روزنامه صبح نو؛ دکتر علی دارابی*: مشارکت انتخاباتی به مثابه یکی از انواع مهم مشارکت سیاسی جایگاه ویژهای در مباحث جامعهشناسی سیاسی دارد. رأیدهی و مشارکت در انتخابات آشکارترین نوع مشارکت سیاسی برای اغلب شهروندان در جوامع مبتنی بر دموکراسی و مردم سالاری است.
چرا که رایدادن موثرترین و عملیترین ابزار برای اعمال افکار، عقاید، سلیقهها و گرایشها در اداره کشور توسط دولتمردان است. زیرا رأیگیری در واقع یکی نوع سازوکار اجتماعی برای گردآوری و تشخیص گزینهها و ارجعیتهای اجتماعی است.
انتخابات آزاد، حقرای، تشکیل نهادهای مردمی (مجلس شورای اسلامی ریاست جمهوری شورهای اسلامی شهر و روستا و ...) از دستاوردهای خجسته انقلاب اسلامی برای ایرانیان است.
اما پرسش اساسی آن است که ایرانیان چگونه رأی میدهند و تحلیل رفتار انتخاباتی آنان چگونه است؟ برای پاسخ به این پرسش مهم باید گفت: رفتار شناسی ایرانیان حاکی از پیچیدگیهای بسیار روحی و روانی در لایههای درونی شخصیت آنهاست که تصمیمگیری، برنامهریزیها و کنشهای رفتاری آنان را تحت تأثیر قرار میدهد. حال سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که علل بروز چنین رفتارهای متفاوتی چه میتواند باشد؟
صاحبنظران، سیاستمداران، جامعهشناسان در جوامع مردم سالار و دموکراسی به خصوص در جوامع غربی در پاسخ به این پرسش الگوها و نظریههای متعددی در تحلیل رفتار انتخاباتی ارائه کردهاند که به صورت خلاصه بشرح زیر ارائه میکنیم.
الف/ از دیدگاه جامعهشناسی سیاسی، رفتار انتخاباتی ناشی از عضویت و تعاملات گروهی و ساختی و تأثیر شرایط اجتماعی بر کارکردهای متعین قدرت است و الگوهای آن از این زاویه تبیین میشود.
بر پایه نگاه جامعه شناختی به رفتار سیاسی، میتوان آن را از زاویه روابط حزبی، مشارکت و نگرش جمعی و رابطه یا با طبقه و پایگاه اجتماعی با دولت و قدرت سیاسی پیگرفت.
سن، جنس، محیط خانوادگی، گروه همسالان، طبقه، نژاد، قومیت، ملیت، تبلیغات، شرایط تاریخی، فرهنگی و جمعیتی و نیز شرایط اکولوژیک جامعه از متغیرهایی هستند که بر رفتار انتخاباتی تأثیر گذارند.
ب / از دیدگاه اقتصاد سیاسی مبتنی بر الگوهای عقلانی رفتاری و عمل انتخاب سیاسی و تابع آزادی اراده و اختیار انسانی است. از این دیدگاه رأی دهندگان غالباً بر طرحها، عقاید و برنامههای نامزدها و احزاب توجه دارند و به شکلی معقول دست به انتخاب زده، برنامههایی را انتخاب میکنند که بیشترین منافع را بر ایشان در برداشته باشد (هزینه فایده).
ج / از دیدگاه روان شناسی اجتماعی که اصولاً این رفتار خاستگاه خانوادگی دارد و به صورت ارثی از فردی به فردی و نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. مهمترین متغیر تبیین کننده رأی افراد در بستگی حزبی رأی دهندگان خلاصه میشود. در این نگرش، رأی دهنده به همبستگی و پیوند حزبی خود رأی میدهد.
حال با توجه به مبانی نظری «رأی دهی مردم» آیا این نظریهها و تئوریها در انتخابات ایران و نحوه رأیدهی ایرانیان هم صادق است؟ در پاسخ باید گفت این نظریهها میتواند قابل اثبات باشد اما متغیرهای دیگر را باید در نحوه رأیدهی ایرانیان مدنظر قرار داد؛ گفتمان انتخاباتی، فضای حاکم بر انتخابات، دو قطبی شدن و نه به این فرد یا جناح و آری به آن فرد یا جناح، کاریزما و شخصیت نامزد انتخاباتی و حامیان او همه و همه از اهمیت خاص برخوردارند که به فضل الهی تا انتخابات در این ستون روزهای یکشنبه هر هفته با شما سخن خواهیم گفت. *استاد دانشگاه