خانم بازیگر: چهره در بازیگری مهم نیست
«دوست دارم خودم را به چالش بکشم و نشان دهم که چهره و سن برای من مهم نیست بلکه کیفیت خوب ارائه نقشهای مختلف برایم اولویت دارد.»
کد خبر :
639464
خبرگزاری صبا: آنا نعمتی (متولد 1356) بعد از گذراندن دوره بازیگری زیر نظر حمید سمندریان در سال 77 در فیلم «هیوا» اولین بازیاش را تجربه کرد و تا امروز همیشه سعی کرده است در سطح اول بازیگری حضور داشته باشد. از جمله مطرحترین کارهای او میتوان به فیلمهای «هیوا»، «پارک وی»، «یکی میخواد باهات حرف بزنه»، «زن دوم»، «دعوت»، «عصریخبندان» و «انارهای نارس» و سریالهای «مسافر»، «کلاه پهلوی» و... اشاره کرد که برای اغلب حضورهایش در جشنواره تحسین شده است. او چند بار کاندیدای بهترین بازیگر جشنواره فجر و خانه سینما شده و جوایزی مثل جایزه جشن حافظ را دریافت کرده است. در چند ماه اخیر ابتدا فیلم «جاودانگی» با بازی او در گروه هنر و تجربه اکران شد و حالا با فیلم «ماحی» مجال حضور در اکران عمومی را پیدا کرده است. فیلمی که نشان میدهد گزیدهکاریاش نتیجه داده و یکی از برگ برندههای این فیلم محسوب میشود. با نعمتی درباره موضوعات مختلفی حرف زدیم. از گزیده کاریاش تا مروری بر کارنامهاش، از اجحاف واردشده بر فیلمهای «ماحی» و «آپاندیس» گرفته تا بهترین سریالهایش که در ادامه میخوانید. شما در چند سال اخیر بازیگر گزیدهکاری شدهاید.
فیلمنامه «ماحی» و گروهش چه ویژگیهایی داشت که نظر شما را برای بازی جلب کرد؟ سوژه فیلم «ماحی» دغدغه امروز جامعه است. فیلمنامه هم خیلی خوب بود که کلی ممیزی هم خورد و کار ما هشت ماه عقب افتاد. بهنظرم شخصیت ماحی پتانسیل این را داشت که با هر فیلمنامهای جذاب باشد زیرا نقش کاملی بود. همانطور که گفتید با اینکه سعی میکنم گزیدهکار باشم، این نقش کاملا مجابم کرد. متفاوتبودن نقش خیلی برای من مهم است و اینکه حتما حرفی برای گفتن و کارکردن و بازی و چالش داشته باشد. داود خیام کار کوتاهی بهنام «چله» ساخته بودند که سال پیش جوایز معتبر داخلی و خارجی را دریافت کرد و نشان داد که کارش را بهخوبی بلد است. وقتی ساختار کارش را دیدم و باهم درباره فیلمنامه گفتوگو کردیم، به این نتیجه رسیدم که هم از لحاظ روایی و هم ساختاری نسبت به کارش مسلط است و کلی ایده تازه دارد. علاوه بر این درباره فیلمنامه کلی تحقیق کرده بود و اینها برای من انگیزه کافی را فراهم کرد. سوژه فیلم ماحی درباره اختلاس و دیگر مفاسد اقتصادی است برای باورپذیر کردن نقش چقدر تحقیق کردید؟ غیر از فیلمنامه دفترچهای داشتیم که قطرش بیشتر از فیلمنامه بود و خیام کل
تحقیقاتش را در آن جمعآوری کرده بود. در کنار این دو آرشیو مستندهایی که تلویزیون پخش کرده بود هم در اختیارمان بود. در واقع کلی منابع مکتوب و تصویری داشتیم تا بتوانیم با تحلیل با سوژه برخورد کنیم. بههیچ وجه آدم سیاسی نیستم و شاید شناخت چندانی از آن نداشته باشم ولی آنقدر تحقیقات کامل بود که شناخت کافی درباره اجرای نقش را پیدا کردم. «ماحی» در اکران به مشکل برخورده است. چرا باید با فیلمهای مستقلی مثل «ماحی» به این شکل رفتار شود؟ برای این رویکرد خیلی متاسفم. شاید تا حالا عمق فاجعه را درک نکرده بودم چون کمتر فیلمی داشتم که با آن اینگونه برخورد شود ولی درباره «ماحی» در متن ماجرا بودم و دیدم چقدر بیعدالتی صورت میگیرد. آخرین تجربه اکران خوشایندم فیلم «انارهای نارس» بود. با اینکه در گروه هنر و تجربه اکران شد خیلی مورد استقبال قرار گرفت. ولی نهادها حمایتی از این فیلم نکردند. متوجه میشدم که چقدر اعتراض نسبت به بیعدالتی در اکران وجود دارد اما حالا با تمام وجود لمسش کردهام. اصلا فکرش را نمیکردم که این درگیری برای خود ما هم پیش بیاید. کلی دوندگی کردیم تا همین اکران در فصل مرده را به ما دادند. اول گفتند سرگروه
