حکایت یک مرد؛ از غارنوردی تا ساختمان‌نوردی

شاید شما هم گاهی از کنار ساختمان‌های بلند رد شده باشید و کسانی را دیده باشید که در ارتفاع خیلی بلند با طنابی آویزان شده‌اند و نمای ساختمان را می‌شویند و جلا می‌دهند. شاید این کار به نظرتان هیجان انگیز آمده باشد، شاید هم خطرناک، ولی آیا هیچ وقت از خودتان پرسیده‌اید کار در این ارتفاع به چه تخصصی نیاز دارد؟ اصلاً این آدم‌ها جز جلا دادن ظاهر ساختمان‌ها چه کارهای دیگری را در آن بلندی انجام می‌دهند؟

کد خبر : 642939
سرویس اجتماعی فردا؛ روزنامه ایران نوشت: شاید شما هم گاهی از کنار ساختمان‌های بلند رد شده باشید و کسانی را دیده باشید که در ارتفاع خیلی بلند با طنابی آویزان شده‌اند و نمای ساختمان را می‌شویند و جلا می‌دهند. شاید این کار به نظرتان هیجان انگیز آمده باشد، شاید هم خطرناک، ولی آیا هیچ وقت از خودتان پرسیده‌اید کار در این ارتفاع به چه تخصصی نیاز دارد؟ اصلاً این آدم‌ها جز جلا دادن ظاهر ساختمان‌ها چه کارهای دیگری را در آن بلندی انجام می‌دهند؟ بهتر است همه قصه این شغل مهیج و دشوار را از زبان یوسف سورنی نیا 40ساله بشنویم. می‌گوید ازغار نوردی به کار در ارتفاع رسیده.
چهره‌اش آفتاب سوخته است. دستانی قوی دارد. در تمام طول مدتی که حرف می‌زنیم کلاه آبی رنگش را از سر برنمی‌دارد. الان برای کار در ارتفاع استخدام رسمی یک شرکت است. با لهجه شیرین کرمانشاهی حرف می‌زند: «راب اکسس یا کار در ارتفاع بلند تازه وارد کشور شده و حداکثر سابقه‌اش در ایران 10 سال بیشتر نیست. با گسترش بلند مرتبه‌سازی نیاز به این شغل هم گسترده شد و الان این کار در تهران و چند کلانشهر دیگر متداول است.»
قبلاً دسترسی به نمای ساختمان‌های بلند و سازه‌های مصنوعی با جرثقیل و داربست ممکن بود و کاری دشوار اما به نظر یوسف کار با طناب بسیار ارزان‌تر و ایمن‌تر است. یوسف سورنی نیا از اعضای هیأت مؤسس انجمن غارنوردی ایران است و 22 سال سابقه غارنوردی دارد. او به تازگی همراه تیمش دومین چاه غار عمیق دنیا را در کوهستان «پراو» کرمانشاه کشف و معرفی کرده. سورنی نیا در صحبت‌هایش بارها به این تجربه ناب اشاره می‌کند؛ تجربه‌ای که او را به کار در ارتفاع بلند رسانده: «تکنیک‌های پایه کار در ارتفاع بلند با غارنوردی مشابه است اما تفاوت‌هایی هم دارد؛ مثلاً ما در غارنوردی از یک رشته طناب استفاده می‌کنیم ولی اصول ایمنی کار در ارتفاع این است که از دو طناب استفاده کنیم تا اگر به هر دلیلی یکی از طناب‌ها از دست رفت ایمنی حفظ شود.»
حالا مرحله به مرحله کارش را برایم توضیح می‌دهد اینکه در بیشتر ساختمان‌ها کار را از پشت بام شروع می‌کند، چون طناب را باید یک جا محکم کند و بعد به «فرود» فکر کند. بله فرود دقیقاً واژه‌ای است که او از آن استفاده می‌کند. محل نصب طناب باید صد درصد محکم باشد با دو نقطه اتکای مجزا از هم که ایمنی کامل شود. طناب هم همان طناب غار نوردی است: «البته طنابی که من استفاده می‌کنم کمی قطورتر است و حسابی محکم. در پایان مسیر فرود به جایی می‌رسم که بقیه مردم آنجا هستند، یعنی زمین. در این بین تقریباً تنها نقطه اتصال ما به زندگی و دنیا همان طنابی است که به آن آویخته شده‌ایم.»
شست و شوی نما فقط یکی از کارهایی است که یوسف انجام می‌دهد؛ کار بر دکل‌های مخابراتی، نصب بنر، نقاشی، هرس کردن درختان بلند و... هم از دیگر کارهایی است که او و دیگر «ارتفاع کاران» انجام می‌دهند: «دکل مخابراتی گردنه «چری» شهرکرد 114 متر ارتفاع دارد. به همراه چند تن دیگر از دوستان پیچ و مهره‌هایش را بستیم و آچار کشی‌اش کردیم. این بلندترین سازه مصنوعی است که تا حالا رویش کار کرده‌ام.»
اما چه اتفاقی افتاد که او بین این همه کار این شغل را انتخاب کرد، شغلی که این روزها تنها منبع درآمد اوست؟ می‌گوید: «قبلاً کارمند شرکت بودم. کارم به دلایلی تعطیل شد. دنبال کار می‌گشتم، همان موقع فکر کردم بهتر است روی تخصص و توانایی‌هایم تمرکز کنم. عکاسی و فیلمبرداری و کار با طناب. نمی‌دانستم باید از کجا شروع کنم. اتفاقی در یکی از روزنامه‌ها آگهی کار با طناب دیدم و یک سال روزمزد کار کردم و دیگر دستم آمد باید چه کنم.»
یوسف اما معتقد است این کار آن طور که خیلی‌ها فکر می‌کنند خطرناک نیست هرچند واقعاً سخت و دشوار است. این را بارها در حرف‌هایش تکرار می‌کند: «کار ما آدم جان سخت و قوی می‌خواهد در گرمای تابستان جلوی آفتاب و در سرمای زمستان در هوای آزاد کار می‌کنیم. درحالی که محل کار بیشتر مردم جلوی کولر یا بخاری است. تابستان‌ها به خاطر گرمای هوا کار سخت‌تر هم هست اما چاره‌ای نداریم و اتفاقاً کار هم بیشتر است و باید انجام داد. خیلی‌ها قصد داشتند وارد این کار شوند اما به خاطر سختی و همین طور ترس از ارتفاع رهایش کردند. خودم به چند نفر آموزش دادم اما بعد از مدتی رفتند که رفتند. من با اینکه فکر می‌کنم آدم جان سختی هستم ولی گاهی سختی کار در من بی‌تأثیر نیست حتی چند وقت قبل به خاطر فشار تسمه‌های ایمنی و طناب یکی از دنده‌هایم شکست. خلاصه برای این کار باید حسابی جان سخت بود.»
شاید برای همین سختی‌ها و دردهاست که مادر یوسف هنوز که هنوز است بعد از چهار سال که از کار پسرش در این حرفه می‌گذرد به او می‌گوید کاش به فکر کار دیگری برای خودش باشد. مادر همیشه دل نگران است. اما این سختی‌ها او را از کار نترسانده: «من از درآمدم ناراضی نیستم و از سختی‌های کار شکایتی ندارم. آنچه ناراحتم می‌کند برخورد بعضی از مردم است. درحالی که بعضی‌ها از پشت پنجره یک لیوان آب خنک تعارفت می‌کنند، برخی هم با رفتارشان کاری می‌کنند که خستگی توی جانت بماند. شاید شغل دیگران از نظر ما کم اهمیت به نظر برسد اما باید یاد بگیریم به همه احترام بگذاریم. این رفتارها من را خسته می‌کند و نه سختی‌های کار.» با این همه یوسف از درآمدش ناراضی نیست، هرچند می‌گوید در کشورهای توسعه یافته و صنعتی در آمد این شغل بالاتر است و افرادی که در این شغل هستند بسیار مورد احترام‌اند. به خاطر تازه بودن این شغل در کشور هنوز ارتفاع کاران تشکیلات و اتحادیه‌ای ندارند و برای همین است که گاهی افراد بی‌تجربه هم برای این کار تخصصی استخدام می‌شوند.
یوسف دلش نمی‌آید از تجربه‌های غارنوردی‌اش نگوید همان کاری که همیشه در جمع دوستان درباره‌اش حرف می‌زند: «هم کارم به دردغارم می‌خورد و هم غارم به درد کارم! بعضی اوقات با همان طنابی که با آن کار می‌کنم تعطیلات غارنوردی می‌کنم. اصلاً یک هفته کار می‌کنم به عشق دو روز در غار و کوه بودن.»
با خنده‌ای اضافه می‌کند: «از بچگی از ماجراجویی لذت می‌بردم. کارتون‌هایی مثل هفتاد هزار فرسنگ زیر دریا و سفر به اعماق زمین را می‌دیدم و دلم می‌خواست به اعماق زمین بروم و ببینم چه خبر است؟ بالاخره هم رفتم و فهمیدم.»

