را می توان از دیگر عوامل کلیدی در آینده داعش به شمار آورد. هر مقدار که این عشایر خود را به دولت مرکزی نزدیک تر احساس کنند، نقش آفرینی آنها در آینده مناطق خود بیشتر خواهد شد و این موضوع به ضعف داعش به عنوان یک تشکیلات منسجم کمک خواهد کرد. به خصوص آنکه باید توجه داشت بخش عمده و قابل توجه عناصر داعش از میان همین عشایر و قبایل برخاسته اند.این موضوع نکته مهمی است که بیعت عناصر عراقی داعش با سرکرده آن، بیعتی الزاما ایدئولوژیک و اصیل نبوده است و تابع شرایط گوناگون از جمله نارضایتی از دولت و ساختار سیاسی است و در این میان تفاوتی ندارد که این گروه داعش باشد یا گروهی دیگر. همانگونه که پیش از این نیز همین پایگاه اجتماعی با گروه هایی مانند توحید و جهاد، القاعده، جیش الاسلام، مجلس شورای المجاهدین و ... بیعت و همراهی کردند.
از بعد خارجی نیز باید توجه داشت که حمایت پنهانی برخی کشورها از داعش در عراق چه شکلی خواهد داشت. نقش آمریکا در این موضوع از دیگران جدی تر قلمداد می شود. به نظر نمی رسد درباره داعش یا گروه های احتمالی پس از آن، آمریکا علاقه ای به قدرت یافتن این گروه ها درسطحی که داعش دست یافته بود داشته باشد. زیرا این موضوع می تواند به نفوذ و قدرت جدی تر ایران در عراق کمک کند همانگونه که در حال حاضر نیز کمک ایران به عراق در مبارزه با داعش، به افزایش نفوذ ایران در عراق، بیش از پیش کمک کرده است موضوعی که برای آمریکا مطلوب نیست. بنابراین هرگونه نقش آفرینی داعش یا گروه های مشابه آن به شکلی که باعث ورود مستقیم ایران به صحنه عراق شود تکرار شدنی نیست و تنها انجام عملیات تروریستی و کور مطلوب تر خواهد بود.در آن سوی مرزهای غربی دولت البغدادی یعنی سوریه، اوضاع برای داعش بهتر از نیمه شرقی نیست. بر خلاف عراق که داعش تا این لحظه تنها گروه فعال در صحنه بود و با احتمال نابودی آن شاهد حل شدن نیروها در بدنه اجتماعی خواهیم بود در سوریه اینگونه نیست. رقبای آن زیاد هستند و جبهة النصرة حرف نخست را می زند. بخشی از نیروهای داعش که خارجی های فراوانی در بین آنها هستند در معرض کشته شدن در جنگ با دولت سوریه یا گروه های تروریست تمامیت خواه هستند و حتی با تنگ شدن عرصه، بخشی از آنها اقدام به شکستن بیعت و ملحق شدن به دیگر گروه ها می کنند.علاوه بر اینکه این گروه در حال از دست دادن مناطق تحت کنترل خود است و تنگ شدن عرصه در کشورهایی مانند لیبی و یمن بر داعش باعث شده است تا الرقه پایتخت آن به صادر کننده عناصر خود به این دو کشور تبدیل شود و نقش امداد رسان را ایفا کند.آنچه که پیچیده به نظر می رسد اوضاع اعضای غیر بومی این گروه تروریستی است. بخشی از این افراد در نهایت به کشورهای ناآرام و درگیر خشونت مهاجرت خواهند کرد و در آنجا به فعالیت های خود ادامه خواهند داد. بخشی دیگر در همین کشورهایی که حضور دارند خواهند ماند و در نهایت کشته خواهند شد و بخشی دیگر نیز با چراغ سبز یا عفو کشورهای خود به زادگاه خود باز خواهند گشت و این توان مدیریتی و امنیتی آن کشورها خواهد بود که چگونه این تروریست های بالقوه را مدیریت کنند.