آفریقا را به ما میدهند و همان را هم ندادند. اگر به ما سرگروه ندهند بهراحتی از دادن زمان اکران به «ماحی» در عید نوروز شانه خالی خواهند کرد و اصلا هدفشان همین است. حوزه هنری؛ یعنی جایی که باید هنر از آنجا گسترش پیدا کند، اما آنها از حداقلی دیدهشدن هنر جلوگیری میکنند. بیش از 60 درصد سینماهای ایران در اختیار حوزه هنری است و کاملا بدون هر قواعد شفافی، فیلمها را تحریم میکنند. ما در حال حاضر فقط 15 سینما برای اکران فیلممان در اختیار داریم، پس چطور به حداقل استقبال فکر کنیم. حوزه به جای حمایت از چنین فیلمهایی متاسفانه مدام سنگاندازی میکند. ما تمام مجوزهای لازم را داریم. تمام خط قرمزها و ممیزیها را رعایت کردهایم اما حاصل بیش از یک سال کار یک گروه به این شکل نادیده گرفته میشود. بهنظر شما این انصاف است که ما فقط 15 سالن داشته باشیم و در شهرستان فقط یک سالن و در مشهد؟! کارگردان کار اول، سرمایهگذار کار اول، آن هم با فیلمی که کمهزینه نبوده است. آنها چطور باید انگیزه لازم برای بازگشت سرمایه را پیدا کنند؟ این تحریمها انگیزه سینماگران را از بین میبرد. معمولا اهل حاشیه نیستید. اما زمان اکران
«جاودانگی» به تهیهکننده اعتراض کردید. علت چه بود؟ وقتی با تهیهکنندهای کار میکنیم که سابقه پرباری دارد توقع داریم که کاملا پشت فیلم باشد و در تمام مراحل از فیلم و عواملش حمایت کند. اما گلهمندم که تهیهکننده سر فیلم «جاودانگی»، هیچ تلاشی برای حمایت از کار نکرد و حالا در باره فیلم «ماحی» هم همینطور به روالش ادامه میدهد و تمام تمرکزش را بر فیلم «سلام بمبئی» گذاشته است. ما هم توقع داریم که از امکانات تهیهکنندگیاش برای بهتر و بیشتر دیده شدن فیلم استفاده کند. مثلا درباره تحریم حوزه هنری او هیچ تلاش موثری نکرد. وقتی شما کارها را گزیده انتخاب میکنید و به تهیهکننده اعتماد و اطمینان دارید و به شکلی که حمایت لازم را انجام نمیدهد، طبیعی است که منجر به اعتراض میشود.
درباره فیلم «انارهای نارس» هم کمی صحبت کنیم. برخی عنوان میکنند که بهخاطر داشتن چهرهای شیک، نقش آدمهای طبقه ضعیف جامعه را نمیتوانید بهخوبی بازی کنید اما «انارهای نارس» نشان داد که این ادعا غلط است. چقدر بازی کردن در طبقههای اجتماعی مختلف برای شما میتواند چالش ایجاد کند؟
اگر بازیگری ادعای بازیگری دارد باید در تفاوت نقشهایش این مسئله را ارائه کند وگرنه کارهای تکراری، اصالت و اعتباری به کسی نمیبخشد. سعی میکنم با بازی در نقشهای مختلف ثابت کنم که تجربهگرایی برای من اهمیت دارد و دوست دارم خودم را به چالش بکشم و نشان دهم که چهره و سن برای من مهم نیست بلکه کیفیت خوب ارائه نقشهای مختلف برایم اولویت دارد. من زیاد به شیکبودن ظاهر و چهرهام آن طور که برخی میگویند فکر نمیکنم. حتی چند فیلم در نقش مسنتر از خودم کار کردم و نمیدانستم آسیبش این است که فکر میکنند نمیتوانم نقشی همسن و نزدیک به سن خودم را بازی کنم. در کل سعی کردم تنوع لازم را بازیهایم را داشته باشم؛ هم فیلم شاعرانه «برف روی شیروانی داغ»، هم فیلم تجاری «شیش و بش» و هم فیلم «انارهای نارس» را بازی کردم. مثلا برای نقش «یکی میخواد باهات حرف بزنه» خیلی تلاش کردم که سن و چهره و بازی باورپذیر و متفاوتی با دیگر کارهایم را ارائه دهم. اگر به یک بازیگر میدان کافی داده شود و بستر لازم را برای بروز خلاقیت پیدا کند، باید با تنوع و تمایز نقشهایش استعدادش را نشان دهد که من سعی کردم در همین مسیر حرکت کنم. خیلی بازیگران مستعدی
داریم که یک تنه بار فیلم را به دوش میکشند، باید به این بازیگران اطمینان و اعتماد کرد و از طرفی دیگر از تکرارشان پرهیز کرد. برای بازی در «انارهای نارس» نمیگویم که نگران نبودم چون نقش واقعا متفاوتی بود و ریسک زیادی داشت. ضمن اینکه در نیمه دوم فیلم قرار بود بازی درونگرایی داشته باشید و دیالوگ کمتری داشتید که بهخوبی از عهده این بازی درونگرا برآمدید. ممنون؛ باید توجه داشت وقتی ما بازیگران زن، در سینمای ایران، در چنین نقشی، ابزار دیالوگ را نداریم و از طرفی دیگر بهخاطر پوشش، محدودیتهایی داریم، فقط باید با چشمان و صورت حسها را انتقال دهیم که خیلی کار دشواری است. سختی دیگر این بود که بیش از 90 درصد فیلم بر مبنای حضور این شخصیت بود. بعد از اکران این فیلم، بازخوردهایی را شاهد بودم که نشان میداد خوشبختانه کار مورد استقبال قرار گرفته و به هدفم رسیدهام. درواقع توجه به تفاوتها نتیجه داده بود. سعی میکنم همیشه پرانگیزه و متفاوت باشم و از لحاظ روحی و روانی آنقدر از اجرای نقش لذت ببرم که مخاطب هم از آن لذت ببرد. شما بارها در جشنواره فجر کاندیدا شدهاید که به کسب سیمرغ منتهی نشده است. فکر میکنید علت چیست؟ شاید
گفتن این جمله کلیشهای باشد اما یک بازیگر دوست دارد که در کشور خودش تشویق شود. اما فارغ از این تشویقها، همیشه سعی کردم که کار خودم را به نحو احسن انجام بدهم. همین که منتقدان کارم را بپسندند و مخاطب ارتباط موثری با آن برقرار کند برای من بهترین جایزه است. خوشبختانه مثلا بازیام در «انارهای نارس» خیلی خوب دیده شد. بهخصوص در جشنوارههای معتبر جهانی مثل جشنواره مسکو تحسین شد. یکی از بهترین بازیهای شما در تلویزیون به بازی در سریال «مسافران» ساخته سیروس مقدم برمی گردد که در زمان خودش جزو بهترینها بود و هنوز هم این سریال قابل تماشاست. در چند سال اخیر کمتر در تلوزیون حضور دارید. علت چیست؟ «مسافر» به حدود 16 سال قبل بر میگردد. ایده و فضاسازیاش عالی و دقیقا مبتنی بر دغدغههای جامعه بود. اگر قرار باشد سریالی در تلویزیون پخش شود و بر مخاطب عام تاثیر بگذارد باید با سلیقه و دغدغههای روز جامعه انطباق داشته باشد که «مسافر» کاملا به این شکل بود. آن زمان اعتیاد دغدغه جامعه و خانوادهها بود و عوامل پشت دوربین و بازیگران جلوی دوربین همه عالی کار کردند. سیروس مخاطب نیاز مخاطب را بهخوبی میشناسد و اکثر کارهایش پرمخاطب
بودهاند. سریال «مسافر» هنوز که هنوز است جذاب جلوه میکند. در بازخوردها میبینم که خیلی از مخاطبان و خانوادهها این سریال را به خاطر دارند و هنوز از استقبالشان حرف میزدند که نشان میدهد اصلا تاریخ مصرف نداشته و با گذر زمان همچنان اثرگذار است. اما دغدغههایی که الان تلویزیون دارد خیلی با دغدغههای من یکسان نیست. احساس میکنم لحظات بازیگری در سینما لذتبخشتر و مهمتر است تا تلویزیون. در تلویزیون بازیگر بیشتر در خطر تکرار است مگر اینکه نقش خاصی به او پیشنهاد شود که کمتر اتفاق میافتد. الان در سریالهای معتبر دنیا شاهدیم که بازیگران چه حضور پرشور و جذابی دارند اما در تلوزیون ما کمتر به این مسائل بها داده میشود. حرف آخر؟ خودمان خودمان را تحریم نکنیم و به همدیگر احترام بگذاریم. باید همدل و متحد باشیم اما متاسفانه مدام سنگاندازی میشود و ناعدالتی صورت میگیرد. امیدوارم مدیران سینما نگاهشان را نسبت به فصل جدیدی که در سینمای ایران آغاز شده عوض کنند، از جوانان مستعد حمایت کنند و در کل به فکر حمایت از هنر و هنرمند باشند و نه اینکه فضای کار را تنگ و تار کنند.