101 بار به غار پراو در کرمانشاه که جزو سخت‌ترین غارهای ایران است رفته اما به قول خودش هنوز غار توریستی علیصدر همدان را ندیده. دو سال پشت سرهم برای پیمایش عمیق‌ترین غار دنیا به جمهوری آبخازیا که بین گرجستان و روسیه واقع شده رفته. غاری به نام غار «کروبرا- ورونیا». تأکید می‌کند ماحصل همه فعالیت‌های غارنوردی که انجام داده امسال موجب کشف دومین چاه عمیق جهان شد. غار «قلا» که دومین چاه غار دنیا در کوه «پراو» است.او بارها تأکید می‌کند انجام فعالیت‌های غیرعادی برایش جالب است اما آنچه شغلش را برایش جالب‌تر و جذاب‌تر می‌کند این است که افراد اندکی در این شغل همه فنون کار را بخوبی می‌دانند و او یکی از آن‌هاست. یوسف بجز غارنوردی و کوهنوردی در اوقات فراغتش کتاب می‌خواند، وبلاگ می‌نویسد و حسابی اهل تاریخ و ادبیات است و از عکاسی و تصویربرداری و همین طور مسافرت لذت می‌برد. می‌گوید کاش مردم به همه شغل‌ها احترام بگذارند. دست کم اگر درباره شغلی کمتر می‌دانند، بیشتر درباره‌اش بخوانند. با خنده‌ای می‌گوید پیکاسو گفته شغل‌تان را از دل تفریحات‌تان بیرون بکشید و برای من هم شغل و تفریحم تقریباً یکی است.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: